در طول سریال Game of Thrones (بازی تاج و تخت) با خاندان گریجوی و اعضای آن آشنا شدیم. خاندان گریجوی از پیکواتر در جزایر آهن یکی از خاندانهای بزرگ و کهن وستروس است که به دریا و یورشگری شهرت دارند. یورون گریجوی (Euron Greyjoy) نیز یکی از اعضای بیرحم و جاهطلب این خاندان، پس از تبعیدی طولانی بازمیگردد تا با وحشیگری، جادو و جاهطلبی بیحد و مرز، قدرت را در جزایر آهن و فراتر از آن به دست آورد.
یورون گریجوی (Euron Greyjoy) با لقب «چشم کلاغ» (Crow’s Eye) نماد هرجومرج، جاهطلبی و وحشت است. او برادر بیرحم و مرموز بالون گریجوی است و بازگشتش به جزایر آهن باعث دگرگونی شدید در توازن قدرت میان «Ironborn» و حتی سراسر وستروس میشود. شخصیت او با خشونت، نبوغ شیطانی و علاقه به جادوهای مرموز شناخته میشود. جاهطلبیها و روشهای خاص و بیرحمانهاش او را از سایر ضدقهرمانان مجموعه متمایز میکند.
پیشینه شخصیت یورون گریجوی
یورون گریجوی از برادران کوچکتر لرد بالون گریجوی و عموی تیان و یارا است. او از کودکی شخصیتی بیرحم، تمسخرآمیز و سادیستی داشت و با آزار دادن برادرانش، بهویژه ارون، آسیبهای روانی عمیقی به آنان وارد کرد. از همان سنین پایین علاقهی خاصی به «پرواز» و بازیهای ذهنی از خود نشان داد که این علاقهها نشانههایی از میل شدید او به قدرت، سلطه و ایجاد ترس در دیگران بود. این ویژگیها از همان ابتدا زمینهساز تبدیل شدن او به فردی مرموز، غیرقابلپیشبینی و بسیار خطرناک در آینده شد.
یورون پس از ترک جزایر آهن به یکی از بیرحمترین دزدان دریایی در سراسر جهان تبدیل شد. او کاپیتان کشتیای به نام «سکوت» (Silence) است. کشتیای که خدمهی آن همگی لالاند، چرا که یورون زبانهایشان را بریده تا رازهایش هرگز فاش نشوند. او مدعی است که به دورترین نقاط دنیای شناختهشده از جمله سرزمینهای مرموزی چون والریا و اشا سفر کرده است. این سفرها نهتنها برایش ثروت و تجربه به همراه داشتند، بلکه باعث آشنایی او با جادوی تاریک و دانشهای ممنوعه شدند. عواملی که او را بیش از پیش خطرناک، مرموز و غیرقابل پیشبینی کردهاند.
ویژگیهای شخصیتی یورون گریجوی
یورون شخصیتی کاریزماتیک، باهوش و بیرحم و مروت دارد. او استاد فریب دادن است؛ با زبان چرب و نرم و زیرکی، دیگران را بهراحتی به خدمت خود درمیآورد. برخلاف بسیاری از مردم جزایر آهن که به سنتهای سختگیرانه و آیینهای کهن پایبندند، یورون یک شورشی تمامعیار است. او هر زمان که به نفعش باشد، سنتهای «راه کهن» را زیر پا میگذارد و از هر وسیلهای حتی اگر ناپاک یا ضدطبیعت باشد برای رسیدن به هدفهایش استفاده میکند.
هدف نهایی او تنها حکومت بر جزایر آهن نیست، بلکه کل وستروس را میخواهد. برای رسیدن به این هدف، از هر ابزاری از جمله جادو، ترور، خیانت استفاده میکند. او شیفتهی جادوی تاریک و علوم غیبی است. بنابراین، یورون برخلاف بسیاری از مدعیان تاج و تخت، با استفاده از جادو و آیینهای خونآلود تبدیل به تهدیدی ماورایی و ترسناک میشود. تهدیدی که بهمراتب فراتر از سیاست یا شمشیر است.
اقدامات یورون گریجوی برای رسیدن به قدرت
بالون، پادشاه وقت جزایر آهن و برادر یورون، بهطور ناگهانی میمیرد. از آنجا که یورون درست یک روز پس از مرگ او بازمیگردد، بسیاری گمان میکنند که یورون پشت این ترور بوده یا خودش آن را انجام داده یا کسی مانند یکی از «Faceless Man» را اجیر کرده است. حضور یورون درست پس از این خلا قدرت، نشاندهنده برنامهریزی و فرصتطلبی اوست. او بیدرنگ وارد عمل میشود تا تاج و تخت را تصاحب کند، پیش از آنکه رقبایش مانند یارا (آشا) یا ویکتاریون بتوانند اقدامی بکنند.
یورون در شورای پادشاهی با رقبایی چون خواهرزادهاش یارا و برادرش ویکتاریون روبهرو میشود که آنها نیز مدعی تاج و تخت هستند. او قول میدهد که «Ironborn» را به شکوه و ثروتی برساند که از دوران پادشاهان باستان دیده نشده، یعنی دورهای که آنها قدرتمند و حاکم بر دریاها بودند.
او با استفاده از جادوی سیاه شاخی جادویی به نام دراگونبایندر (Dragonbinder) را معرفی میکند، که گفته میشود توانایی رامکردن اژدهایان را دارد. همین موضوع، به همراه روایت سفرهای اسرارآمیزش، شنوندگان را مجذوب خود میکند. یورون با کاریزما و سخنان پرشور، توجه حاضران را جلب میکند و در نهایت صندلی سنگدریایی (Seastone Chair) را تصاحب میکند، یعنی رسما پادشاه جزایر آهن میشود.
یورون برای کاهش خطر رقبایش، زمینها و عنوانهای افتخاری را میان طرفداران آنها تقسیم میکند. این کار باعث میشود وفاداری آنها را بخرد و در عین حال، مخالفانش را پراکنده و ضعیف کند. او برادرش ویکتاریون را همراه با ناوگان آهن به شرق میفرستد تا با دنریس تارگرین و اژدهایانش ارتباط برقرار کنند.
هدف نهایی یورون یا ازدواج با دنریس است، یا تسخیر او و استفاده از اژدهایانش برای فتح وستروس. یورون درباره اهدافی حرف میزند که رنگ و بوی جادوی سیاه دارند، از جمله کنترل اژدهایان، بیدار کردن کراکنها (هیولاهای دریایی) از اعماق، و حتی رسیدن به مقام الوهیت با قربانیهای خونین و جادو.
روشها و شهرت یورون گریجوی
آزار و اذیت خانواده
یورون در پیشبرد اهدافش از خشونت بدون مرز استفاده میکند. او با بیرحمی خاصی عمل میکند، اما همین رویکرد، در بسیاری از موارد برایش نتیجهبخش بوده است. او در تاکتیکهای دریایی مهارت ویژهای دارد و طراحی نابودی ناوگان لنریسترها در بندر لنیسپورت در دوران شورش بالون گریجوی، یکی از نمونههای نبوغ نظامی اوست، هرچند اجرای آن توسط برادرش ویکتاریون انجام شد.
یورون تنها به زور بازو متکی نیست، بلکه از ترس، فریب، رشوه و ترساندن برای کسب قدرت استفاده میکند. او در ایجاد ترس در دل دشمنان و حتی اطرافیانش چنان مهارتی دارد که «ترس» ابزار اصلی قدرتنماییاش محسوب میشود. او همسر ویکتاریون (برادرش) را مورد تجاوز قرار داد، و همین باعث شد ویکتاریون او را بکشد تا از قتل خویشاوند جلوگیری کند. در دوران کودکی، آزار روانی شدید به برادر دیگرش، ائرون وارد کرده که باعث ایجاد آسیب روانی همیشگی در او شده است.
کفرگویی و بی حرمتی مذهبی
یورون با شکنجه و قتل کشیشان و افراد مذهبی، عمدا قوانین دینی را زیر پا میگذارد. این اقدامات را برای تحقیر خدایان و اثبات قدرت شخصیاش انجام میدهد و خود را فراتر از باورها و مقدسات میداند.
نفوذ و تاثیر یورون گریجوی
نفوذ او بر اساس ترس، فریبکاری و نمایشهای بزرگ (مانند رونمایی از شیپور اژدها یا ادعای جادوگری) استوار است. او با وعده پاداشهای بزرگ و سلطه، پیروانی را بهسوی خود جذب میکند. حکومت یورون مطلق و ظالمانه است، اما چون مردمان (Ironborn) ذاتا مستقل و سرکش هستند، پایههای قدرت او لرزان است. با این حال، او موفق میشود کسانی را که بهدنبال شکوه، جنگ و هرجومرج هستند، به خود جذب کند.
یورون در کل نقش مهم و تهدیدآمیز در روایت کلی سریال Game of Thrones داشت و تهدید بزرگی برای نظم موجود محسوب میشد. یورون با دنبال کردن دنریس و اژدهایانش، تسلط بر جادو و علوم تاریک، و آمادگی برای ایجاد هرجومرج و نابودی گسترده به یکی از بزرگترین خطرها برای نظم حاکم در وستروس تبدیل میشود.
منبع: Game of Thrones Fandom
سختترین بازیهای دنیا با چشمهای بسته؛ میز گیم با @hamid_scorpion
source