انتظار داشتیم سریال وحشی در قسمت چهارم به اوج برسد؛ این انتظار تا حدود بسیار زیادی محقق شد و حالا در اوج سریال هستیم. البته وقتی صحبت از اوج میکنیم، منظور، بهترین مقطع سریال نیست. در ادامه همراه مجله بازار باشید.
نوید، پسربچهای که در پایان قسمت دو وارد قصه شد و در قسمت سه با پدربزرگش نقشی بسیار مهم ایفا کرد، حالا به یکی از مهمترین شخصیتهای سریال تبدیل شده. در قسمت قبل، میدانستیم که داوود هرچند سفری به جنوب داشت و تنی به آب زد اما آب خوشی به گلو نخواهد ریخت و خیلی زود دوباره به وضعیت قبل بازمیگردد. بعد از دو قسمت تلاش تیم فنی سریال برای القای احتمال زندانی شدن داوود (که نتیجهی بسیار خوب و موفقی داشت)، بالاخره این وعده محقق شد و داوود پشت میلهها افتاد.
گره خوبی که تیم سناریو به داستان زد، این بود که با مرگ پدربزرگ نوید، آخرین شاهد احتمالی مرگ دو بچهای که در قسمت اول کشته شدند از بین رفت. حالا داوود به اتهام دست داشتن در مرگ پیرمرد بازجویی میشود و پرسش بزرگ اینجاست که آیا شواهدی برای ماجرای اصلی وجود دارد؟
همانطور که در نقد سه قسمت قبلی هم نوشتم، تصویربرداری، نورپردازی، گریم و مهندسی صدا در سریال وحشی بسیار قوی انجام میشود؛ این عملکرد خوب در قسمت چهارم هم ادامه داشت. سکانسهای مربوط به بازداشت، وارسی بدنی، بازپرسی و ورود به زندان بسیار خوب از آب درآمدهاند. اینجا باید امتیاز مثبتی هم به جواد عزتی بدهیم که همچنان عملکرد خوبی دارد و داوود را به موجودی دو رو، گرفتار و بلاتکلیف تبدیل کرده است.
زندان واقعی
پرداخت فضای زندان در این قسمت بسیار خوب انجام شده است. شخصیتهای اصلی و فرعی این فضای جدید قابل باور هستند و رفتار «بیجهت بزرگ شده»ای ندارند. گروههای گانگستری کوچک که در حیاط و محیط داخلی زندان مشغول جنگ دائمی قدرت هستند و آدمهایی که میتوانیم باور کنیم خلافکارهای واقعی و خشنی هستند که فقط زندان جایگاه شایستهی آنهاست. نور پردازی صحنههای زندان، همچنان تیره است و به خوبی فضای سرد، خشن و بیروح این مکان را به مخاطب منتقل میکند. دیالوگها و تکگوییهای بسیار کوتاه زندانیها هم تمیز و قابل باور است.
حادثهی قتل در زندان، حادثهای بزرگ نیست اما حالا داوود که تمام هستیش روی وجود شاهد برای مرگ دو بچه متمرکز شده، خودش شاهد قتلی دیگر است. تفاوت بزرگ اینجاست که قاتلِ این قتل دوم، موجودی بیرحم است که برای انجام هر خلاف دیگر منجمله قتل شاهد، لحظهای تردید نخواهد کرد؛ بهخصوص که دیدیم داوود خیلی سریع او را به رئیس زندان لو داد.
بعد از خروج قاتل از انفرادی، سایهی وحشت روی سر داوود بسیار سنگینتر از قبل هم شده اما ماموریت اصلی متوجه سناریو است. ما باید خیلی سریع بدانیم چطور شد که این قاتل در شرایطی که رئیس زندان به شدت دنبال پیدا کردن او بود، خیلی سریع از انفرادی خارج شد؟ حدسهای زیادی میشود زد. آیا او بخشی از یک گنگ بسیار قدرتمند است که نمیشود در انفرادی نگهشان داشت؟ یا رئیس زندان مسئولی آلوده است که میشود او را خرید؟ یا خود قاتل مهرهای در دست رئیس زندان است و در آیندهی نزدیک به او خوشخدمتی خواهد کرد؟
نگار جواهریان وارد میشود
یکی از شگفتانههای بزرگ سریال در قسمت چهارم، ورود نگار جواهریان بود. او که بیشتر از سه سال از آخرین حضورش در سینمای خانگی و سینمای ایران میگذرد، حالا در میانهی سریال وحشی وارد قصه میشود. او نقش وکیل داوود را دارد اما در شروع عملکرد خوبی نداشت و شخصیتی باورپذیر و منطقی نبود. آیا قرار است در ادامه دلایلی برای صمیمیت بیدلیل وکیل داوود با او پیدا کنیم؟ یا او هم ممکن است بخشی از یک پازل بسیار بزرگتر باشد که داوود را در چنگال عدالت قرار دهد. شاید هم او ارتباطی با داوود دارد که داوود از آن بیخبر است.
انتظار میرود «رها» نقشی مهم در ادامهی قصه داشته باشد. او وکیل شخصیت اصلیست که حالا در بند شده و به جز با قدرتمنایی او، امکان آزادی نخواهد داشت. این نقش بسیار پررنگ و مهم، بار سنگینی روی دوش جواهریان قرار میدهد. او در دقایق ابتدایی حضورش در سریال، شخصیتی که انتظار داریم را نشان نداد اما در ادامه میتواند این چند دقیقه را به فراموشی بسپارد.
چه خواهد شد؟
اگر داوود در ادامه کمی از این موقعیت بسیار ضعیفی که در زندان پیدا کرده خارج شود و یاد گذشتهی بزهکار خود بیفتد، ادامهی سریال وحشی میتواند بسیار هیجانانگیزتر و جذابتر از این هم باشد. همانطور که نوشتم، سریال باید خیلی سریع تکلیف رئیس زندان و پروندهی قتلی که داوود قاتل آن را فروخت را مشخص کند. در واقع لازم داریم خیلی زود دربارهی رئیس زندان چیزهای بیشتری بدانیم و بفهمیم گنگهای داخل زندان در چه فضایی و تحت چه جور قوانین نانوشتهای زندگی میکنند.
source