آقای خرچنگ که متوجه شده با داشتن یک هتل میتواند پول خوبی به جیب بزند، رستوران خرچنگی را به هتل خرچنگی تبدیل میکند و باب اسفنجی و اختاپوس را به عنوان کارکنان آن بر میگزیند. منتها قوانین عجیب و غریب صاحب هتل اختاپوس را حسابی عصبانی میکند تا او به دنبال انتقام برود.
قسمت ۹ از فصل چهارم سریال SpongeBob SquarePants به شدت خندهدار است و در هر دو بخش خود در خنداندن مخاطب موفق عمل میکند. این اپیزود از دو بخش با نامهای Krusty Towers و Mrs. Puff, You’re Fired تشکیل میشود که در هر دو آنها داستان باب اسفنجی را از حریم امن همیشگیاش خارج میکند. ولی خب این موضوع اصلا نتایج خوبی به همراه ندارد و به دلایل مختلف خرابی زیادی به بار میآورد.
در بخش اول که Krusty Towers نام دارد، هنگامی که باب اسفنجی و اختاپوس به سرکار میروند با صحنه عجیبی روبرو میشوند. آقای خرچنگ رستوران خرچنگی را به یک هتل-برج عظیم تغییر کاربری داده تا پول بیشتری درآورد. او در مسافرت آخر خود در یک هتل سکونت گزید و در پایان مجبور شد ۳۴۵ دلار خرج آن کند. او با پرداختن این پول متوجه شد که پول در هتلداری است و به همین دلیل باید رستوران خرچنگی را کنار بگذارد و به جای آن یک هتل درست کند؛ هتلی که نامش را Krusty Towers میگذارد.
آقای خرچنگ پیش از شروع کار خطاب به باب اسفنجی و اختاپوس میگوید که حق همیشه با مشتری است و آنها هر درخواست عجیبی هم که داشته باشند باید برآورده شود. از شانس اختاپوس و باب پاتریک به اولین مشتری هتل خرچنگی تبدیل میشود که حسابی آنها را اذیت میکند. او از اختاپوس انجام کارهای عجیب و طاقتفرسایی را طلب میکند که در نهایت باعث میشود اختاپوس تحملش را از دست داده و برای همیشه از شغلش خارج شود. منتها این شخصیت بداخلاق کینه بزرگی از آقای خرچنگ به دل گرفته و در صدد گرفتن انتقام بر میآید.
لحظاتی پس از استعفا اختاپوس این دفعه در قالب یک مشتری به هتل میآید و پوست آقای خرچنگ را میکند. او دستورات عجیب و غریبی میدهد که حتی آقای خرچنگ را هم به زانو در میآورد. آخرین خواسته اختاپوس این بود که استخر به داخل هتل منتقل شود تا او در یک استخر سربسته شنا کند. هنگامی که آقای خرچنگ این تغییرات را انجام داد پاتریک هم با شدت در استخر شیرجه زد تا هتل خرچنگی نابود شود و ایده تجاری آقای خرچنگ به خاک سیاه بنشیند.
اما در بخش دوم که Mrs. Puff, You’re Fired نام دارد، آقای فیتز که مدیر مدرسه قایقرانی محسوب میشود حسابی از دست خانم پاف شاکی است. طبق گفته او درصد دانشآموزهای قبول شده خانم پاف به شدت پایین بوده و به هیچ وجه قابل قبول نیست. اما غیرقابل قبولترین پرونده به خود باب اسفنجی مربوط میشود که تا به حال ۱,۲۵۸,۰۵۶ دفعه در آزمون رانندگی شکست خورده. در ادامه خود آقای فیتز هم پشت باب و خانم پاف مینشیند تا آزمون را تماشا کند. طبق انتظار باب دوباره تصادف کرده و باعث اخراج خانم پاف میشود.
آقای فیتز شخصیت دیگری به نام گروهبان رودریک را جایگزین خانم پاف میکند؛ یک نظامی سابق سختگیر و ترسناک که باعث میشود تمامی دانشآموزها به غیر از باب اسفنجی بترسند و فرار کنند. منتها باب با سختگیریهای گروهبان رودریک کنار میآید و از او یاد میگیرد در حین داشتن چشمبند رانندگی کند. در نهایت دوباره روز امتحان فرا میرسد و باب چشمبندش را میزند تا راحتتر رانندگی کند. ولی خب داشتن چشمبند در حین امتحان ممنوع است و باب حق پوشیدن آن را ندارد.
باب اسفنجی هم که با برداشتن چشمبند به تنظیمات کارخانه برگشته با قایق خود خرابی زیادی را به بار میآورد و نصف بیکینی باتم را به خرابه تبدیل میکند. البته در نهایت شلوار پاتریک مانند یک چشمبند روی چشمهای باب قرار میگیرد تا او بتواند به صورت مجدد به رانندگی درست ادامه دهد. باب با شلوار پاتریک به شکل ماهرانهای رانندگی میکند و پارک دوبل هم میزند؛ ولی به خاطر خرابیهای به بار آمده دوباره در آزمون رانندگی رد میشود.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: IMDB
بهترین کالاف دیوتی موبایل پلیر ایران کیه؟ میزگیم با فاطی فایتر
source