نام سریال | داییجان ناپلئون |
---|---|
سال انتشار | ۱۳۵۵ |
ژانر | کمدی-درام |
نویسنده | ایرج پزشکزاد ناصر تقوایی |
کارگردان | ناصر تقوایی |
بازیگران | غلامحسین نقشینه پرویز فنیزاده نصرتالله کریمی پرویز صیاد سعید کنگرانی اسماعیل داورفر پروین ملکوتی محمدعلی کشاورز محمدعلی ورشوچی جهانگیر فروهر بهمن زرین پور محمود لطفی خیرالله تفرشی آزاد سوسن مقدم میراحمد ایروانلو مینو ابریشمی مهری ودادیان پروین سلیمانی مستانه جزایری زری زندپور گربل سینک نورمحمد ذوالفقاری کارمن زکی سهیلا ملکی روحالله مفیدی اکبر دودکار نریمان شیری فرد |
راوی | هوشنگ لطیفپور |
کشور سازنده | ایران |
زبان اصلی | فارسی |
تعداد قسمتها | 16 |
امتیاز (imdb) | 8.7 از 10 |
خلاصه سریال
وقایع در تهران اتفاق میافتد. زمان، حدود جنگ دوم جهانی است. راوی، داستان را از روزی شروع میكند كه در چهاردهسالگی روزی، ناگهان احساس كرده كه عاشق دختردایی خود شده است. این دایی، از یك خانواده ثروتمند قدیمی، افسر بازنشسته ژاندارمری است كه علاقهای در حد شیفتگی به ناپلئون بناپارت دارد و آنقدر مكرر از ناپلئون و نبوغش حكایت كرده كه بچههای برادران و خواهرانش بین خود، به او لقب «داییجان ناپلئون» دادهاند.
مشكل عشق راوی و دختردایی، خصومت كهنه و سرپوشیده بین پدران آنهاست كه علل مختلفی دارد؛ ازجمله، دایی از آغاز با ازدواج خواهرش با یك دكتر داروساز كه او را همشأن خانواده محترم خود نمیدانسته، مخالف بوده است. از طرفی این شوهرخواهر افتخارات ادعایی و موهوم خانوادگی داییجان را به چیزی نمیگیرد و ضمنا هیچ نظر خوشی به ناپلئون بناپارت ندارد. در آن دوران، به علت سابقه صدساله دخالتهای امپریالیسم بریتانیا در امور ایران، اعتقاد عمومی بر این است كه هر اتفاقی در مملكت میافتد، زیر سر انگلیسیهاست. دوستی با انگلیسیها موجب ترقی و دشمنی با آنان باعث عقبافتادگی است. داییجان خیالباف كه به عارضه خودبزرگبینی مبتلاست، عقبافتادگی شغلی خود را به خصومت انگلیسیها نسبت میدهد و آنقدر درباره این توهم خیالپردازی كرده و زدوخوردهای با دزدان و راهزنان، در دوران خدمت ژاندارمری را بهعنوان مبارزه با امپریالیسم انگلیس معرفی كرده كه خودش هم باورش شده كه مورد غضب انگلیسیهاست.
درباره سریال
سریال «دایی جان ناپلئون» براساس رمانی به همین نام نوشته ایرج پزشگزاد ساخته شد. پزشگزاد در دهه چهل رمانش را به صورت پاورقی در نشریه فردوسی منتشر ساخت و در سال پنجاه و یک در یک ماه دوبار به صورت کتاب چاپ شد که از آن پس تا زمان نمایش این سریال از تلویزیون گویا به چاپ هشتم هم رسید.
براساس گفتههای دوستان نزدیک پزشگزاد، رمان براساس رخدادهای واقعی زندگی خود او شکل گرفته و به نگارش درآمده است. گویا به خاطر همین پیوند نزدیک نویسنده با وقایع بوده است که پزشکزاد واگذاری امتیاز کتاب را به تلویزیون مشروط بر این کرده است که خود نیز بر مراحل نگارش فیلمنامه و ساخت آن نظارت داشته باشد. حتی پزشگزاد در سر صحنه هم حاضر میشده و در یکی از همین حضورهایش از نصرت کریمی که نقش «آقا جان» را در سریال ایفاء میکند، به خاطر اینکه این نقش را خوب اجراء میکند تشکر کرده است. چون «آقا جان» در حقیقت پدر خود پزشگزاد است.
رمان فروپاشی نمادین یک خانوادهٔ اشرافی از نوع قجری را روایت میکند که حوادث آن به نوعی با یک نخ تسبیح بسیار نازک و ظریف (عشق یک پسر تازه بالغ شده به دختر دایی جان ناپلئون که فرزند بزرگ این خانوادهٔ اشرافی است) به هم متصل شدهاند دایی جان که فرزند بزرگ «آقای بزرگ» است، نظامی بازنشستهای است که در خیال، خود را با ناپلئون بناپارت مقایسه میکند و سخت در توهم این است که بالاخره انگلیسها بلائی را که سر ناپلئون آوردند بر سر او هم خواهند آورد.
source