تکنولوژی CGI یا «تصویر تولید شده توسط کامپیوتر» (همان جلوههای ویژه) به بخشی جداییناپذیر از فیلمسازی تبدیل شده و نحوه روایت داستانها را بر روی پرده سینما تغییر داده است. تکنولوژی CGI در همه جا حضور دارد؛ از بزرگترین بلاکباسترها گرفته تا محصولات کوچکتر. این تکنولوژی آنقدر پیشرفت کرده که گاهی حتی متوجه آن نمیشویم! CGI به کارگردانان اجازه داده تا مرزها را جابجا کرده و چشماندازهای خلاقانه خود را به واقعیتهای بصری خیرهکننده تبدیل کنند.
فیلمهایی که بهعنوان شاهکارهای CGI شناخته میشوند، هم از نظر بصری چشمگیرند و هم تحولآفرین بوده و استانداردهای جدیدی برای صنعت تعیین کردهاند. این فیلمها نشان میدهند که چگونه تکنولوژی روز میتواند با خلاقیت هنری ترکیب شده و تجربههای سینمایی فراموشنشدنی خلق کند. از دایناسورهای واقعینما و ویلِنهای فلزی گرفته تا ماجراجوییهای فضایی خیرهکننده و قلمروهای زیرآبی جذاب، فیلمهای این لیست، جایگاهی افسانهای در تاریخ سینما به دست آوردهاند.
۱۰. جاذبه (Gravity)
محصول سال ۲۰۱۳
کارگردان: آلفونسو کوارون
فیلم جاذبه، داستان دکتر رایان استون (ساندرا بولاک) را دنبال میکند که یک مهندس پزشکی در اولین مأموریت فضاییاش است و با فضانوردی باتجربه به نام مت کاوالسکی (جورج کلونی) همراه میشود. داستان با یک راهپیمایی فضایی عادی آغاز میشود؛ اما فاجعه اتفاق میافتد؛ زمانی که بقایای یک ماهواره تخریبشده به شاتل آنها آسیب زده و آنها را در فضا سرگردان میکند. با کاهش اکسیژن و قطع ارتباط با زمین، هر دو فضانورد باید به آموزشهایشان و یکدیگر اعتماد کنند تا در این سفر نفسگیر و خطرناک زنده بمانند.
آلفونسو کوارون (کارگردان Roma و Children of Men) با این فیلم مرزهای فناوری را جابجا کرد و از تکنیکهای پیشرفتهای برای شبیهسازی بیوزنی و خلق تصاویر بسیار واقعی از فضای بیرونی استفاده کرد. جلوههای ویژه Gravity بهعنوان یک نقطه عطف در صنعت سینما شناخته میشود که با بهرهگیری نوآورانه از فناوریهای بصری، مخاطبان را در محیط خلأ فضا غرق میکند و آن را به یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی تبدیل کرده است. این فیلم در مراسم اسکار ۲۰۱۴ موفق به دریافت هفت جایزه در رشتههای بهترین تدوین، بهترین تدوین صدا، بهترین موسیقی متن، بهترین فیلمبرداری، بهترین جلوههای ویژه، بهترین میکس صدا و بهترین کارگردانی شد.
۹. تبدیلشوندگان: نیمه تاریک ماه (Transformers: Dark of the Moon)
محصول سال ۲۰۱۱
کارگردان: مایکل بِی
«تبدیلشوندگان: نیمه تاریک ماه» آخرین حضور سم ویتویکی (شیا لباف) را در نبرد طولانی بین آتوباتها و دسپتیکانها دنبال میکند. داستان با کشف یک فضاپیمای سایبرترونی روی ماه آغاز میشود. سم، به همراه دوستدختر جدیدش کارلی (رزی هانتینگتون-وایتلی) و آتوباتها به رهبری آپتیموس پرایم، تلاش میکنند اسرار این فضاپیما را کشف کنند و در همین حال با دسپتیکانها به رهبری مگاترون و سنیتل پرایم احیا شده مبارزه میکنند.
سری فیلمهای تبدیلشوندگان (Transformers) به کارگردانی مایکل بی هرگز از سوی منتقدان با استقبال گرم مواجه نشدهاند؛ اما در گسترش مرزهای جلوههای بصری CGI نقش بسزایی داشتهاند. جلوههای ویژه این مجموعه همچنان، حتی پس از اولین فیلم در سال ۲۰۰۷، جذاب و چشمگیر هستند.
سومین فیلم این مجموعه از ربات عظیمالجثه دوستیتور در تبدیلشوندگان: انتقام شکستخوردگان (Transformers: Revenge of the Fallen) فراتر رفت و دریلر، یک ربات عظیم و پیچیده، را معرفی کرد که برای رندر کردن هر فریم آن در شرکت Industrial Light and Magic تا ۲۸۸ ساعت زمان نیاز بود! یکی از صحنههای بهیادماندنی فیلم، نابودی یک آسمانخراش در شیکاگو توسط این ربات است که واقعا از نظر بصری نفسگیر است. این فیلم نامزد جایزه اسکار شد، اما رقابت را به فیلم هوگو واگذار کرد.
۸. زندگی پای (Life Of Pi)
محصول سال ۲۰۱۲
کارگردان: انگ لی
زندگی پای داستان پسین پای پاتل (سورج شارما)، یک پسر هندی جوان را روایت میکند که پس از غرق شدن کشتی، زنده مانده و خود را در یک قایق نجات در اقیانوس آرام مییابد. او قایقش را با یک ببر بنگال که نامش را ریچارد پارکر گذاشته، سهیم است و باید با خطرات اقیانوس و همسفرش کنار آمده و راهی برای نجات پیدا کند. انگ لی، که از درنوردیدن مرزهای فنی سینما هراسی ندارد، رمان رویایی و خیالی یان مارتل را در این فیلم به زندگی پررنگ و شگفتانگیزی تبدیل کرده است.
ریچارد پارکر، که کاملاً با کامپیوتر ساختهشده، آنقدر واقعی به نظر میرسید که بسیاری از تماشاگران را فریب داد و باعث شد فکر کنند یک ببر واقعی است! استودیوی جلوههای ویژه Rhythm & Hues که قبلاً شیر اصلان را برای نارنیا خلق کرده بود، روی این فیلم کار کرد.
جلوههای ویژه زندگی پای نشان داد که CGI چگونه میتواند در انتقال احساسات و شگفتیها مؤثر باشد.
۷. نابودگر ۲: روز داوری (Terminator 2: Judgment Day)
محصول سال ۱۹۹۱
کارگردان: جیمز کامرون
نابودگر ۲: روز داوری سالها پس از اتفاقات فیلم اول آغاز میشود. سارا کانر (لیندا همیلتون) به دلیل هشدارهایش درباره آیندهای که تحت سلطه ماشینها قرار خواهد گرفت، در یک آسایشگاه روانی بستری شده است. پسرش، جان کانر (ادوارد فرلانگ)، که سرنوشتش رهبری جنبش مقاومت بشری است، توسط یک نابودگر پیشرفته و تقریباً غیرقابل تخریب به نام T-1000 (با نقشآفرینی رابرت پاتریک) هدف قرار میگیرد. این نابودگر از فلز مایع ساخته شده و توانایی تغییر شکل دارد. جنبش مقاومت هم یک T-800 (با بازی آرنولد شوارتزنگر) را برای حفاظت از جان کانر میفرستد.
فیلم ترمیناتور ۲ به کارگردانی جیمز کامرون یک نقطه عطف در تاریخ CGI است که جلوههای بصری را با معرفی تواناییهای تغییر شکل فلز مایع T-1000 متحول کرد. این جلوهها که بر اساس پیشرفتهای اولیه در تصاویر تولیدشده توسط کامپیوتر ساخته شدند، حتی دههها بعد نیز همچنان باورپذیر و خیرهکننده هستند.
ساخت جلوههای ویژه برای T-1000 یک کار پرریسک بود، زیرا هیچ کس قبلا این کار را نکرده بود. برای مثال، خلق یک صحنه ۱۵ ثانیهای به ۱۰ روز رندرینگ نیاز داشت! اثر فلزی این ربات، پایه و اساس فیلمهای دیگر مانند The Abyss، شد. این فیلم بهطور شایستهای جایزه اسکار بهترین جلوههای ویژه را دریافت کرد و استاندارد جدیدی برای فیلمهای اکشن و علمی-تخیلی تعیین نمود.
۶. ماتریکس (The Matrix)
محصول سال ۱۹۹۹
کارگردان: واچوفسکیها
ماتریکس دنیایی دیستوپیایی را معرفی میکند که در آن بشریت، بیآنکه بداند، در یک واقعیت شبیهسازیشده ساختگی گرفتار شده است. فیلم داستان نئو (کیانو ریوز) را دنبال میکند که تحت هدایت مورفیوس (لارنس فیشبرن) و ترینیتی (کری-آن ماس) میفهمد که ممکن است او همان «برگزیده»ای باشد که قرار است بشریت را از این واقعیت مصنوعی رها کند. این فیلم به کارگردانی واچوفسکیها، در سال ۲۰۰۰ جایزه اسکار بهترین جلوههای ویژه را دریافت کرد.
تکنولوژی CGI در فیلم ماتریکس، تعریف جلوههای ویژه را دگرگون کرد و تکنیکهایی را معرفی کرد که بهسرعت مورد تقلید گسترده قرار گرفتند. تکنیک انقلابی Bullet Time، جایی که زمان آهسته میشود و دوربین به دور نئو که از گلولهها جاخالی میدهد میچرخد، یک دستاورد تحولآفرین بود. این جلوه با قرار دادن دوربینهای متعدد در اطراف سوژه و ضبط همزمان صحنه از زوایای مختلف به دست میآید. سپس این فریمها بهصورت دیجیتال به هم متصل میشوند و توهم حرکت آهسته را ایجاد میکنند، در حالی که دوربین آزادانه در صحنه حرکت میکند.
واچوفسکیها علاوه بر CGI، از جلوههای عملی و طراحی مبارزات مبتنی بر حرکات سیمی (wire-fu) در این فیلم استفاده کردند. سبک بصری منحصربهفرد «ماتریکس» حتی پس از گذشت بیش از دو دهه، همچنان تأثیرگذار است.
۵. جنگ برای سیاره میمونها (War for the Planet of the Apes)
محصول سال ۲۰۱۷
کارگردان: مت ریوز
در فیلم «جنگ برای سیاره میمونها»، داستان احساسی سزار (اندی سرکیس)، رهبر میمونها، به نقطه اوج خود میرسد. سزار گروهش را به سمت نبرد نهایی با انسانها هدایت میکند. پس از حملهای بیرحمانه از سوی یک سرهنگ سنگدل (وودی هارلسون)، سزار سفری انتقامجویانه را آغاز میکند که اصول او درباره صلح و اتحاد را به چالش میکشد. این فیلم در سالی که بلید رانر ۲۰۴۹ برنده اسکار شد، نامزد بهترین جلوههای ویژه بود.
جلوههای بصری در جنگ برای سیاره میمونها نمونهای برجسته از تکنیکهای موشن کپچر و هنر دیجیتال است که آن را به یکی از دستاوردهای برتر در این زمینه تبدیل کرده است.
میمونها در این فیلم، با واقعگرایی خیرهکنندهای به تصویر کشیده شدهاند؛ از خزهای روی بدنشان و حالات چهره آنها گرفته تا نحوه تعاملشان با محیطهای مختلف از جمله جنگل، برف و ساحل. بازی اندی سرکیس در نقش سزار، که با استفاده از فناوری پیشرفته موشن کپچر توسط Weta Digital ساخته شده، آنقدر ظریف و پر از احساس است که نامزد نشدنش برای اسکار بهترین بازیگر، غیرقابلباور و ناعادلانه به نظر میرسد.
۴. سهگانه ارباب حلقهها (The Lord of the Rings Trilogy)
محصول سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳
کارگردان: پیتر جکسون
مگر میشود که لیستی از بهترین جلوههای ویژه داشته باشیم و سخنی از سهگانه ارباب حلقهها به میان نیاید؟ مجموعه فیلمهای «ارباب حلقهها»، به کارگردانی پیتر جکسون، اقتباسهایی سینمایی از حماسه فانتزی جی. آر. آر. تالکین هستند که به شاهکارهای سینما تبدیل شدند. این سه فیلم (یاران حلقه، دو برج و بازگشت پادشاه) سفر خطرناک فرودو بگینز (الیجاه وود) و یارانش برای نابودی حلقه یگانه و شکست دادن سائورون، ارباب تاریکی، را روایت میکنند. هر سه فیلم برنده اسکار بهترین جلوههای ویژه شدند و این سهگانه را پس از سهگانه اصلی جنگ ستارگان به دومین مجموعهای تبدیل کردند که تمام فیلمهایش این جایزه را دریافت کردهاند.
استفاده انقلابی از CGI در این سهگانه، صنعت فیلمسازی را متحول کرد و استاندارد جدیدی برای جلوههای بصری تعیین نمود. تکنیکهای نوآورانه Weta Digital دنیای سرزمین میانه را زنده کرد؛ از مناظر فوتورئالیستی گرفته تا خلق شخصیتهای نمادینی مانند گالوم، که فناوری پیشرفته موشن کپچر آن پایهگذار خلق شخصیتهای دیجیتالی مشهوری همچون سزار و تانوس در آینده شد.
Weta همچنین نرمافزار MASSIVE را توسعه داد؛ نرمافزاری برای شبیهسازی جمعیت که هزاران شخصیت مستقل را برای نبردهای حماسی مانند هلمز دیپ تولید کرد، به طوری که هر سرباز به صورت منحصربهفرد و واقعی حرکت میکرد. این دستاوردها چشمانداز فیلمسازی را برای همیشه تغییر دادند و سهگانه ارباب حلقهها را به نقطه عطفی در تاریخ سینما تبدیل کردند.
۳. دزدان دریایی کارائیب: صندوقچه مرد مُرده (Pirates of the Caribbean: Dead Man’s Chest)
محصول سال ۲۰۰۶
کارگردان: گور وربینسکی
فیلم «دزدان دریایی کارائیب: صندوقچه مرد مرده» بار دیگر ماجراجوییهای پرهیجان کاپیتان جک اسپارو (جانی دپ) را دنبال میکند، در حالی که او برای تسویه حساب با دیوی جونز (بیل نای) در تلاش است. جک باید قلب دیوی جونز را که در یک صندوقچه مخفی نگهداری میشود، پیدا کند تا از بندگی ابدی در کشتی هلندی سرگردان فرار کند. در همین حال، ویل ترنر (اورلاندو بلوم) و الیزابت سوان (کِیرا نایتلی) نیز در این سفر درگیر میشوند، چرا که به دلیل کمک به فرار قبلی جک، زندگیشان به خطر افتاده است.
این فیلم دارای جلوههای بصری انقلابی است که حتی امروز نیز بسیار چشمگیر به نظر میرسند، بهویژه در خلق شخصیت دیوی جونز. شرکت Industrial Light & Magic اجرای جذاب بیل نای را به تهدیدی مملو از شاخکهای دریایی تبدیل کرد. جزئیات بینظیر، از ظاهر لغزنده و صدفپوش جونز تا حرکات پویا و زنده شاخکهایش، با دقت خارقالعادهای طراحی شدند و او را به یکی از واقعیترین شخصیتهای CGI تاریخ تبدیل کردند. جلوههای ویژه آنقدر واقعی به نظر میرسیدند که بسیاری از منتقدان تصور میکردند از پروتز استفاده شده است!
خدمه هلندی سرگردان و کراکن نیز دیدنی و شگفتانگیز هستند. با این سطح از واقعگرایی، این فیلم در سال ۲۰۰۷ برنده جایزه اسکار بهترین جلوههای ویژه شد.
۲. پارک ژوراسیک (Jurassic Park)
محصول سال ۱۹۹۳
کارگردان: استیون اسپیلبرگ
پارک ژوراسیک داستان دو باستانشناس، دکتر آلن گرانت (سم نیل) و دکتر الی ساتلر (لورا درن) را، به همراه نظریهپرداز آشوب، دکتر ایان مالکوم (جف گلدبلوم) روایت میکند که برای بازدید از یک پارک دایناسور به دعوت میلیاردر جاهطلب، جان هموند (ریچارد اتنبرو)، دعوت شدهاند. اما این بازدید، با نقص در سیستمهای امنیتی پارک به کابوسی هولناک تبدیل میشود و دایناسورها به بازدیدکنندگان حمله میکنند.
در دهه ۱۹۹۰، تلاش برای خلق دایناسورهای دیجیتالی اقدامی جسورانه بود؛ اما پارک ژوراسیک با موفقیت خیرهکنندهای از پس این چالش برآمد و در سال ۱۹۹۴ برنده اسکار بهترین جلوههای ویژه شد. این فیلم با ترکیب CGI توسط ILM و دایناسورهای انیماترونیکِ ساختهشده توسط استن وینستون، موفق شد دایناسورهایی مانند تیرکس و ولاسیرپترها را زنده کند.
کارگردانی دقیق استیون اسپیلبرگ، همراه با استفاده انقلابی از CGI برای تکمیل داستان، تضمین کرد که جلوههای بصری در خدمت روایت داستانی باقی بمانند. دایناسورها در مجموع تنها ۱۵ دقیقه در فیلم ظاهر میشوند، اما تماشاگران به اندازه شخصیتها، که برای اولین بار براکیوسور را دیدند، مبهوت و شگفتزده شدند. این فیلم ثابت کرد که CGI میتواند ابزاری قدرتمند برای روایت داستان باشد.
۱. آواتار: راه آب (Avatar: The Way of Water)
محصول سال ۲۰۲۲
کارگردان: جیمز کامرون
جیمز کامرون با آواتار: راه آب به پاندورا بازمیگردد و داستان را چندین سال پس از فیلم اول دنبال میکند. این فیلم داستان خانواده سالی است که پس از حمله آواتار کواریچ (استیون لانگ) که قبیله آنها را تهدید کرده، مجبور میشوند به قبیله متکاینا که در اقیانوس زندگی میکنند، پناه ببرند. این فیلم ترکیبی از شیفتگی کامرون به دریا و جلوههای بصری خیرهکنندهای است که زیبایی و شگفتیهای پاندورا را به تصویر میکشد. این اثر برنده اسکار بهترین جلوههای ویژه شد.
مانند فیلم اول، آواتار: راه آب (Avatar: The Way of Water) نیز یک شگفتی بصری است که استاندارد جدیدی برای CGI تعیین کرد. این فیلم با استفاده از صحنههای زیرآبی انقلابی و طراحی دقیق شخصیتها، جلوههایی را خلق کرد که مخاطبان را شگفتزده نمود. کامرون و تیمش از فناوری پیشرفته موشن کپچر استفاده کردند که بهطور خاص برای کار در زیر آب طراحی شده بود، و حرکات روان و حالتهای چهره بازیگران را هنگام اجرا در حالت غوطهوری ضبط میکرد. جلوههای فیلم به قدری واقعی هستند که حتی یک فریم از تریلر باعث شد بحثی درباره دیجیتالی بودن یا واقعی بودن آن شکل بگیرد. با نزدیک شدن به اکران فیلم سوم، تماشاگران میتوانند مطمئن باشند که کامرون بار دیگر مرزهای تکنولوژیکی و سینمایی را جابجا خواهد کرد.
شما کدام یک از این فیلمها را دیدهاید؟ به نظر شما چه فیلمهایی از این لیست جا ماندهاند؟
منبع: Collider
source