خبرورزشی: بعضی روزها ارزشی به اندازه یک تقویم دارند و بدون شک هشتم آذر سال ۱۳۷۶ دقیقا یکی از همین ایام تلقی میشود. روزی که توانست تقویم فوتبال ایران را به شکل دیگری رقم بزند و نگاه همه ارکان جامعه به این پدیده را عوض کند. روزی که با چیزی شبیه به معجزه به جام جهانی صعود کردیم و حماسه ملبورن برای همیشه در یادمان ماندگار شد. روزی که هنوز هم برایمان جذاب است و حداقل برای نسلی که حالا وارد هه پنجم زندگی خود شدهاند، تا همیشه مانا باقی خواهد ماند.
از شکست تا حماسه
پس از اتفاقاتی که در راه صعود ایران به جام جهانی ۱۹۹۸ به وقوع پیوست، مسیر هموار با دستان خودمان سنگلاخ شد و کار به پلیآف کشید. ۳۱ تیم برای فرانسه ۱۹۹۸ انتخاب شده بودند و تیم پایانی باید پس از تقابل برگشت ایران و استرالیا در هشتم آذر سال ۷۶ انتخاب میشد. مسابقهای که در استادیوم ملبورن کریکتگراند برگزار شد و استرالیاییها کاملا سوار بر میدان بودند. آنها در نیمه اول به گل رسیدند و در نیمه دوم نیز گل دوم را زدند تا با توجه به تساوی یک بر یک در بازی رفت، همهچیز برای صعودشان فراهم شود اما در ۲۰ دقیقه پایانی معجزه برای خلق حماسه رخ داد. کریم باقری گل اول ایران را زد و دقایقی پس از آن علی دایی مهمترین پاس زندگی خود را داد تا خداداد عزیزی با گلی تاریخی لقب «حماسهساز ملبورن» را به خود اختصاص بدهد.
بازی با تساوی دو بر دو تمام شد تا حماسه تکمیل شود، مردم از فرط خوشحالی به خیابانها ریختند و همه ایران رخت پیروزی بر تن کرد. گل خداداد همه ایران را تکان داد و حماسه ملبورن خلق شد تا قدرت فوتبال به چشم همه بیاید. معجزهای که هنوز هم فکر کردن به آن لذتبخش است و دیدن صحنههایش ازیادنرفتنی.
تغییر نگاه
به جرات میتوان گفت از هشتم آذر سال ۷۶ به بعد نگاه جامعه سیاست به فوتبال کاملا عوض شد و مردان سیاسی متوجه قدرت بالقوه این ورزش شدند اما برای ما هشتم آذر همچنان یک روز فراموشنشدنی است. روزی که از سر شور، شعف و شرف اشک ریختیم و دلمان میخواست آن اشکها هیچوقت از روی صورتمان پاک نشود.
مردان آسمانی
در مجموعه کاروان ایران که برای خلق حماسه ملبورن به استرالیا رفت، حالا برخی افراد دیگر در جمع ما نیستند. بهزاد کتیرایی از مدیران ارشد سازمان تربیت بدنی، علیاصغر مانوسیفر مسئول وقت روابط بینالملل فدراسیون فوتبال و البته مهرداد میناوند عزیز حالا دیگر در جمع ما حضور ندارند.
آرزوی سلامتی برای رئیس
ایران هشتم آذر سال ۷۶ جواز حضور در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه را کسب کرد و پس از ۲۰ سال دوباره مسافر این مسابقات شد ولی نباید یادمان برود که ریاست فدراسیون فوتبال در آن برهه بر عهده داریوش مصطفوی بود. مردی که این روزها ناخوشاحوال است و آرزو میکنیم هرچه سریعتر سلامتی خود را بازیابد.
سرنوشت عجیب سرمربی تیم ملی
حماسه ملبورن در حالی رقم خورد که یک سرمربی برزیلی به نام والدیر ویرا روی نیمکت ایران نشسته بود. مردی که اواخر تابستان سال ۱۳۷۶ تحت عنوان سرمربی تیم امید با فدراسیون فوتبال قرارداد بست ولی در آبان همان سال بعد از برکناری محمد مایلیکهن، ارتقاء مقام یافت و به پستی رسید که تا چند ماه قبل از آن اصلا تصورش را هم نمیکرد.
ویرا با تیم ملی ایران یک باخت و دو مساوی کسب کرد و در بین دو نیمه بازی برگشت با استرالیا صراحتا به بازیکنان گفت در آن مقطع نمیتواند چیزی به آنها یاد بدهد! اما وقتی استقبال شدید مردم ایران را دید، روی موج سوار شد و تاکید داشت که باید در جام جهانی هدایت تیم ملی فوتبال کشورمان را بر عهده بگیرد! آرزویی که البته هیچگاه به آن دست پیدا نکرد چون به فاصله کمتر از یک ماه بعد از راهیابی ایران به فرانسه ۱۹۹۸، داریوش مصطفوی به دلیل آنچه که بیماری قلبی اعلام شد! کنار رفت تا محسن صفایی فراهانی ریاست فدراسیون فوتبال ایران را بر عهده بگیرد.
صفایی از چهرههای نزدیک به دولت وقت بود و بلافاصله پس از روی کار آمدن تاکید کرد هیچ تمایلی به همکاری با ویرا ندارد. این مرد برزیلی از ایران رفت و تومیسلاو ایویچ برای هدایت ما در جام جهانی به تهران آمد. هرچند که خود او هم یک ماه قبل از جام جهانی برکنار شد تا قرعه به نام جلال طالبی زده شود.
دلخوری عابدزاده
اتفاقاتی که هشتم آذر سال ۱۳۷۶ در جریان بازی برگشت ایران – استرالیا به وقوع پیوست، موجب شد تا فیفا به فدراسیون فوتبال ایران اعلام کند یک بازیکن را برای حضور در بازی تیم منتخب ستارگان که قرار بود قبل از قرعهکشی جام جهانی در مارسی برگزار شود، معرفی کند و داریوش مصطفوی رئیس وقت فدراسیون فوتبال کشورمان هم مهدی پاشازاده را به واسطه نمایش خوب خود در جدال مقابل استرالیا انتخاب کرد اما این گزینش با واکنش تند احمدرضا عابدزاده مواجه شد و او ۶ روز پس از خلق حماسه ملبورن در یک گفتوگوی زنده تلویزیونی مدعی شد بازیکنانی به مراتب محقتر از پاشازاده در تیم ایران برای حضور در تیم منتخب جهان بودند.
نکته اینجاست که خود پاشازاده هم به خاطر تاخیر در پرواز و شکل انتخاب خطوط پروازی از تهران به مارسی، در نهایت به آن مسابقه نرسید!
source