شناسه خبر : 112525
پرینتخانه » سرمقاله, یادداشت
تاریخ انتشار : 17 اردیبهشت 1404 – 9:13 |

در سرزمینی که رودهایش به خشکی لب دوختهاند و آسمانش معمولا خساست میورزد، سخن از مصرف آب و انرژی، دیگر گفتوگویی ساده میان اقتصاددانان نیست، بلکه ضرورتی حیاتی در زیست جمعی ماست. ایران، کشوری با منابع طبیعی محدود در اقلیم خشک و نیمهخشک، در سالهای اخیر با روند نگرانکنندهای از مصرف بیرویه آب، برق، گاز و دیگر حاملهای انرژی مواجه بوده است؛ آنهم در شرایطی که نه میزان تولید متناسب با این مصرف است، نه قیمت حاملها بازتابی از ارزش واقعیشان.
بر پایه آمار رسمی، سرانه مصرف آب در ایران حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ لیتر در روز برای هر نفر است؛ این در حالی است که میانگین جهانی چیزی بین ۱۳۰ تا ۱۵۰ لیتر است. در شهرهای پرجمعیتی چون تهران، این رقم گاه از ۳۰۰ لیتر در روز هم عبور میکند. از سوی دیگر، سرانه مصرف برق در ایران حدود ۳۰۰۰ کیلوواتساعت در سال برای هر نفر است، که این عدد، تقریبا دو برابر میانگین جهانی است؛ در حالیکه کشورهایی مانند آلمان و ژاپن با اقتصادهایی بسیار صنعتیتر، سرانهای پایینتر دارند و مصرفشان هدفمند و مدیریتشده است.
در حوزه گاز نیز، ایران با تولیدی بالغ بر ۱۰۰۰ میلیون مترمکعب در روز، بخش قابلتوجهی را در داخل مصرف میکند. سهم سرانه مصرف گاز در ایران حدود ۲۳۰۰ مترمکعب در سال است، که این رقم در مقایسه با کشورهای صنعتی جهان بسیار بالاست؛ این در حالی است که سرانه مصرف گاز در اتحادیه اروپا حدود ۸۰۰ مترمکعب است.
اما نکته تأملبرانگیز دیگر، قیمت حاملهای انرژی در ایران است. طبق گزارش آژانس بینالمللی انرژی، ایران یکی از بالاترین سطوح یارانه انرژی در جهان را دارد. قیمت برق خانگی در ایران بهطور میانگین کمتر از ۳ سنت به ازای هر کیلوواتساعت است، در حالیکه این رقم در بسیاری از کشورهای اروپایی بیش از ۲۰ سنت است. همین اختلاف قیمتها، عامل مهمی در مصرف غیرمنطقی و اتلاف منابع است.
از نگاه سیاستگذاری، این مصرف بالا نهتنها پایدار نیست، بلکه تهدیدی علیه امنیت انرژی، محیطزیست و آینده معیشتی مردم است.
بحرانهای پیدرپی کمآبی، خاموشیهای برق در تابستان و زمستان، و کسری گاز در مناطق صنعتی، همه نتیجه غفلت از مدیریت تقاضا و فرهنگسازی مصرف بهینه است.
راهکارها چیست؟ نخست، اصلاح تدریجی و هدفمند قیمت حاملهای انرژی با اولویت حمایت از اقشار آسیبپذیر. دوم، آموزش عمومی و فرهنگسازی مصرف منطقی از دوران مدرسه تا رسانهها. سوم، حمایت از صنایع کممصرف و توسعه انرژیهای تجدیدپذیر. چهارم، ارتقای بهرهوری در سیستمهای آبیاری، شبکههای انتقال و لوازم خانگی. پنجم، شفافسازی وضعیت واقعی منابع و ایجاد مسئولیت اجتماعی در قبال آنها.
ما نمیتوانیم بیشتر از طبیعت بگیریم بدون آنکه بهایش را بپردازیم؛ یا بهصورت قبضهای محیرالعقول در آینده، یا بهصورت فروپاشی زیرساختها و فروکاهیدن کیفیت زندگی. مسیر اصلاح، هرچند دشوار و نیازمند تدبیر، اجتنابناپذیر است. زیبایی سرزمین ما در کوه و دشت و باد و آفتابش نیست، در این است که فرزندانش بیاموزند چگونه مسئولانه با نعمتهای الهی رفتار کنند. و این آموختن، ضرورتی است نه فقط برای اصلاح الگوی مصرف، بلکه برای حفظ ایران.
نویسنده : مسعود پیرهادی
|
source