بیش از دو سال از زمانی که جوئل، الی و دنیای آلوده «آخرین از ما» به تلویزیونهایمان رسیدند، گذشته است و هرچند انتظار طولانی بود، به وضوح ارزشش را داشت. قسمت اول فصل دوم اکنون منتشر شده است و ما را دوباره وارد دنیای این سریال میکند، شخصیتهای جدیدی معرفی میکند، شخصیتهای قدیمی را بهروزرسانی میکند و یادآوری میکند که این نمایش چقدر ویژه است.
به گزارش انتخاب و به نقل از gizmodo؛ فصل دوم شروع خوبی دارد؛ با صحنهای که در آن شخصیتهای جدید زیادی در حال صحبت دربارهی هدف مشترک خود هستند: کشتن شخصیت اصلی نمایش.
این صحنه سه روز پس از وقایع قسمت آخر فصل اول رخ میدهد، زمانی که جوئل برای نجات الی، بیمارستانی پر از انسانها را نابود کرد. این غریبهها، به رهبری ابی (کیتلین دوور)، دوستان و عزیزان کسانی هستند که جانشان را از دست دادهاند و انتقام میخواهند. آنها نمیدانند، یا حداقل نمیخواهند باور کنند، که جوئل چرا آنطور عمل کرد، و اطلاعات زیادی برای پیدا کردن او ندارند. اما پیدا کردن او هدفی است که آنها برای انجامش تصمیم گرفتهاند. آنها تصمیم میگیرند که با بقیه دوستانشان در سیاتل ملاقات کنند و بعد از آن برنامهریزی کنند، اما تنها پس از توافق برای کشتن جوئل. و البته بهآرامی. این صحنه پر از اطلاعات و پیشزمینه است که به وضوح اهمیت زیادی دارد، چرا که این صحنهای است که تولیدکنندگان «آخرین از ما»، کریگ مزین و نیل دراکمن، تصمیم گرفتند با آن فصل دوم را شروع کنند.
پنج سال بعد، ما در جکسون، وایومینگ هستیم و الی یک مبارز تمامعیار شده است.
البته، قبلاً میدانستیم که او چنین است، اما حالا که ۱۹ ساله شده، او در حال تمرین هنرهای رزمی مختلط با جسی (یانگ مازینو) است و میتواند کسی را که دو برابر اندازه او است، شکست دهد. بعدتر، میبینیم که او و تامی (گابریل لوونا) از بالای کوه با تفنگ تکتیرانداز به سمت آلودهها شلیک میکنند. کاملاً مشخص است که پنج سال تغییرات زیادی در الی ایجاد کرده است و به همین دلیل است که او میخواهد در گشتهای خطرناک شرکت کند و احتمالاً به همین دلیل است که او و جوئل با مشکلاتی روبهرو هستند که همه از آن آگاهند.
جوئل، اما به نظر میرسد کمی کندتر شده است.
قطعاً کمی موهای سفیدتری دارد. و وقتی در حال دستکاری وسایل الکتریکی است، دینا (ایزابل مرسد) به دیدارش میآید. او بهترین دوست الی است و سعی میکند با جوئل دربارهی آنها صحبت کند و در این پروسه متوجه میشود که جوئل به رواندرمانی رفته است. او از جوئل میخواهد که به کسی چیزی نگویند.
جکسون، به نظر میرسد که حالا وضعیت خوبی دارد.
هر هفته افراد بیشتری میآیند و رهبر آنجا، ماریا (روتینا وسلی)، به جوئل میگوید که باید شروع به ساخت بیشتر و سریعتر کنند. او شوخی میکند که این کار غیرممکن است و سپس شوخی نمیکند که شاید باید از ورود افراد جدید به جکسون جلوگیری کنند. آنها باید اول از خودشان مراقبت کنند و سپس به دیگران توجه کنند. این همان طرز فکر خودخواهانهای است که باعث شد جوئل آن همه انسان را بکشد، پس میدانیم که جوئل تغییر نکرده است. ماریا به او یادآوری میکند که او هم زمانی پناهنده بود و باید به جکسون وارد میشد، بنابراین شاید باید بیشتر همدلی کند.
جوئل به دیدار گیل، درمانگرش، میرود.
او اساساً یک شخصیت کامل از کاترین اوهارا… البته اینجا «آخرین از ما» است، نه «شیتکریک». او نمیتواند خوشحال باشد. او باید غمگین باشد. گیل افشا میکند که این اولین سال تولد اوست که بدون شوهرش یوجین بعد از ۴۱ سال میگذرد. او همچنین وقتی جوئل همچنان از الی بهعنوان یک نوجوان معمولی شکایت میکند، به او حمله میکند. گیل میداند که عصبانیت جوئل دلیل دیگری دارد و برای استخراج آن تصمیم میگیرد که کاری ترسناک انجام دهد. او به جوئل میگوید که او شوهرش را کشته و از او متنفر است. او از اینکه چنین احساسی دارد شرمنده است، اما این حقیقت است. این صداقت و آسیبپذیری باعث میشود که گیل سعی کند چیزی مشابه از جوئل بیرون بکشد. آیا او به الی آسیب زده است؟ آیا او او را اذیت کرده؟ جوئل میگوید نه، او او را نجات داده است. گیل نمیداند او چه معنایی از این گفته دارد، اما ما میدانیم، و این که جوئل حتی به آن اشاره کرده است، گامی بزرگ برای او به نظر میرسد.
دینا الی را میبرد تا با هم گشتی بزنند.
جسی مسئول است و قوانین را میگذارد، اما به وضوح الی و دینا اینها را جدی نمیگیرند. آنها هنگام سوار شدن بر اسبها در خیابانهای پوشیده از برف، دربارهی این که الی باید کات را به رقص دعوت کند چون او «دیگری» است و با هم رابطه داشتهاند، شوخی میکنند. الی میپرسد آیا دینا با جسی میرود، اما به نظر میرسد که آنها هم از هم جدا شدهاند. همه چیز سرگرمکننده است تا وقتی که آنها یک ردیف خون میبینند و تصمیم میگیرند که تحقیق کنند.
حالا تا این لحظه، قسمت اول فصل دوم «آخرین از ما» به طور ملایمی به ما یادآوری کرده بود که چرا این شخصیتها و این دنیای خاص را دوست داریم.
اما وقتی الی و دینا یک خرس که زنده خورده شده را پیدا میکنند، همه چیز قرار است تغییر کند. آنها به یک ساختمان مرموز میروند که فکر میکنند ممکن است آلودهها در آنجا باشند. و البته، آنها آنها را پیدا میکنند. اما پس از اینکه کشته شدن را کمی راحتتر از آنچه که باید میگرفتند، الی از طبقه بالا به پایین سقوط میکند و با چیزی روبهرو میشود که هرگز ندیده بود: یک فرد آلوده هوشمند.
این آلودهی جدید، الی را تعقیب میکند و در نهایت روی او میافتد تا اینکه الی موفق به کشتن او میشود.
با این حال، الی بدون آسیب نمیشود. او روی شکم خود گاز میخورد و مجبور است آن را مخفی کند، زیرا هیچکدام از این افراد نمیدانند که او ایمنی دارد. حتی برای آنها این امکان وجود ندارد. بنابراین، آشکار کردن گاز، حکم مرگ است. او آن را پنهان میکند و بعد از آن در قسمت، دندانعلامتها را با چاقوی خود متصل میکند تا زخم شبیه یک خراش معمولی به نظر برسد تا یک گاز.
الی و دینا یافتههای جدید را به شورای جکسون گزارش میدهند، اما به طور کلی با شک و تردید روبهرو میشوند.
همچنین شب سال نو است و همه میخواهند جشن بگیرند. در خانه، الی روز را در دفتر خاطرات خود مینویسد، نشان میدهد که به دینا علاقه دارد، وقتی جوئل وارد میشود. این یک تبادل کوتاه و awkward است که با ترک کردن جوئل و تعمیر گیتار الی پایان مییابد.
source