در دوره اول اقتباسهای سینمایی از کمیکهای مارول، فیلمهایی بود که برخی محبوب و موفق و برخی دیگر از لحاظ تجاری و منتقدان شکست میخوردند. در دههی ۱۹۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰، فیلمهایی مانند Blade، X-Men و Spider-Man موفق ظاهر شدند، در حالی که در اواسط و اواخر دهه، فیلمهایی مانند Daredevil، Ghost Rider، Fantastic Four و Hulk کمتر مورد توجه قرار گرفتند یا شکست خوردند.
از میان ۱۶ فیلم مارول که در آن دوران اکران شدند، تنها یک فیلم است که بهطور قاطعانه به عنوان یک شاهکار شناخته شده و همچنان در ذهن مخاطبان باقی مانده است؛ یعنی Spider-Man 2 ساخته سم ریمی. اما دقیقا چه چیزی درباره این فیلم وجود دارد که نهتنها از لحاظ سرگرمی، بلکه از نظر احساسی و مفهومی نیز با گذشت بیش از ۲۰ سال همچنان تاثیرگذار است. دلایل این موفقیت چندین عامل مختلف هستند که هیچکدام از آنها مهمتر یا کماهمیتتر از دیگری نیستند که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
یک روایت پخته و بینقص
برای مثال فیلم مرد عنکبوتی ۳ ( Spider-Man 3) بیش از حد شلوغ و پر از داستانهای فرعی بود. از جمله مشکلات فیلم این بود که دو شخصیت مختلف «ونوم» و «سندمن» را به طور همزمان در داستان گنجانده بود، ولی نتواست به درستی به هرکدام پرداخته و آنها را به خوبی معرفی کند. علاوه بر این، داستان شخصیت پیتر پارکر به صورت طبیعی ادامه پیدا نکرد و داستان هری آزبورن هم به درستی به پایان نرسید. در مقابل، Spider-Man 2 توانست تمام جنبههای مهم داستان را به طور متناسب و متمرکز پیش ببرد و هر بخش از داستان را به خوبی به تصویر بکشد.
دکتر اختاپوس یکی از پیچیدهترین و توسعهیافتهترین دشمنان در سری فیلمهای مرد عنکبوتی بود؛ به به طوری که ممکن است او را به عنوان بهترین ضدقهرمان در سینمای کمیک بوکها بدانند. علاوه بر آن، مبارزههای شخصی پیتر پارکر با قدرتهای خود که بر زندگی شخصیاش تاثیر میگذارد. این دست پیچیدگی به اندازهای خوب نمایش داده شده است که تماشاگران میتوانند استرس و کشمکشهای درونی او را احساس کنند. علاوه بر این، فیلم رابطه پیچیده و پرتنش پیتر و مری جین را به گونهای باورپذیر و احساسی گسترش میدهد که تماشاگران برای هر دوی آنها همدردی میکنند.
به طور طبیعی وقتی به فیلمهای ابرقهرمانی نگاه میکنیم، به اهمیت منبع الهام در ساخت آن پی میبریم. در مورد Spider-Man 2، فیلم از دو داستان برجسته از کمیکهای اسپایدرمن بهره برده است. یکی از آنها «!…If This Be My Destiny» است که شخصیت دکتر اختاپوس را به خوبی توصیف میکند و دیگری «!Spider-Man No More» است که داستان شخصی پیتر پارکر را در مرکز فیلم قرار میدهد. این ترکیب منبع الهام باعث شد تا فیلم از نظر روایت و توسعه شخصیتها، عمق و کیفیت بالایی داشته باشد.
تعامل مثبت و آرامش میان بازیگران و تیم تولید
البته که فیلم مرد عنکبوتی سال ۲۰۰۲ یک موفقیت تجاری فوقالعاده بود و منتقدان نیز نظرات مثبتی درباره آن داشتند. اما فیلم Spider-Man 2 در تمامی جنبهها نسبت به فیلم اول پیشرفت کرده و آن را از نظر کیفیت و جذابیت بهبود بخشیده است. این موارد شامل تسلط و آرامش تیم سازنده روی پروژه است که باعث پیشرفت چشمگیر آن شده است.
توبی مگوایر در نقش پیتر پارکر احساس راحتی بیشتری دارد، تعامل او با کریستن دانست (که نقش مری جین را ایفا میکند) نیز بهبود یافته و سم ریمی [کارگردان] توانسته است با بودجه بالاتر، فیلمی بسازد که نه تنها در ژانر بلاک باستر و پرهیجان تابستانی موفق باشد، بلکه به اندازهای اثرگذار باشد که از نظر هنری نیز قابل توجه و شایستهی جوایز اسکار به نظر برسد.
اما در این میان نباید از تاثیرگذاری ابرشروری مانند دکتر اختاپوس با بازی آلفرد مولینا نیز غافل شویم. این بازیگر در مرد عنکبوتی ۲ به خوبی توانسته حتی از ویلیام دفو در نقش گرین گابلین بیشتر بر احساسات مخاطب تاثیر بگذارد. در حالی که گرین گابلین در فیلم اول به عنوان یک شخصیت منفی که ذهنش تحت فشار است و از خانوادهاش فاصله میگیرد، ترس و تهدید را به خوبی منتقل میکند، اما داک اوک (دکتر اختاپوس) با رفتارها و انگیزههای خود در Spider-Man 2 احساسات بیشتری در بیننده ایجاد کرده و با پیچیدگیهای روانیاش، بیشتر مخاطب را درگیر کرده است.
دکتر اختاپوس نیتهای خیرخواهانه دارد و هدفش این است که دنیا را به جای بهتری تبدیل کند. با این حال، او قدرت زیادی را به دست میآورد تا به هدف خود برسد، اما این قدرت فراتر از آن چیزی است که انتظارش را داشته و در این مسیر، همسرش را از دست میدهد و در نتیجه، علاقهاش به زندگی نیز از بین میرود. به طور کلی، او در این فرایند تقریبا تمام روحش را از دست میدهد.
مهمترین نکته این است که داک اوک در نهایت توانست با غلبه بر دستورات منفی بازوهای رباتیکش، که او را به اشتباه میانداختند، به شخصیت خوب درونی خود دست یابد. این تحول در او به گونهای جذاب و باورپذیر ارائه شده است که حتی کسانی که معمولا فیلمهای ابرقهرمانی را به عنوان سرگرمیهای سطحی میبینند، میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و از آن لذت ببرند.
در نهایت، مسیر داک اوک نه تنها پیچیده و تاثیرگذار است، بلکه او را به شخصیتی تبدیل میکند که حتی در فیلمهای پر از اکشن و شخصیتهای شجاع، هنوز هم توانسته با عمق احساسات خود قلب تماشاگران را به دست آورد.
منبع: Comicbook
چرا همه تو یوتیوب فارسی باهم دیگه دعوا دارند؟ میزگیم با لیل شایان و ویبهد
source