
فیلمسازی مخفیانه پناهی نهتنها نقض آشکار قوانین کشور است، بلکه نشاندهنده سوءاستفاده پناهی از خلأهای نظارتی برای پیشبرد اهداف شخصیاش محسوب میشود
به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، جعفر پناهی، که این هفته با فیلم «یک تصادف ساده» نخل طلای جشنواره کن ۲۰۲۵ را به دست آورد، سالهاست با ادعای ممنوع ازکاری و محدودیتهای قضایی، خود را قربانی سیاستهای فرهنگی نظام معرفی میکند. اما این ادعاها، که با استقبال جشنوارهها و رسانههای غربی همراه شده، از نظر بسیاری چیزی جز مظلومنمایی برای کسب شهرت و جوایز بینالمللی نیست. این در حالی است که او در آثار متأخر خود با تولید فیلمهای بدون مجوز و ارائه تصویری تاریک از کشور، علاوه بر ارائه تصویری تاریک از فضای اجتماعی ایران، از احکام قضایی خود به عنوان حربهای برای جلب نظر افکار عمومی استفاده کرده است.
فعال همیشه ممنوع، ممنوع همیشه فعال!
جعفر پناهی فارغ التحصیل دانشگاه صداوسیما که با فیلمهایی همچون «بادکنک سفید» (۱۳۷۴) و «دایره» (۱۳۷۸) به شهرت رسید. او در سال ۱۳۸۹، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به شش سال حبس و ۲۰ سال ممنوعیت از فیلمسازی، فیلمنامهنویسی، مصاحبه، و خروج از کشور محکوم شد. با این حال، پناهی از آن زمان تاکنون فیلمهایی، چون «این فیلم نیست» (۲۰۱۱)، «تاکسی» (۲۰۱۵)، «سهرخ» (۲۰۱۸)، «خرس نیست» (۲۰۲۲)، و «یک تصادف ساده» (۲۰۲۵) ساخته که همگی در جشنوارههای خارجی نمایش داده شدهاند. این فعالیتهای گسترده، ادعای ممنوع از کاری او را زیر سؤال میبرد و نشاندهنده تناقضی آشکار در روایتش است.
اگر ممنوعیت پناهی واقعی بود، او نمیتوانست اینگونه آزادانه فیلم بسازد و آثارش را به خارج از کشور ارسال کند. بازگشت او به تهران در ۵ خرداد ۱۴۰۴ بدون بازداشت فوری، علیرغم سخنرانی جنجالیاش در کن، این شبهه را تقویت میکند که ممنوعالکاری او بیش از آنکه واقعی باشد، بهانهای برای جلب ترحم جهانی است.
روشهای مشکوک فیلمسازی و دور زدن قانون
پناهی با استفاده از روشهای مخفیانه و غیرقانونی، مانند فیلمبرداری بدون مجوز و با تجهیزات ساده، به فعالیت خود ادامه داده است. برای مثال، «این فیلم نیست» در آپارتمان شخصیاش با یک دوربین دیجیتال ساخته شد و «تاکسی» با دوربینهای مخفی در یک خودرو فیلمبرداری گردید. «یک تصادف ساده» نیز در لوکیشنهای غیررسمی تهران با تیمهای کوچک و بدون هماهنگی با نهادهای قانونی تولید شد. این روشها، نهتنها نقض آشکار قوانین کشور است، بلکه نشاندهنده سوءاستفاده پناهی از خلأهای نظارتی برای پیشبرد اهداف شخصیاش محسوب میشود
حمایت مالی و لجستیکی از سوی شرکتهای خارجی، بهویژه فرانسوی و ایتالیایی، نقش مهمی در این فرآیند ایفا میکند. فیلمهای او از طریق شبکههای غیررسمی از ایران خارج شده و در جشنوارههایی مانند کن به نمایش درمیآیند. این همکاریهای خارجی، که گاهی با اظهارات سیاسی علیه ایران همراه است، به اتهامات علیه پناهی مبنی بر همکاری با کشورهای معاند دامن زده است.
سیاهنمایی و تخریب وجهه ایران
فیلمهای پناهی، با تمرکز بر فقر، فساد، و محدودیتهای اجتماعی، تصویری یکجانبه و تاریک از ایران ارائه میدهند که به گفته منتقدان، به سیاهنمایی علیه کشور منجر شده است. «یک تصادف ساده»، که داستان انتقام و زندان را روایت میکند، از سوی برخی رسانههای داخلی «پر از دروغ و تحریف» توصیف شد. این فیلمها، که برای مخاطبان خارجی ساخته شدهاند، بهجای ترویج اصلاحات داخلی، به ابزاری برای جلب حمایت جشنوارههای غربی تبدیل شدهاند.
به نظر میرسد سخنرانی پناهی در مراسم اهدای جوایز کن ۲۰۲۵، که در آن از ایرانیان خواست برای «آزادی» متحد شوند، بیشتر تلاشی برای سیاسیکاری و جلب توجه بیشتر تفسیر شد. این اظهارات، که با حمایت افرادی همچون «ژان نوئل بارو»، وزیر خارجه فرانسه، همراه شد، خشم مقامات ایرانی را برانگیخت و کاردار فرانسه را به وزارت خارجه کشاند. منتقدان میگویند پناهی با این اقدامات، نهتنها به وجهه ایران لطمه میزند، بلکه از موقعیتش برای پیشبرد اهداف سیاسی استفاده میکند.
در حالی که فیلمسازان داخلی برای دریافت مجوز و اکران با مشکلات متعددی مواجهاند، پناهی با دور زدن قوانین و تولید آثار غیرقانونی، تصویری نادرست از آزادی در ایران ارائه میدهد. این اقدامات، اعتماد میان جامعه سینمایی و نهادهای نظارتی را تضعیف کرده و شکاف میان هنرمندان و مقامات را عمیقتر کرده است.
استقبال برخی گروهها از پناهی در بازگشت به تهران در ۵ خرداد ۱۴۰۴، با شعارهایی مانند «زن، زندگی، آزادی»، بهعنوان سوءاستفاده از فضای اجتماعی برای جلب حمایت تفسیر شد. این رفتار، بهجای تقویت وحدت ملی، به تفرقه دامن زده و جایگاه سینمای ایران را در داخل تضعیف کرده است.
ادعای ممنوع از کاری جعفر پناهی، با توجه به فعالیتهای گستردهاش در فیلمسازی و موفقیتهای جهانی، بیش از آنکه واقعی باشد، به مظلومنمایی شبیه است. او با روشهای غیرقانونی، حمایتهای خارجی، و ارائه تصویری سیاه از ایران، نهتنها قوانین کشور را نقض کرده، بلکه به وجهه ملی آسیب زده است. این اقدامات، که با سیاسیکاری جشنوارههای غربی تقویت شده، بهجای خدمت به سینمای ایران، به ابزاری برای جلب شهرت و جوایز تبدیل شدهاند. برای حفظ اعتبار سینمای ملی، نیاز است که نهادهای فرهنگی با حمایت از فیلمسازانی که روایتی متعادل ارائه میدهند، در برابر اینگونه مظلومنماییها موضع بگیرند. ضمن این که ضمن رعایت حقوق همه اهالی هنر و در یک فرایند شفاف، باید مشخص شود که پناهی با چه سازوکارهایی قانون را دور زده و موفق به تولید فیلم و شده است.
source