منفرد (Manfred) که همه او را به نام منی (Manny) صدا میکنند، شخصیت اصلی مجموعه انیمیشن عصر یخبندان است که بسیاری از ما ایرانیها با او خاطره داریم. منی به عنوان رئیس گله بازماندگان به شدت بداخلاق به نظر میرسد، ولی زیر آن همه مو انبوه قلبی مهربان و رفتاری احساسی آرمیده است.
منی در چشم بیشتر مخاطبین نماد فرنچایز عصر یخبندان (Ice Age) و رهبر گروه بازماندهها محسوب میشود. او پس از کلی ماجراجویی و تجربه وظیفه رهبری گروه را برعهده گرفت و به نحوی به پدر خانوادهای تشکیل شد که هیچ یک از اعضای آن ارتباط خونی نداشتند. منی در دقایق ابتدایی انیمیشن Ice Age به شدت بداخلاق، عصبانی، بدبین، عصبانی، لجباز و خلاصه شامل هرگونه ویژگی بد اخلاقی است. با این حال و در ادامه رویدادهای رنگارنگی که در داستان پیش میآید این ماموت بداخلاق به تدریج نرمتر و نرمتر میشود.
البته منی از همیشه همیشه اینگونه نبود. این ماموت عظیم الجثه سالها پیش صاحب همسر و فرزند بود و علاقه به شدت زیادی نسبت به آنها داشت. او همیشه از خانوادهاش محافظت میکرد و تمام تلاشش را در این مسیر به کار میگرفت. منتها یک دفعه که انسانها برای شکار به سراغ آنها آمدند منی نتوانست آنطور که باید از فرزند و همسرش دفاع کند. در نتیجه این رخداد همسر و فرزند منی جان خود را از دست دادند تا شخصیت مورد بحث به یکی از سنگقلبترین موجودات جهان تبدیل شود.
مدتها بعد و در زمانی که منی به تنهایی زندگی میکرد بهطور اتفاقی یک تنبل به نام سید (Sid) را نجات داد. سید هم که موجود به شدت قدردانی بود تصمیم گرفت نزدیک ماموت بماند و با او دوست شود (منی از این موضوع خوشش نمیآمد). در ادامه سید یک دحتر بچه انسان به نام روشن را پیدا میکند و به خاطر قوه ترحم تصمیم میگیرد او را نجات دهد و به خانوادهاش برگرداند. منی، سید و روشن یک ماجراجویی بزرگ را در پیش گرفتند و در این میان با یک شیر دندان تیز به نام دیگو آشنا شدند؛ شیری که دچار دوگانگی شخصیتی است و رفتار باثباتی ندارد. اما به هر حال منی با دیگو هم کنار میآید تا آنها در کنار هم یک گله کوچک تشکیل دهند.
پس از حوادث طبیعی و انسانی متعددی که برای ماموتها رخ داده بود، منی فکر میکرد آخرین نفر از گونه خود است. اما این طرز فکر هنگامی که با یک ماموریت ماده به نام الی (Ellie) آشنا شد تغییر کرد. البته الی خود را یک ماموت نمیدانست و فکر میکرد مانند برادرهای ناتنی خود (با نامهای کرش و ادی) یک صاریغ (نوعی پستاندار شبیه به موش) است. منی با گذر داستان انیمیشن عصر یخبندان با الی گرمتر و صمیمیتر میشود و در کنار کرش، ادی، سید و دیگو یک گروه متنوع و بامزه تشکیل میدهند.
مدتی بعد او و الی متوجه شدند که یک بچه ماموت جدید در راه دارند و این موضوع منی را حسابی به هم ریخت. از آنجایی که او همسر و فرزند سابقش را تسلیم مرگ کرده بود، میترسید دوباره همین اتفاق رخ دهد. این ماجرا باعث شد که این ماموت عظیم الجثه از تبدیل شد مجدد به یک پدر وحشت داشته باشد. در میان این بحران هویتی سید هم توسط یک دایناسور ربوده شد تا منی استرس از دست دادن یکی از بهترین دوستان خود را هم به بار غمهایش اضافه کند. سفر منی به دنبال سید به دنیای دایناسورها انجامید که در طی آن اتفاقات هیجانانگیزی به واقعیت پیوست.
پس از کلی داستان و خروج از دنیای دایناسورها بچه منی و الی به دنیا آمد که آنها نام پیچز (Peaches) را برای او در نظر گرفتند. از این واقعه مهم به بعد منی دوباره خود واقعیاش را پیدا کرد و به تدریج به همان شخصیت مقتدر و مقاومی تبدیل شد که از پروتاگونیست انیمیشن عصر یخبندان انتظار داشتیم. نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Iceage.Fandom
source