با عرضه شدن بازی The Thing: Remastered، به سراغ این اثر آمدهایم تا در کنار یکدیگر به تحلیل و بررسی آن بپردازیم؛ در نتیجه با نقد و بررسی بازی The Thing: Remastered همراه مجله بازار باشید.
برای من، هیچ هیولای ترسناکی بهتر از موجود تغییر شکلدهنده The Thing وجود ندارد. حتی بعد از ۴۲ سال، جلوههای عملی راب پوتین هنوز هم شگفتانگیز هستند و هر ترکیب عجیبوغریبی از شاخکها، دندانهای تیز، ماهیچهها و بقایای تحریفشده انسانیت را با وضوحی ترسناک به تصویر میکشند. من The Thing را دهها بار دیدهام، اما دیدن سر جداشده نوریس که به شکلی تغییر شکل میدهد و پاهایی شبیه به بندپایان درمیآورد، هرگز باعث نمیشود معدهام از ترس پیچ نخورد. این تصاویر ماندگار فیلم هستند، اما آنچه واقعاً وحشتآور است، توانایی موجود برای تقلید کامل از هر کسی است؛ قابلیتی که هر صحنه را با حسی آزاردهنده از ترس و پارانویا پر میکند و هم روی شخصیتها و هم روی مخاطبان تأثیر میگذارد. وقتی هر کسی میتواند تهدیدی مخفی باشد، به چه کسی میتوانید اعتماد کنید؟
در سال ۲۰۰۲، استودیوی توسعهدهنده Computer Artworks تلاش کرد این احساس را در یک بازی ویدئویی رسمی از The Thing منتقل کند. این استودیوی اکنون تعطیلشده تا حد زیادی به موفقیت نزدیک شد و یک بازی اکشن-وحشت سومشخص با سیستم تیمی منحصربهفرد ایجاد کرد که اطمینان از مبارزه در کنار شخصی که به او اعتماد ندارید را غیرممکن میکرد. این بازی از آن زمان بهنوعی به یک اثر کلاسیک فرقهای تبدیل شده و همین موضوع باعث شده تا استودیوی Nightdive که بهخاطر بازسازیهای وفادارانة بازیهای مختلف مانند Shadow Man و Star Wars: Dark Forces شناخته میشود، آن را بازسازی کند. بازی The Thing: Remastered تجربهای به همان اندازه اصیل است، البته با تعدادی بهبود کلیدی در زمینه جلوههای بصری، کنترلها و برخی ویژگیهای کاربردی. فراتر از این، بازی همان تجربه سال ۲۰۰۲ است، چه در نقاط قوت و چه در نقاط ضعفش.
داستان بازی یکی از جنبههای بهتر آن است که بهعنوان دنبالهای مستقیم برای فیلم نمادین سال ۱۹۸۲ جان کارپنتر عمل میکند. شما در نقش کاپیتان بلیک، فرماندة یکنواخت و تکبعدی تیم نجات نیروهای ویژه ایالات متحده، بازی میکنید که برای تحقیق در مورد پایگاه ۳۱ در مناطق یخزده و دورافتادة قطب جنوب اعزام شدهاند. البته ما میدانیم چه اتفاقی افتاد زمانی که مکردی و دیگر اعضای این مرکز تحقیقاتی با موجود تغییر شکلدهندة بیگانه روبهرو شدند، و خیلی طول نمیکشد که بلیک نیز با انواع موجودات وحشتناک درگیر شود. او اما نسبت به همهی این وقایع کاملاً بیتفاوت به نظر میرسد و در قلب داستانی نسبتاً ضعیف قرار دارد که از هر نظر حس و حال دههی ۲۰۰۰ را در بدترین شکل خود تداعی میکند. درحالیکه داستان بهعنوان تقلیدی اکشنتر از فیلم آغاز میشود، خیلی زود به کلیشههایی قابلپیشبینی میرسد، جایی که ارتش در حال انجام آزمایشهایی روی موجود است تا از آن برای منافع خود استفاده کند. این روند کاملاً کلیشهای است، با صداگذاریهای احساسی و نمایشی و – بهجز یک حضور کوتاه و سرگرمکننده از خود جان کارپنتر – مجموعهای از شخصیتهای بیاهمیت و فراموششدنی.
بیشتر افرادی که در بازی با آنها روبهرو میشوید، اعضای احتمالی تیم شما هستند. برای زندهماندن در The Thing: Remastered، جلب و حفظ اعتماد اعضای باقیماندة گروه اهمیت بالایی دارد. با کشتن دشمنان و فراهمکردن اسلحه، مهمات و درمان برای همرزمانتان، آنها با خوشحالی در کنار شما مبارزه میکنند. اما نکته این است که این بازی The Thing است؛ بنابراین ممکن است در حال تحویل اسلحه به یک دشمن نفوذی باشید یا کسی که آنقدر دچار پارانویا شده که فکر میکند شما خودتان یکی از موجودات هستید. نهتنها ممکن است اعضای گروه شما موجودی در لباس انسان باشند، بلکه اگر اعتمادشان را از دست بدهید یا تحتتأثیر ترس قرار بگیرند، میتوانند علیه شما شوند. آنها به طور مرتب دچار اضطراب میشوند که با دیدن وقایع تروماتیک مانند جنازهای تکهتکه شده یا یک موجود بیگانة بهخصوص چندشآور افزایش مییابد. اگر استرس آنها به حد کافی برسد یا اعتمادشان به شما از بین برود – مثلاً بهخاطر شلیک تصادفی به آنها یا عدم مشارکت در مبارزه – ممکن است از کار بیفتند، فرار کنند، خودکشی کنند، یا شروع به تیراندازی به سمت شما و دیگر اعضای گروه کنند.
این مکانیک، پیادهسازی دقیقی از موضوعات اصلی فیلم شامل اعتماد، پارانویا و فریب است و توانایی ایجاد تنش نفسگیر از طریق دوستان و دشمنان را دارد. ناگهان، اعضای گروه شما دیگر صرفاً شخصیتهای غیرفعال نیستند؛ بلکه افرادی با رفتارهای انسانی واقعی هستند. این یک مفهوم نوآورانه در سال ۲۰۰۲ بود، زمانی که چنین مدیریتی در زمینة اعتماد و ترس در بازیهای تکنفره بیسابقه بود. حتی امروز نیز این چیزی نیست که در دیگر بازیهای تکنفره دیده شود؛ معمولاً این ایدهها در تجربیات چندنفرة اجتماعی مانند Among Us به کار گرفته میشوند.
The Thing: Remastered تجربهای اصیل است، هرچند با چندین بهبود کلیدی در زمینه جلوههای بصری، کنترلها و برخی از مکانیکهای کاربردی. فراتر از این، بازی همان تجربهی سال ۲۰۰۲ است، چه در نقاط قوت و چه در نقاط ضعف.
در ساعات ابتدایی بازی، اجرای این ایدهها جذاب است. The Thing: Remastered بلافاصله فضایی ناخوشایند ایجاد میکند، چرا که شما کاوش در بقایای متروک پایگاه ۳۱ را آغاز میکنید. همتیمیهای شما حتی پیش از آنکه بشقابپرندهای مدفون زیر یخ را کشف کنید، مضطرب هستند. زوزة بادهای سرد قطبی و موسیقی وهمانگیز انیو موریانه لحظاتی خاص را با لایهای دیگر از ناآرامی همراه میکند. استودیوی Nightdive در بهروزرسانی جلوههای بصری بازی اصلی کار فوقالعادهای انجام داده است، با بهبود مدل شخصیتها، بافتها و انیمیشنها، و همچنین نورپردازی و سایههای پویا که ظاهر این بازی ۲۲ساله را برای مخاطبان مدرن جذابتر میکنند. بازی همچنان ظاهری نسبتاً مکعبی دارد که یادآور بازیهای دوران پلیاستیشن ۲ است، اما با استفاده از تکنیکهای مدرن، لبههای خشن آن را هموار کرده و جلوههای بصری را قابلقبولتر میکند.
با پیشرفت در بازی، با انواع موجودات دشمن مواجه خواهید شد؛ از خزندههای کوچک چهارپا گرفته تا هیولاهای انساننمای بزرگتر با چنگالهای مرگبار و اندامهای بیرونزده. این دشمنان بزرگتر ابتدا باید با اسلحههای کوچک آسیب ببینند و سپس با استفاده از شعلهافکن یا نارنجک آتشزا سوزانده شوند. خوشبختانه، Nightdive شعلهافکن را بهگونهای تغییر داده است که هنگام حرکت به جلو و نگهداشتن ماشه، شما را نمیسوزاند. مهمات نیز بسیار بیشتر از قبل است که مانع از آن میشود که مانند نسخهی اصلی مجبور شوید از ذخیرهای چند ساعت قبل دوباره بارگذاری کنید تا برای مراحل بعدی مهمات کافی داشته باشید. جدا از این تغییرات خوشایند، مبارزات در The Thing: Remastered همان حس نسخه اصلی را دارد و از یک سیستم هدفگیری سخاوتمندانه استفاده میکند که پاکسازی اتاقها را بدون نیاز به تفکر زیاد آسان میسازد. مبارزات قابلقبول است؛ اما بههیچوجه جذاب نیست.
حداقل همتیمیهای شما در مبارزات عملکرد بدی ندارند، اگرچه وظیفه اصلی آنها اغلب باز کردن درها برای شما است. طراحی مراحل بازی عمدتاً بر اساس پیشرفت مرحلهای با جعبههای اتصال خراب است که مانع از کارکرد درها و کامپیوترها میشود. درحالیکه میتوانید برخی از این تجهیزات آسیبدیده را تعمیر کنید، اکثر آنها به یک مهندس متخصص نیاز دارند و این یکی از اولین مشکلات ایدهی بازی را نشان میدهد که «هر کسی میتواند یک بیگانه باشد.» اگر برای پیشروی به یک مهندس نیاز دارید، مرگ یا تبدیل او به بیگانه مستقیماً به صفحة گیم اور منجر میشود و پتانسیل تصادفی بودن که این مفهوم را جذاب میکند، از بین میرود. هرچه بیشتر بازی کنید، بیشتر آشکار میشود که The Thing: Remastered عملاً زیر بار جاهطلبی خود در حال تقلا است. برخی از اعضای تیم در نقاط از پیش تعیینشدهای به بیگانه تبدیل میشوند، صرفنظر از اینکه چقدر بهدقت اعتماد و ترس آنها را مدیریت کرده باشید. حتی اگر یک آزمایش خون نشان دهد که آنها تنها چند ثانیه قبل هنوز انسان هستند، این موضوع بهسرعت توسط اسکریپتهای سخت و از پیش تعیینشدة بازی بیاعتبار میشود.
در نتیجه، The Thing: Remastered بهعنوان یک بازی تیم محور شکست میخورد، زیرا هرگز انگیزهای برای اهمیتدادن به بقای دیگران بهجز خودتان ایجاد نمیکند. باتوجهبه اینکه داستان تعیین میکند چه زمانی برخی شخصیتها به موجودات تبدیل شوند – و اکثر همتیمیها در پایان هر مرحله ناپدید میشوند – ایجاد هر نوع وابستگی به آنها بیفایده است. همچنین، هیچ پیامدی برای اعتمادکردن به همتیمیها وجود ندارد. هر سلاحی که به آنها بدهید، هنگام تبدیلشان رها میشود، و حفظ اعتماد و کاهش ترس آنها کار سادهای است. به همین دلیل، هیچگاه احساس نمیکنید که ممکن است کسی کنترل خود را از دست بدهد، و این موضوع بهتدریج از تنش بازی میکاهد.
تا نیمة بازی، به نظر میرسد که Computer Artworks برای گسترش ایدههای خود دچار مشکل شده و بازی را به یک شوتر تکراری و ساده تبدیل کرده است که شما را وادار میکند با بیگانگان و دشمنان انسانی بیفکر مبارزه کنید. این تغییر کاملاً با افتتاحیة بازی متفاوت است و تجربهای کسلکننده و بیروح را تا رسیدن به یک پایان ناامیدکننده رقم میزند.
من خاطرات خوشی از بازیکردن The Thing در سال ۲۰۰۲ دارم، چون هیچچیز مشابهی در آن زمان وجود نداشت. بازی خلاقانه و هیجانانگیز بود و حتی امروز هم هیچکس سعی نکرده کاری را که Computer Artworks در فضای تکنفره انجام داد، تکرار کند. من به این استودیو برای آنچه به دست آورده، احترام میگذارم، اما محدودیتهای فناوری و طراحی آن اکنون بسیار آشکارتر هستند، حتی با نگاهی از پشت عینک نوستالژی.
استودیو بازیسازی Nightdive در بازسازی این بازی معیوب اما جذاب کار فوقالعادهای انجام داده و به تلاش مهم خود در حفظ بازیهای کلاسیک ادامه داده است. تمامی تغییراتی که ایجاد کرده، مثبت هستند و منجر به یک تجربهی بهتر هم از نظر بصری و هم مکانیکی شدهاند. بااینحال، این موردی است که یک بازسازی کامل بسیار جذابتر بود، زیرا میتوانست سیستم اعتماد و ترس را با انعطافپذیری بیشتر و پویایی بالاتر گسترش دهد. در وضعیت فعلی، به نظر میرسد که چشمانداز Computer Artworks هرگز به طور کامل محقق نخواهد شد، و این واقعاً جای تأسف دارد.
منبع: GameSpot
source