۱۷:۳۱ – ۰۳ مهر ۱۴۰۳
نشست رونمایی از رمان «ابرشهر» با حضور «سجاد صفار هرندی» رئیس پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، «علیرضا سمیعی» منتقد ادبی و «محمد رودگر» نویسنده رمان در سالن مهرداد اوستا حوزه هنری برگزار شد.
محمد رودگر بیان کرد: اولین جلسه میز ادبیات داستانی است که با مشارکت دفتر آفرینشهای هنری و پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی حوزه هنری برگزار شده است. انشاءالله با این جلسه بتوانیم یک کار در حوزه خوب ادبیات داستانی شروع کنیم.
وی ادامه داد: لازم است چیزی به عنوان پژوهشکده ادبیات فارسی و یک رشته در دانشگاهها داشته باشیم. انشاءالله این جلسه شروعی برای ادبیات داستانی باشد.
سپس سجاد صفار هرندی گفت: آقای رودگر در نقطه اتصال و پیوند علم و هنر ایستاده است. در میان اهل هنر کسانی را داریم که کار آفرینندگی خود را به نوعی انجام میدهند، اما این عده زیاد نیستند. کسانی که به ماهیت کار بیاندیشند زیاد نیستند؛ آقای رودگر به لحاظ دانش نظری، تخصص دانشگاهی، نظریه ادبیات حق معلمی و پیشکسوتی به گردن ما حق دارد. وی در عین حال یک هنرمند، نویسنده و مولف اثر ادبی هنری است و این نقطه به نوعی نقطه اتصال فضای هنری با دانشگاهی است.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی ادامه داد: این جلسه پیش درآمد و فتح باب آغاز یک بستر ارزشمند است که فعلا به عنوان میز ادبیات داستانی در اتصال و ارتباط هنری شکل گرفته است.
گفتمان عرفانی و رمانی در تضاد است
سپس علیرضا سمیعی، منتقد ادبی بیان کرد: اساسا رمان عرفانی نباید نوشته شود، به این علت که گفتمان عرفانی و رمانی در تضاد هستند. گفتمان عرفانی مبتنی بر خاموشی و رمانی مبتنی بر وراجی است. حتی شعر ما که با عرفان جمع شده تعجب دارد. بسیاری از اوقات شاعران به عنوان نمک از عرفان استفاده کردهاند.
وی افزود: قبل از ابوسعید ابوالخیر شاعران، تاریخی را رقم زدند که عجیب است. ما تجربه موفق در جمع شدن رمان و عرفان نداریم و به نظر میرسد این دو از نظر گفتمانی به یکدیگر نزدیک نمیشوند بلکه ضد هم هستند؛ در این اثر این دو را در کنار یکدیگر جمع کردیم. فکر میکنم چنین امری برایم یک معما بود، اما این مسئله ساده نبود و پیچیده است.
عرفان میتواند یک درونمایه باشد
محمد رودگر عنوان کرد: از منظر یک داستاننویس، عرفان میتواند یک درونمایه باشد. اینکه در حال حاضر ادبیات و شعر ما منحصر به فرد است و در کل دنیا ما نمیتوانیم چنین ادبیاتی را پیدا کنیم. در هیج کجای دنیا هیچ شخصیتی مانند عطار و خیام و… نمیبینید. ما ادبیات جنگی، دینی، داستانی و عرفانی نداریم؛ زیرا اتفاقاتی در شعر، افراد و زبان را تغییر داد. داستان چیز جدیدی است. از طرفی قرنها بر روی شعر کار کردند و این حکایت شیرینی است.
وی ادامهداد: یک نظریه در ادبیات داستانی داشتم که اولین نظریه در حوزه ادبیات داستانی بود و رمان دخیل هفتم را نوشتم. ما داستانی سراغ نداریم که رونمایی عرفانی که سهل است بلکه درونمایه جنگ داشته باشد. تا وقتی که داستاننویس نتواند با کار پژوهشی خود، ساختار را در آن ایجاد و آن را منعطف کند، کار پیش نمیرود.
سپس صفار هرندی تصریح کرد: ما یک بحران و مسئله درباره در کنار هم نهادن عرفان و رمان داریم. سوال اینجاست چطور در ابرشهر توانستیم از این مسئله عبور کنیم. اساسا رمان به عنوان یک ژانر ادبی جدید، موضوع انسان میانمایه و بستر تجربههای هر روز انسان است که با فضای مدرن رمان نسبت دارد؛ اما عرفان قلمرویی دارد که از امر هرروزه فاصله میگیرد و حکایتهای عرفانی، حکایتهایی از واصلان و اولیا است.
وی افزود: شخصیت اصلی ابرشهر درباره رضا است. رضا انسانی است که نسبتی با امر عرفانی و جهان ابرشهر و اهالی و مقیمان آن ندارد؛ مسائل آن مسائل فهم امروزی است که به زندگی و هستی نزدیک است؛ لذا نقطه و بند اتصال ما به فضای رمان، شخصیت رضا و جهانی که رضا در حول آن وجود دارد، است. البته وی در جهانی سلوک میکند که با آن پیش میرود. آنجا به فضایی شبیه تذکره نویسی رمانی رسیدیم.
ادبیات تخیلی حاشیه ادبیات واقعی است
سمیعی گفت: رمان انگار با واقعیت هرچیزی ملموس شده است. هرچیزی که ملموس نیست، توهم است. تاریخ رمان، تاریخ سِیر در واقعیت و اساس و تاریخ آن این است. ادبیات تخیلی حاشیه ادبیات واقعی است. جریان اصلی رمان منعکس کننده نظم سیاسی اقتصادی است.
شایان ذکر است این مراسم توسط دفتر ادبیات داستانی مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری با مشارکت پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی برگزار شد.
خبرنگار: زهرا بالاور
source