در سالهای اخیر، یکی از چالشهای اساسی ورزش ایران، تمرکز زیرساختها و امکانات در برخی استانهای خاص و نابرابری در توسعه ورزشی بین مناطق مختلف کشور بوده است. برای مقابله با این معضل، وزارت ورزش و جوانان با همکاری مرکز پژوهشهای مجلس، سازمان برنامه و بودجه، و دانشگاهها، طرح آمایش سرزمینی ورزش ایران را طراحی و اجرایی کرده است. طرحی که میکوشد مسیر توسعه ورزش را با واقعیتهای جغرافیایی، فرهنگی و جمعیتی هر منطقه هماهنگ سازد.
این طرح، با الهام از اصول «عدالت فضایی» و «عدالت ورزشی»، به دنبال آن است که استعدادها، امکانات، رشتههای ورزشی اولویتدار و ظرفیتهای اقلیمی در هر منطقه کشور بهصورت علمی و دادهمحور شناسایی شود تا سرمایهگذاریها بر اساس واقعیتهای بومی انجام گیرد، نه بر اساس سلیقه و سفارشهایی که نابجاست.
احمد دنیامالی، وزیر ورزش و جوانان از همان ابتدای ورودش به وزارتخانه بر روی تسریع و تسهیل امورات اجرایی طرح آمیش سرزمینی ورزش ایران تاکید داشت. وزیر ورزش در ادامه کار خود، میدانِ این عرصه را به رضا شجیع، مدیر جوان، فنی و خلاق با کارنامه اجرایی قابلقبول واگذار کرد تا بتوان این طرح را با کمترین هزینه و در سریع ترین زمان ممکن به سر منزل مقصود رساند.
رضا شجیع، مشاور وزیر ورزش و جوانان و مدیر اجرایی طرح آمایش سرزمینی وزارت ورزش و جوانان چندی پیش با بیان اینکه طرح آمایش، ورزش کشور را در مسیر تازهای قرار میدهد، بر این موضوع تاکید کرد که بهرهگیری از ظرفیتهای فناورانه و هوش مصنوعی بخش تکمیلی این طرح است. او بر ضرورت اجرای هر چه سریع این طرح و حل مشکلات و معضلات پیشرو تاکید کرده و خواستار همگانی شدن این موضوع در اقصی نقاط کشور است و باید در ادامه شاهد بود که این طرح تا چه زمانی به مرحله پیشرفت و توسعه پایدار خواهد رسید.
اگر این طرح بهدرستی و با استمرار پیادهسازی شود، میتواند پیامدهایی همچون، کاهش نابرابری ورزشی بین استانها، شکوفایی استعدادهای ورزشی در مناطق کمتر دیدهشده، ارتقای مشارکت عمومی در ورزش همگانی، بهبود عملکرد تیمهای استانی در لیگها و مسابقات کشوری و افزایش بهرهوری سرمایهگذاریهای دولتی در ورزش را بههمراه داشته باشد؛ ضرورتی که نباید متوقف شود.
یک ایده درست و علمی، درگیر با برخی از سیاستزدگیها
طرح آمایش سرزمینی ورزش، در تئوری و هدفگذاری، از مهمترین گامهای توسعه عدالت ورزشی در ایران است. برای نمونه در استان سیستانوبلوچستان، که بهلحاظ زیرساختی یکی از محرومترین استانها بهشمار میرفت، پس از اجرای فاز نخست آمایش، توسعه ورزشهای بومی همچون زورخانهای و پهلوانی، کشتی و ورزشهای رزمی در دستور کار قرار گرفت. در استان گلستان، توجه به ظرفیت قایقرانی و قایقرانی سنتی در بندرترکمن و گمیشان افزایش یافت. همچنین در مناطق مرکزی، بهدلیل تراکم جمعیت و دسترسی بیشتر، توسعه ورزشهای شهری، همگانی و ایجاد خانههای ورزش محلهای مورد تأکید قرار گرفته است.
در اجرای ابتدایی این طرح، کشور به چندین منطقه آمایشی تقسیم شده و در هر منطقه با توجه به متغیرهایی چون وضعیت جغرافیایی و اقلیمی، تراکم جمعیت و شاخصهای سلامت، دسترسی به امکانات زیرساختی، پیشینه فرهنگی و ورزشی آمار مدالآوری و مشارکت همگانی و باشگاهداری تحلیل دقیقی انجام میشود تا هر منطقه، سهم متناسب خود در توسعه ورزشی را دریافت کند. مثلاً در مناطقی با ارتفاع بالا و اقلیم سرد، رشتههایی، چون اسکی، دوومیدانی و کشتی اولویت دارند؛ در حالیکه در مناطق جنوبی و ساحلی، رشتههایی، چون فوتبال ساحلی، ورزشهای آبی و رزمی محور توجه خواهند بود.
طرح آمایش سرزمینی در ورزش، از معدود پروژههاییست که با رویکرد علمی و مبتنی بر دادههای واقعی، تلاش دارد عدالت ورزشی را به شکل ساختاری محقق کند. این طرح نهتنها ابزار توزیع منابع، بلکه نقشه راهی برای توسعه پایدار ورزش در ایران است. تحقق کامل آن، مستلزم همکاری میاننهادی، ثبات مدیریتی، و پرهیز از ملاحظات سیاسی و سلیقهای است. اهداف اولیه طرح کاملاً منطقی و ضرورتی انکارناپذیر هستند.
مروری بر اهداف اولیه طرح ویژه آمایش سرزمینی ورزش
توزیع عادلانه و متوازن امکانات ورزشی در استانها و مناطق کمبرخوردار
تخصیص بودجه متناسب با نیاز و ظرفیت بومی هر منطقه
شناسایی رشتههای ورزشی اولویتدار بر اساس اقلیم، فرهنگ و استعداد بومی
جلوگیری از اتلاف منابع در پروژههای ناکارآمد
هدایت منابع مالی، زیرساختی و انسانی بهسمت نقاط با بیشترین بازدهی ورزشی
ارتقای عدالت ورزشی و فرصت برابر برای ورزشکاران مناطق محروم
جلوگیری از ساخت پروژههای غیرکاربردی یا کماستفاده در مناطق نامناسب
ایجاد نقشه جامع ورزش کشور برای سیاستگذاری بلندمدت
چالشهای جدی در اجرای طرح آمایش ورزشی
فقدان بانک اطلاعاتی جامع و بهروز: اجرای چنین طرحی بدون آمار دقیق از وضعیت زیرساختها، سرانه فضای ورزشی، پراکندگی جمعیتی و مشارکت واقعی، عملاً غیرممکن است. در بسیاری از استانها، اطلاعات موجود ناقص یا ناهماهنگ است.
موازیکاری میان نهادها و نبود مدیریت یکپارچه: سازمانهایی مانند وزارت ورزش، ادارات استانی، سازمان برنامه و بودجه، و حتی شهرداریها، در موارد زیادی بدون هماهنگی یا با اولویتهای متفاوت اقدام کردهاند؛ نتیجه اینکه برخی پروژهها اصلاً با اصول آمایش همخوان نیستند.
مقاومت محلی در برابر تصمیمات متمرکز: در مواردی که اولویتهای ورزشی استانی با توصیههای آمایشی در تضاد بوده، مقامات محلی یا نمایندگان مجلس مانع اجرای طرح شدهاند. در برخی استانها، پروژههای غیرضروری بهدلیل فشارهای سیاسی ادامه یافتهاند.
نبود پیوست بودجهای شفاف و پایدار: بسیاری از اقدامات آمایشی در حد پیشنهاد باقی ماندهاند، چراکه تخصیص اعتبار مناسب به آنها صورت نگرفته. بدون حمایت مالی مشخص، طرح صرفاً سندی مطالعاتی خواهد بود.
ضعف در ارزیابی و نظارت بر اجرای مرحلهای از سوی مناطق مختلف: گزارشهای دورهای از میزان پیشرفت استانها در اجرای توصیههای آمایشی منتشر نشده یا فاقد معیارهای سنجش بوده است. بدون ارزیابی دقیق، عملاً امکان اصلاح یا بهبود مسیر وجود ندارد.
source