Wp Header Logo 1817.png


فرارو- طناز حسینی فر: در انیمه Orb: On the Movements of the Earth مساله‌ای طعنه‌آمیز وجود دارد: اینکه در سکوتی کامل پیرامون انیمه‌هایی می‌چرخد که سروصدای زیادی به پا کردند و اصطلاحا جریان اصلی هستند. این درام در دورانی می‌گذرد که اگر از نظم طبیعت می‌گفتیم، سوزانده می‌شدیم!

به گزارش فرارو، مساله‌ای به‌طرز غریب طعنه‌آمیز در مورد انیمه Orb: On the Movements of the Earth وجود دارد؛ اینکه بی‌سر‌و‌صدا و آرام، در حاشیه‌ی دنیای پرهیاهوی انیمه که این روزها به شدت در غرب گل کرده باقی مانده است. این درام تاریخی که در اروپای قرن پانزدهم می‌گذرد، دورانی که حتی فکر کردن خلاف جریان رایج می‌توانست انسان را به کام آتش بفرستد، در عصری منتشر شده که سایه‌های همان سرکوب هنوز بر جهان امروز غرب سنگینی می‌کند.

با این حال، برخلاف پخش محدود و حضور کم‌صدایش، Orb به فراموشی سپرده نشده است. این اقتباس از مانگای تحسین‌شده‌ی Uoto توانسته حلقه‌ای خاص از مخاطبان وفادار برای خود دست‌و‌پا کند؛ اثری که نگاهی عمیق و تاثیرگذار به عطش پایان‌ناپذیر انسان برای دانستن دارد. حالا به این پرسش پاسخ می‌دهیم که چرا این انیمه تبدیل به داستانی خطرناک برای دوران ما در آن‌سوی ایران، یعنی غرب، بدل شده است؟

این داستان بی‌وقفه در جستجوی حقیقت است

Orb

برای کسانی که با انیمه  Orb: On the Movements of the Earth آشنا نیستند، «Orb» انیمه‌ای نیست که بخواهد با جلوه‌های بصری چشمگیر خودنمایی کند (اگرچه از نظر بصری همچنان بسیار خیره‌کننده است). این انیمه داستانی بی‌وقفه از ده‌ها سال را در بر می‌گیرد و داستان مردان و زنانی را روایت می‌کند که گویی به‌طور مغناطیسی به ایده‌ای جذب شده‌اند که زمین مرکز جهان نیست. داستان با رافال آغاز می‌شود، دانشجوی جوانی که توسط یک مرتد با ایده‌ای بسیار خطرناک آشنا می‌گرد. درحالی که حتی تنها ترسیم آن ایده باعث جلب خشم دادگاه تفتیش عقاید می‌شود؛ نظریه مرکزیت خورشید.

اما آنچه که دنبال می‌شود نه پیروزی مطلق علم است و نه راه‌حلی خوشایند که عقل در نهایت پیروز شود، بلکه تصویر بی‌رحمانه و عاطفی‌زدایی شده‌ای از دانش است که به مثابه میراثی در خون به نسل بعدی منتقل می‌شود. رافال جزو اولین نفراتی است که در خطی از متفکران، مبارزان و فرصت‌طلبانی این ایده را پیش می‌برند و هرکدام با نُت‌های ناامیدانه خود به این داستان پیشرفت بشری چیزی اضافه می‌کنند.

دانش، نیرویی غیرقابل توقف است

این که «Orb» یکی از مهم‌ترین سریال‌های دوران معاصر است فقط به خاطر کیفیت ساخت آن نیست، اگرچه کارگردانی، فیلمبرداری و موسیقی احساسی کنسکه اوشیو بسیار استادانه است، اهمیت واقعی آن در فرضیه‌ای است که ارائه می‌دهد: دانش، هنگامی که یک بار مشاهده شود، نیرویی غیرقابل توقف است. می‌توان آن را سوزاند، دفن کرد و ممنوع کرد، اما هرگز نمی‌توان آن را به طور کامل ریشه‌کن کرد. (همانطور که در طول تاریخ غرب دیده‌ایم) در عصری که اطلاعات نادرست گسترش می‌یابد، تاریخ توسط فاتحان جنگ‌های الگوریتمی بازنویسی می‌شود و نسل‌های با بی‌اعتمادی به نهادهایی که حافظ دانش هستند تربیت می‌شوند، «Orb» همچون نشانه‌ای از زمانه عمل می‌کند و این چیزی است که در بسیاری از سازوکارها و مکانیزم‌های علمی غرب می‌بینیم.

نقطه کلیدی این انیمه ایده ساده اما رادیکالی است که حقیقت چیزی نیست که مالک آن باشی، بلکه چیزی است که باید آن را جستجو کنی. سریال تفاوت مهمی را مطرح می‌کند که شخصیت‌ها لزوماً برای حقیقت مطلق نمی‌جنگند، بلکه برای حق جستجوی آن مبارزه می‌کنند. کلیسا در «Orb» از نظریه مرکزیت خورشید می‌ترسد نه به این دلیل که جایگاه خدا تهدید می‌شود، بلکه به این دلیل که قدرت خود را از دست می‌دهد. این میل به کنترل آنچه قابل دانستن است و آنچه نیست، مرزهای زمان و مکان را درمی‌نوردد. چه کتاب‌ها به خاطر آموزش تاریخ به شکل صادقانه ممنوع شوند، چه دانشمندان به دلیل یافته‌های ناخوشایند رد یا کشته شوند، چه اتاق‌های پژواک اینترنتی واقعیت‌های مجزایی بسازند، مکانیزم‌ها همچنان همانند گذشته باقی مانده‌اند.

دشمنان دانش شخصیت‌هایی پیچیده دارند

آنچه «Orb» را جذاب می‌کند این است که مبارزه‌اش را به اندازه یک دوگانگی مطلق، ساده نمی‌کند. نوواک، بازجوی مزدور، ترسناک‌ترین شخصیت سریال است، اما او به عنوان یک شرور کلیشه‌ای با سبیلی ترسناک تصویر نشده است. او، به نوعی، معتقد به نظم است؛ مردی که دانش را به مثابه یک بیماری واگیردار، غیرقابل مهار می‌بیند. حضور او در سراسر سریال به عنوان مجری سرکوب دیده می‌شود، اما همچنان تجسم ترس بشری از اختلال یا همان برهم خوردن نظم است. بزرگ‌ترین جرم او نه در سوزاندن «مرتدان» بلکه در این است که خودش را کاملاً محق به انجام آن می‌داند همانطور که نمونه آن را در سیاست‌گذاری‌های غربی به کرات می‌بینیم.

امید در Orb نمی‌میرد!

Orb

با این حال «Orb» از تسلیم شدن به نیست‌انگاری (نیهیلیسم) دوری می‌کند. اگر چیزی هست، این داستانی است سرشار از امید — امیدی شبیه به آنچه در «حمله به تایتان» وجود دارد، امیدی که حتی وقتی حاملانش از بین می‌روند نمی‌میرد، یا امیدی شبیه «آندور» که شعله‌های شورش را روشن کرد. در طول روایت گسترده‌اش، ما می‌بینیم که ایده مرکزیت خورشید از دانشمند به کشیش، از زندانی به کولی، از گروهی از شورشیان به چاپخانه منتقل می‌شود، جایی که نهایتاً تا حدی به ثبات می‌رسد. این پیروزی آنقدر تلخ است که تقریباً طعم شکست می‌دهد، اما در عین حال یک پیروزی است. شخصیت‌های «Orb» با اثبات حقانیت خود برنده نمی‌شوند، بلکه تنها با امتناع از اجازه دادن به محو شدن جستجوی دانش‌شان، پیروز می‌شوند.

سرکوب دانش، نیرویی زنده در دنیای امروز

اگر تاثیر  «Orb» را در دنیای امروز حس نکنیم، تماشای این انیمه دشوار می‌شود. سرکوب دانش نیرویی زنده و جاری است، نه فقط یک یادگار از گذشته. این سرکوب به سرعت خود را با روش‌های انتشار اطلاعات تطبیق می‌دهد و به روش‌های بیشتری روز به روز پیچیده‌تر می‌شود. برای ما، دیگر تهدید آتش و طناب نیست که دانش را کنترل می‌کند، بلکه حجم عظیم سر و صدا — اطلاعات نادرست، نیرنگ‌آمیز و تسلیح‌شده — در دنیای مجازی است که تقریبا غیرقابل کنترل شده. چیزی که «Orb» می‌فهمد و آن را ضروری می‌کند این است که جستجوی دانش یک عمل منفعلانه نیست. این یک نبرد است که نیاز به قناعت و شجاعت دارد، حتی وقتی کاملاً بی‌فایده به نظر می‌رسد.

ایده‌ها قدرت دارند!

Orb

کم‌تر اثر داستانی مدرن به اندازه «Orb: On the Movements of the Earth» حس فوریت دارد. این یک یادآوری مسحورکننده است که ایده‌هایی که در حرکت هستند، غیرممکن است که متوقف شوند. این نامه‌ای عاشقانه به جستجو، مرثیه‌ای برای جان‌هایی که در این راه از دست رفته‌اند، و فراخوانی برای کسانی است که اجازه نمی‌دهند نادانی باقی بماند. اکنون که این سریال ۲۵ قسمتی به پایان رسیده است، همان یقین را به جا گذاشته که شخصیت‌هایش را آزار می‌داد: دانشی که دیده شده، دیگر نمی‌توان آن را ندید. و این، بیش از هر چیز، آن را خطرناک می‌کند. دانستن یعنی ناتوانی در ندانستن، و این برای کسانی که به دنبال کنترل هستند ترسناک است.

«Orb» در عصر اطلاعات گزینشی ساخته شده است!

ظهور «Orb» در عصری که اطلاعات به شکل گزینشی انتخاب می‌شوند، تاریخ‌ها پاک‌سازی و تحریف شده‌اند و حقایق علمی به صورت سیاسی درآمده‌اند، ماهیت زیرکانه‌اش را دو چندان می‌کند. این انیمه تصویری از قهرمان‌پروری آثار معمول شونن را ارائه نمی‌دهد، و دانش را به عنوان راهی قطعی برای نجات معرفی نمی‌کند. این دانش بار سنگینی است، انتخابی که فداکاری می‌طلبد. با این حال، علی‌رغم آتش، ترس و تعصب، و نیروهای فراوانی که در تلاشند آن را خاموش کنند، دانش همچنان پا بر جاست. چون لازم است. چون خطرناک است. و چون در نهایت، هیچ قدرت زمینی یا الهی تاکنون نتوانسته ذهن انسان را از نگاه کردن به آسمان و پرسیدن آنچه ورای آن است بازدارد.

source

shakotardid.ir

توسط shakotardid.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *