نام فیلم | طعم گیلاس |
---|---|
کارگردان | عباس کیارستمی |
تهیهکننده | عباس کیارستمی |
نویسنده | عباس کیارستمی |
بازیگران | همایون ارشادی |
موسیقی | انتخابی از لویی آرمسترانگ و احمد ظاهر |
فیلمبردار | همایون پایور |
تدوینگر | عباس کیارستمی |
توزیعکننده | زایتگیتس فیلمز |
تاریخهای انتشار |
مه ۱۹۹۷ (جشنواره کن) |
مدت زمان |
۹۵ دقیقه |
کشور | ایران |
زبان | فارسی |
خلاصه فیلم
(خطر آشکار شدن داستان)
فیلم راجع به مردی است چهل و اندی ساله به نام آقای بدیعی که قصد خودکشی دارد و پیشاپیش قبر خود را کنار درختی کنده است. او میخواهد قرصهای خوابش را یک جا بخورد و شب در این قبر بخوابد. بدیعی دنبال کسی است که صبح فردای پس از مرگش، روی جسد او خاک بریزد. او با اتومبیل خود در شهر به دنبال کسی می گردد که این کار را برای او انجام دهد و در عوض آن پاکتی با ۲۰۰ هزار تومان پول به عنوان دستمزد به وی دهد. در فیلم او با یک سرباز، یک طلبۀ افغان و یک کارگر موزه مواجه می شود. سرباز پیشنهاد را رد و هراسان به سمت پادگانش فرار میکند؛ طلبۀ افغان بدیعی را موعظه میکند و خودکشی را برخلاف تعالیم دین میداند؛ اما کارگر موزه که بعداً معلوم میشود پرندگانی مثل بلدرچین و کبک را برای تاکسیدرمی در موزه شکار میکرده، با تعریف ماجرایی از روز خودکشی خودش و این که چطور «یک توت شیرین مانع خودکشی او شده» پیشنهاد او را قبول میکند. در پایان فیلم هنگامی که منتظر دیدن سرنوشت «بدیعی» هستیم، فیلمبرداری تغییر میکند و تصاویری از پشت صحنه، کارگردان و گروه فیلمبرداری و همایون ارشادی (بازیگر نقش بدیعی) میبینیم که از قبر بیرون آمده است. او در پایان به درک تازهای از معنای زندگی میرسد.
درباره فیلم
طعم گیلاس فیلم ایرانی در سبک مینیمالیستی به کارگردانی و نویسندگی عباس کیارستمی در سال ۱۳۷۶ است.
آقای بدیعی ظاهراً درگیر پرسشی در خصوص معنای زندگی شده و احتمالاً پاسخ مناسبی نیافته و اینک زندگی را سراسر بن بست می بیند. بن بستی که خودکشی برای آن حکم یک رهایی را دارد. به این اعتبار، او دچار نوعی افسردگی پنهان در حیات خود شده است. افسردگی ای که ناشی از پوچ و بی معنا دیدن دنیا و استیصال در یافتن پاسخی به پرسش های اصلی زندگی است.
source