
در حالی که ارتش صهیونیستی با پشتوانه اطلاعاتی و تسلیحاتی غرب، تابستان ۱۹۸۲ به خیال تسلط برقآسا بر لبنان پیش تاخته بود، تنها در ۲ روز در حوالی روستای «سلطان یعقوب»، با یکی از تحقیرآمیزترین شکستهای خود مواجه شد؛ نبردی که نه تنها جغرافیای جنگ را تغییر داد، بلکه معادلات روانی و راهبردی منطقه را نیز دگرگون ساخت و به نقطه عطفی در تاریخ شکلگیری محور مقاومت بدل شد.
به گزارش خبرگزاری آنا، در روزهای ۱۰ و ۱۱ ژوئن ۱۹۸۲، در دل کوهستانهای مهگرفته بقاع غربی لبنان، نبردی رخ داد که هنوز پس از گذشت ۴۳ سال، در حافظه نظامی خاورمیانه ماندگار است: نبرد سلطان یعقوب. این درگیری خونین میان ارتش رژیم صهیونیستی و نیروهای ارتش عربی سوریه، در حوالی روستایی به همین نام و در عمق حدوداً ۶۰ کیلومتری خاک لبنان رخ داد؛ جایی که ماشین جنگی اسرائیل برای نخستین بار از سوی یک ارتش عربی در قالب آرایش زرهی سنگین متوقف شد.
زمینه سیاسی و نظامی نبرد
در ژوئن ۱۹۸۲، ارتش رژیم صهیونیستی با هدف ادعایی «دفع تهدید فلسطینیها از مرزهای شمالی»، عملیاتی موسوم به صلح برای الجلیل را آغاز کرد و از مرزهای جنوبی لبنان عبور نمود. هدف فراتر از عقبراندن سازمان آزادیبخش فلسطین بود؛ تسلط راهبردی بر لبنان، قطع مسیر دمشق-بیروت، و تحمیل ترتیبات جدید امنیتی در منطقه.
با گسترش تهاجم، ارتش سوریه که در آن زمان دارای حضور نظامی قانونی در خاک لبنان بود، وارد تقابل مستقیم با ارتش اسرائیل شد. یکی از محورها، جبهه شرقی دره بقاع بود که نیروهای زرهی اسرائیل قصد عبور از آن برای رسیدن به زحله و سپس جاده بینالمللی دمشق-بیروت را داشتند.
نبردی در مه: آغاز درگیری در سلطان یعقوب
در سپیدهدم ۱۰ ژوئن، یگانهای زرهی لشکر هفتم ارتش اسرائیل به فرماندهی سرهنگ «آموس یارون»، در محور جنوبی بقاع به حرکت درآمدند. اما در حوالی روستای سلطان یعقوب، با آتش سنگین ارتش سوریه، نیروهای چریکی فلسطینی و یگانهای دفاع وطنی لبنانی مواجه شدند.
واحدهای توپخانه سوریه با پشتیبانی دقیق از نیروهای ضدزره پیادهنظام، توانستند با اجرای تاکتیک «شکار در کمین»، آرایش پیشروی دشمن را برهم بزنند. تانکهای M60 و M48 اسرائیلی در خطوط باریک و کمعمق دره، در تیررس مستقیم موشکهای ضدزره، توپهای کالیبر بالا و حتی راکتهای هوایی MiG-23BN قرار گرفتند.
طبق اسناد منتشرشده از هر دو طرف، نبردی سنگین و حدود ۱۲ ساعته جریان یافت که در نهایت به عقبنشینی نیروهای اسرائیلی و رها شدن بخشی از تجهیزات زرهیشان انجامید.
پیامدهای میدانی و راهبردی
- حداقل ۸ تانک بهطور سالم به غنیمت گرفته شد؛ از جمله تانک M48 که بعدها در دمشق به نمایش گذاشته شد.
- ۳ نظامی اسرائیلی مفقود شدند که سرنوشت یکی از آنها (زخاریا بومیِل) تا سال ۲۰۱۹ در ابهام بود.
- دهها کشته و زخمی در ارتش اسرائیل ثبت شد و فرماندهان میدانی گزارشهایی از «شوک روانی یگانها» ارائه دادند.
- در پی این نبرد، محور شرقی پیشروی ارتش اسرائیل بهطور کامل متوقف شد و نقشه نظامی تصرف سریع بیروت و محاصره دمشق ناکام ماند.
- برخی تحلیلگران نظامی غربی، این نبرد را «نخستین موفقیت میدانی ارتش سوریه در جنگهای مستقیم با اسرائیل پس از ۱۹۷۳» دانستهاند.
بازتابها و میراث تاریخی
نبرد سلطان یعقوب نهتنها در محافل نظامی منطقه بهعنوان شکست کلاسیک یک نیروی زرهی مهاجم در برابر کمین تلفیقی و هماهنگشده زمینی-هوایی ثبت شد، بلکه بهسرعت در ادبیات مقاومت بهعنوان نماد پیروزی اراده منطقهای در برابر قدرت متجاوز جا گرفت.
این نبرد نخستین مورد همکاری مؤثر و عملیاتی میان ارتش رسمی سوریه و گروههای چریکی فلسطینی و لبنانی بود؛ الگویی که در سالهای بعد در جنگهای سوریه، عراق، فلسطین و یمن توسعه یافت.
شکست فراموشنشده
با گذشت بیش از چهار دهه، ابعاد نظامی و روانی نبرد سلطان یعقوب همچنان در محاسبات استراتژیک منطقهای مؤثر است. برخلاف توصیفهای رایج از ارتش اسرائیل بهعنوان نیرویی شکستناپذیر، این نبرد سندی زنده بر آسیبپذیری آن در برابر تاکتیکهای هوشمندانه و مقاومت سازمانیافته بود.
در سالگرد این نبرد، مرور آن نه از منظر نوستالژیک، بلکه بهعنوان تحلیلی از تغییر توازن قوا در خاورمیانه اهمیت دارد؛ توازنی که امروز بیش از هر زمان، بهسوی کنشگری مستقل ملتها و مقاومت بومی میل میکند.
نبرد سلطان یعقوب، بیش از آنکه یک حادثه جنگی باشد، نقطهای راهبردی در زنجیره تحول مقاومت منطقه به شمار میرود. تجربهای که به روشنی نشان داد، در برابر ماشین جنگی مجهز و مدعی، انسجام، تاکتیک و اراده میتواند معادلات میدان را تغییر دهد.
۲۱ خرداد، سالروز نبرد سلطان یعقوب، یادآور این حقیقت تاریخی است که در جغرافیای مقاومت، شکستناپذیری یک افسانه بیش نیست.
source