حسینی در گفتوگو با آنا:
مهدی حسینی، بازیگر شخصیت عبدالله در فیلم سینمایی «خدای جنگ» گفت: این فیلم بسیار مهم است، چون برای ایران و وفاق ملی ساخته شده است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، «خدای جنگ» به کارگردانی حسین دارابی و تهیهکنندگی سعید سعدی محصول سازمان هنری رسانهای اوج و از آثار بخش سودای سیمرغ چهل و سومین جشنواره فجر، روایتی حساس از یک اتفاق واقعی و مهم معاصر را به تصویر کشیده است.
مهدی حسینی از نقش آفرینان در این فیلم درباره نقش خود در فیلم توضیح داد: من نقش عبدالله را در این اثر داشتم که فعال ولی ساکت است و در اکثر سکانسها دارای واکنش است، اما دیالوگ زیادی ندارد. بعد از چند سکانس متوجه میشویم، چون برادرش در آغوشش کشته شده است دچار ضربهای روحی شده که حالا بیشتر عمل میکند و کمتر صحبت.
وی ادامه داد: این ویژگی که کاراکتر کمتر حرف بزند و بیشتر عمل کند برایم بسیار جذاب بود. به خصوص در سینمای ایران که عمدتا مبتنی بر فضای محدود آپارتمانی و دیالوگ محور است. این که در جایی کاراکتری پیشنهاد میشود که کم دیالوگ است، اما میتواند اثرگذار باشد برایم چالش جذابی بود. البته چنین کاراکتری لبه تیغ است و میتواند درست از کار درنیاید و سکانسها تبدیل به حجم صرف شوند.
حسینی در پاسخ به این سوال که آیا کاراکتر عبدالله مابه ازایی واقعی دارد اظهار داشت: به صورت دقیق مابه ازایی بیرونی ندارد؛ المانها و ویژگیهای شخصیت عبدالله را با اقای داربی پرورش دادیم و به آن رسیدیم و الگوی خاصی نداشتیم و صرفا میخواستیم این کاراکتر پروبالی داشته باشد. همچنین مطالعه خاصی برای این کاراکتر نداشتم، اما به قصه فیلم کاملا اشراف داشتم. چون به تاریخ جنگ علاقه دارم، مطالعاتی داشتهام در نتیجه به شکل کامل در جریان قصه موشک و تلاشهای سپاه بودم و این داستان را به شکلی جامع و کامل میدانستم. کما این که ما در فیلم «خدای جنگ» کاملا به واقعیت نزدیک نیستیم و این قصه دراماتیزه شده است.
او تصریح کرد: به همین دلیل است که اسم آقای تهرانی مقدم را بر فیلم نگذاشتهاند، چون ماهیت قصه با واقعیت انطباق کامل ندارد و هدف این بود که به دلیل این عدم انطباق کامل از اسامی واقعی استفاده نشود تا بعدا اعتراضی صورت نگیرد که مثلا چرا این جا اینگونه بوده و جای دیگر جور دیگری بوده است.
وی درباره روایت فیلم هم توضیح داد: داستان لیبیاییها در «خدای جنگ» در کلیت آن حقیقت داشت. یعنی این که لیبی در آن زمان تنها کشوری بود که حاضر شد با ما همکاری کند و به ما موشک بدهد. در نتیجه افسران خود را به ایران فرستاد که برای ما موشک شلیک کنند، اما آن گونه که خواستیم این کار را انجام ندادند. اما سکانسهایی که این آدمها برای برداشتن چیزی به محل استقرار لیبییاییها میروند از جمله موقعیتهای دراماتیزه داستان است و حقیقت ندارد.
حسینی درباره سکانس موردعلاقه اش و چرایی آن هم گفت: همه سکانسهایی که در آنها بودم را دوست دارم، اما سکانس نهایی که موشک شلیک میشود را بیشتر دوست دارم، چون در آن لحظات حال همه گروه خوب بود و آن شادی پرتاب موشک واقعی بود. این حال خوب ما از رفاقتی که در خلال کار شکل گرفته بود میآمد. ضمن این که این سکانس، آخرین سکانس بازی ما بود و قرار بود دلتنگ هم شویم و از همه مهمتر داشتیم کار سخت و بزرگی را به اتمام میرساندیم. این کار به شدت سخت بود و همه تحت فشار بودیم چرا که فیلمنامه چالش، اتفاقات بسیار و لوکیشنهای متعدد داشت.
این بازیگر با اشاره به چالشهای فیلم اظهار داشت: یکی از لوکیشنهای سخت فیلم متعلق به سپاه و در اشتهارد بود. آنجا آنتن نداشتیم و موبایل غیرقابل استفاده بود و مسیر رفت و برگشت به این مکان روزانه نزدیک به ۷ ساعت طول میکشید و ۱۴ ساعت هم سر صحنه فیلمبرداری بودیم و تنها چیزی حدود ۴ ساعت میتوانستیم بخوابیم. البته اینها اذیت نیست، چون وظیفه ماست و مگر میشود فیلم موشکی را در لوکیشنهایی غیر از این ساخت.
مهدی حسینی با تاکید بر لزوم ساخت آثار مختلف با موضوع ایران گفت: سازمان اوج روی ریل درستی که ایران است حرکت میکند و «خدای جنگ» هم فیلم برای ایران و وفاق ملی است. آنها اوپنهایمر را میسازند آن هم درباره بمب اتم و کشتار میلیونها آدم در سراسر جهان که بسیار دیده و تشویق میشود و ما «خدای جنگ» را درباره تولید موشک برای دفاع از خاکمان ساختیم. امیدوارم تماشاگر این فیلم را به این عنوان بپذیرد که از یک دستاورد ملی حرف میزند.
source