
در عصری که مرز میان واقعیت و مجاز بهتدریج رنگ میبازد، کودکان، بهمثابه آسیبپذیرترین و تأثیرپذیرترین اعضای جامعه، بیش از هر زمان دیگر در معرض مخاطرات نوپدید فضای مجازی قرار گرفتهاند.
گروه فرهنگ خبرگزاری آنا ـ محمدمهدی سیدناصری:حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان: یکی از پدیدههای نگرانکننده در این میان، وابستگی روانی و اعتیاد رفتاری به بازیهای آنلاین است که بهسرعت در حال گسترش در میان نسل کودک و نوجوان است. اگرچه بازی و سرگرمی از ارکان بنیادین رشد شناختی و عاطفی کودک محسوب میشود، اما هنگامی که این تجربه طبیعی و ضروری، از تعادل خارج و به الگوی غالب رفتاری بدل میگردد، میتواند پیامدهایی مخرب بر سلامت روانی، اجتماعی و تحصیلی کودکان بهجای گذارد.
بر اساس گزارش «انجمن روانشناسی آمریکا» (APA)، اعتیاد به بازیهای دیجیتال به عنوان یک اختلال رفتاری نوظهور، با نشانههایی همچون اختلال در کنترل بازی، ادامه بازیرسانی علیرغم پیامدهای منفی، و کاهش عملکرد در زمینههای تحصیلی، خانوادگی و اجتماعی شناخته میشود. سازمان جهانی بهداشت نیز در ویرایش یازدهم طبقهبندی بیماریها، «اختلال بازی» (Gaming Disorder) را به عنوان یک بیماری رسمی معرفی کرده است.
این پدیده، در پرتو ضعف سیاستگذاری جامع در حوزه فضای مجازی کودکمحور، عدم آموزش سواد دیجیتال، و فقدان رویکرد پیشگیرانه، به چالشی چندوجهی در حوزه حقوق کودک تبدیل شده است. از نگاه اسناد بینالمللی از جمله کنوانسیون حقوق کودک، بهویژه ماده ۳ (مصالح عالیه کودک)، ماده ۱۷ (دسترسی به رسانهها با محتوای مناسب) و ماده ۲۴ (حق بر بهداشت روانی و جسمی)، دولتها مکلفاند با اتخاذ سیاستهای منسجم، از سلامت کودکان در برابر تأثیرات منفی فناوریهای نوین صیانت نمایند.
بازیهای آنلاین، اگرچه در ذات خود میتوانند فرصتی برای تعامل، یادگیری و شکوفایی استعدادهای کودکانه باشند، اما در بستر فقدان مقررات حمایتی، ضعف نظارت والدین و نهادهای آموزشی، و نبود محتوای بومی و تربیتی، به تهدیدی فراگیر برای حق بر سلامت، رشد اجتماعی و بهرهمندی از زندگی باکیفیت برای کودکان بدل شدهاند.
این تهدید، بیش از آنکه فردی و رفتاری باشد، ریشه در غفلت نظام سیاستگذاری و نظام حقوقی کشور در مواجهه با فناوریهای نوین دارد. نظام آموزشی ایران، مطابق سند تحول بنیادین آموزش و پرورش (مصوب ۱۳۹۰)، متعهد به «ارتقای سواد رسانهای و تربیت شهروند مسئول در فضای مجازی» است، اما واقعیت نشان میدهد که کودکان ایرانی همچنان بدون آموزش کافی در برابر پیچیدهترین الگوریتمهای اعتیادآور روانشناختی بازیهای دیجیتال قرار میگیرند.
خلأهای قانونی، همچون فقدان مقررات شفاف در حوزه بازیسازی کودکمحور، فقدان نظام رتبهبندی محتوایی متناسب با سن کودک، و عدم وجود چارچوب ملی حفاظت از کودکان در فضای مجازی، همگی مؤید نیاز به بازنگری فوری در ساختارهای حقوقی و اجرایی موجود هستند. از منظر بینالمللی، تعهدات دولت ایران در قالب کنوانسیون حقوق کودک و اهداف توسعه پایدار (SDGs) بهویژه هدف ۳ (سلامت و رفاه) و هدف ۴ (آموزش باکیفیت)، اقتضا میکند که حفاظت از کودکان در برابر تأثیرات مخرب بازیهای دیجیتال، به اولویتی در سیاستهای فرهنگی، آموزشی و حقوقی کشور بدل گردد.
در این میان، آگاهسازی والدین، توانمندسازی معلمان، تدوین استانداردهای محتوایی برای بازیهای دیجیتال و توسعه بازیهای ایرانی با رویکرد تربیتی و خلاقانه، گامهایی است که میتواند زمینهساز تحول در نظام حمایت از کودک در ایران باشد. در نهایت، اگر کودک را شهروندی مستقل و دارای حقوق ذاتی بدانیم، صیانت از سلامت روانی او در برابر اعتیاد به بازیهای آنلاین، نه یک اقدام اخلاقی، بلکه وظیفهای حقوقی، اجتماعی و حاکمیتی است که نباید بیش از این به تأخیر افتد.
source