هلا دختر اودین است و الهه مرگ. او قبلا جلاد آسگارد بوده. اسم او در زبان نورس باستان به معنی پنهان است. اما اسطوره او با پیشینه شخصیتش در جهان مارول متفاوت است و اینجا فقط درباره شخصیت او در جهان مارول صحبت میکنیم. شخصیت هلا به خاطر سرکشیهایش هزاران سال در زندان محبوس بود، آن هم به دستور پدرش اودین. اما با مرگ پدر او از زندان آزاد میشود و برمیگردد تا قدرتش را پس بگیرد. او قدرتش را از آسگارد میگرفت. بنابراین میخواست حکمرانی آنجا را بهدست آورد و امپراتوریش را بنیان بگذارد. اما مردم از او اطاعت نمیکنند. هلا هم که حاضر نیست عقب بکشد. پس ارتشهای اودین را قتلعام میکند و مردم آسگارد را به بردگی میگیرد و اسکروج را بهعنوان جلاد انتخاب میکند.
همزمان با این مسائل، او با برداران کوچکترش یعنی ثور و لوکی هم درگیر میشود. ثور با گروهی تازه از انتقامجویان برگشته تا جلوی هلا بایستد. در نهایت لوکی هم وارد بازی میشود. او سورت را آزاد میکند، این شخصیت که فرمانروای سرزمین آتش است باعث شکلگیری رگناروک میشود و با نابودی آسگارد، هلا را هم نابود میکند.
فراز و فرودهای زندگی هلا
همانطور که بالاتر هم اشاره کردیم، هلا فرزند اول اودین، پادشاه آسگارد بود. او مقام فرماندهی ارتش اینهریار را داشت و بهعنوان جلاد شخصی هم خدمت میکرد. آندو با هم سلسلهای از جنگها را شروع کردند که طی آنها توانستند ۹ جهان را تصرف کنند و زیر سلطه آسگارد درآورند. اودین سوار بر اسبش اسلیپنیر و هلا بر گرگی بهنام فنریس در این نبردهای خونین به میدان میرفتند. هلا در این جنگها از شمشیرهای مخصوص نکرو خود و چکش قدرتمند میولینر استفاده میکرد.
تبعید به جهنم یا جهان زیرین
«ما شکستناپذیر بودیم. در نبردی که امپراتوری آسگارد را بنا نهاد، من سلاحش بودم. یکی پس از دیگری قلمروها از آن ما میشد. اما بعد بهسادگی چون جاهطلبیم از او بیشتر شد، تبعیدم کرد، مثل حیوانی در قفس زندانیم کرد.» جاهطلبی هلا از مرزهای یگدراسیل فراتر رفت بود. او طرح نقشهای بزرگتر را برای جنگی خونینتر میریخت تا دیگر جهانها را به تسخیر درآورد. اما حالا دیگر اودین فهمیده بود حفظ صلح بهتر از جنگهای مداوم است و به این شکل بهتر میتوان نظم را حفظ کرد. همین بود که او دیگر تلاش نمیکرد قلمرویش را گسترش دهد. اما هلا نمیتوانست این موضوع را بپذرید و در نهایت میخواست با کودتایی خشونتآمیز تاجوتخت را از پدر بگیرد.
اودین توانست جلوی کودتا را بگیرد و هلا را مهار کند. اما او دیگر تهدید محسوب میشد و تبعیدش ضروری بود. او به تنهایی در سرزمینهای هرز جهنم محبوس شد. اودین باید مطمئن میشد که هلا راهی برای فرار پیدا نمیکند. پس نیروی زندگی خودش را به جهنم پیوند داد. با اینکار تا اودین زنده بود هلا نمیتوانست از جهنم نجات پیدا کند. بعد هم اودین تصمیم گرفت همه نشانههای هلا را از تاریخ آسگارد پاک کند تا مردم وجودش را فراموش کنند. پس او را از تاریخ و هنر حذف کرد. اما افسانه او روی زمین باقی ماند و بهعنوان الهه مرگ در اساطیر ژرمن پرستیده میشد.
کشتن والکیری
«مانند تو، قدرت او هم از آسگارد سرچشمه میگیرد. وقتی از کنترل اودین خارج میشود، همه را در قصر قتلعام میکند و تلاش میکند تخت پادشاهی را تصاحب کند. وقتی تلاش میکند از تبعید فرار کند، او والکیری را میفرستد تا با هلا مبارزه کنند.»
بالاخره هلا تلاش کرد از زندانش در جهنم فرار کند و آرزویش برای حکومت بر آسگار را تحقق بخشد و البته هر ۹ جهان را تحت سلطه بگیرد. اودین برای مقابله با او والکیریها را فرستاد. هلا متوجه حمله آنها شد و برای مبارزه شمشیرهای نکرو را بیرون کشید تا همهشان را از دم تیغ بگذراند. او بهراحتی نشان داد که هنوز هم از کل ارتش این جنگجویان باهوش قویتر است. او همه والکیریها به غیر از رهبرشان، برونهیلد، را از بین برد. بنابراین اودین دوباره خودش وارد عمل شد و هلا را شکست داد و زندانی کرد. پس هلا هزاران سال دیگر در زندان منتظر مرگ پدرش ماند.
بازگشت به قدرت
با مرگ اودین بهنوعی طلسم هلا هم تمام میشود و او بالاخره می تواند از جهنم خارج شود. او با چیزی شبیه به پورتال خودش را سریع به نروژ رساند چون میخواست مرگ اودین را از نزدیک ببیند. اما دو فرزند جوانتر آنجا منتظر هلا بودند. او از آنها میخواهد مقابلش زانو بزنند. مشخصا ثور نمیخواهد زیر بار برود و برای پایان دادن به بحثها چکش را به سمتش پرت میکند. هلا هم چکش را در هوا میگیرد. چون صاحب اول چکش او بوده نه ثور. حالا هلا میخواهد دنبال نقشههایش را بگیرد و حکمران نُه قلمرو شود.
هلا برای اینکه خودش را از شر دو شاهزاده خلاص کند، منتظر باز شدن پل بیفراست ماند. او از نور پرید و بعد لوکی را بهجای دیگری انداخت و چاقویش را هم گرفت. بعد هم ثور را از پل بیرون انداخت. اینجا خیالش راحت شد که هردو آنها مردهاند، پس به سمت هیمینبیورگ راه افتاد.
بازسازی ارتش
با از بین رفتن ارتشها، دیگر رسیدن به قدرت برای هلا کاری نداشت. پس او خودش را به کاخ والاسکالف رساند. او تصویر اودین بر سقف کاخ را خراب کرد تا نقش قبلی که تصویر خودش و اودین بود دیده شود. هلا با سرکشی به اینطرف و آنطرف نگاهی به خزانه میاندازد و شعله ابدی را پیدا میکند. وقتی میفهمد ارتش مردگان کف خزانه دفن شدهاند زمین را میشکافد و با شعله ابدی آن جنگجوها و گرگش فنریس را زنده میکند و ارتش جدید و وفادار به خودش را میسازد.
شخصیت و قدرتهای هلا
هلا نه صبر و حوصله دارد و نه تحمل زیاد. بنابراین شخصیتی خشمگین است. از جاهطلبیش هم که گفتیم، پس طمع هم یکی از ویژگیهای اوست. ترکیب این ویژگیها شخصیتی ساخته که کسی نمیتواند جلویش مقاومت کند. البته او همه اینها را زیر نقابی از رفتارهای دوستانه و ظاهری آرام مخفی میکند. این ویژگیها از او رهبر جنگی قوی و بیرحم ساخته بود. او یکی از مهمترین دلایل پیروزی اودین بود. اما وقتی اودین به پادشاهی صلحطلب تبدیل شد، دیگر نتوانست او را کنترل کند و قدرت و جاهطلبیش تبدیل شد به تهدید. هلا فقط وقتی رحم و مهربانی نشان میدهد که کسی افراد مقابلش حاضر شوند در خدمت او باشند.
هلا شخصیتی قدرتمند در جهان مارول است. او بزرگترین فرزند اودین است و از نظر فیزیکی قدرتی فراطبیعی دارد. به این فکر کنید که او میتواند همه والکیریها بهجز یکنفر را نابود کند! بهعلاوه هلا تقریبا آسیب نمیبینید و میتواند چکش را راحت بگیرد یا آتش ابدی را در دستش نگه دارد. همه اینها به کنار، او حتی جاودانه هم بود. البته جاودانگیش بهخاطر ارتباط با آسمان بود. وقتی آسمان با رگناروک نابود میشود، او هم از بین میرود. البته فراموش نکنید که او جادوگری بسیار قدرتمند بود و پورتال هم باز میکرد.
جمعبندی
در جهان مارول شخصیتهای جذاب زیادی وجود دارد. همه این شخصیتها از جهان کمیک آمدهاند و بعضیهایشان حتی در افسانهها، داستانهای محلی یا اسطورهها ریشه دارند. اما چیزیکه در دنیای سینمایی مارول میبینیم گاهی هم با ریشههای این شخصیتها متفاوت است و هم با کمیکها. بنابراین در معرفی شخصیتهای سینمایی مارول این بار به هلا پرداختیم که یکی از قدرتمندترینهاست. نظر شما درباره این شخصیت چیست؟
منبع: marvelcinematicuniversewiki
source