سریال The Walking Dead در ۱۱ فصل و در مجموع ۱۷۷ قسمت پخش شد؛ و تقریباً همهمان توافق داریم که این تعداد، کمی زیادی بود. بسیاری از بینندگان در فصلهای پایانی از فرط خستگی سریال را رها کردند، و خیلیهای دیگر هم اصلاً سمتش نرفتند چون ابعادش بیش از حد بزرگ است. ۱۷۷ اپیزود یعنی یک تعهد جدی، آن هم وقتی بخش زیادی از این اپیزودها فقط در حال زمینهسازی برای قسمتهای پایانی هستند.
با این حساب، ما سریال را به ۵ اپیزود مهمش محدود کردهایم. اینها لزوماً بهترین اپیزودها نیستند، اما طوری انتخاب شدهاند که بهترین تصویر ممکن از سیر تحول سریال در طول این ۱۱ فصل را ارائه دهند. طبیعی است که هیچچیز جای دیدن کامل سریال را نمیگیرد، اما اگر بخواهید در عرض تنها پنج ساعت با The Walking Dead آشنا شوید، این فهرست بهترین گزینه است. و چه بسا آنقدر از این نمونهها خوشتان بیاید که تصمیم بگیرید برگردید و کل سریال را ببینید.
فصل ۱، اپیزود ۱: روزهای رفته
اگرچه هدف این فهرست معرفی بهترین اپیزودهای سریال نیست، باید گفت «روزهای رفته» واقعاً یکی از بهترینهای تاریخ سریال است. این قسمت که به قلم و کارگردانی فرانک دارابونت (سازندهی «رستگاری در شاوشنک») ساخته شده، یک آغاز نفسگیر و پرجزئیات برای روایت ویژهی این سریال از آخرالزمان زامبیمحور است. شاید جذابترین نکته در این قسمت، ریـکِ جوان و آرمانگرایی است که هنوز در آغاز راه قرار دارد. او تازه اصلاح کرده، موهای کوتاه دارد و هنوز مردگان متحرک را انسانهایی واقعی میداند که دچار سرنوشتی تراژیک شدهاند. البته اگر لازم باشد، آنها را میکشد؛ اما در عین حال برایشان دلسوزی میکند؛ چیزی که در ریکِ فصلهای بعد اصلاً پیدا نمیشود. «روزهای رفته» تصویری است از ریکی که هنوز قهرمان است، هنوز رؤیا دارد؛ از همینجا به بعد، مسیر سقوطش آرامآرام آغاز میشود.
نکتهی جالب دیگر در این قسمت، نحوهی بهتصویر کشیدن زامبیهاست. در اینجا، مردگان متحرک کمی قویتر و باهوشتر از چیزی هستند که در ادامهی سریال میبینیم. بهوضوح پیداست که نویسندگان هنوز قواعد رفتاری این موجودات را نهایی نکردهاند، و همین باعث شده برخی از رفتارهایشان برای طرفداران پیگیر سریال، در بازبینیها نادرست به نظر برسد. با این حال، این اپیزود نگاهی کلی به ایدهی اولیهی The Walking Dead ارائه میدهد؛ حتی اگر در نهایت، سریال راهی متفاوت را پیش بگیرد.
فصل ۳، اپیزود ۴: قاتلی در میان ما
سریال The Walking Dead همیشه تیرهوتار بود؛ در دو فصل نخستش هم هر از گاهی یکی از شخصیتهای مهم را میکشت. اما اپیزود «قاتلی در میان ما» نخستین باری است که بیپرده نشان میدهد سریال چقدر حاضر است تاریک و بیرحم باشد. در تلویزیون قواعد نانوشتهای وجود دارد برای اینکه چه تیپ شخصیتی باید از خطر در امان باشد—و این اپیزود با قاطعیت تمام از آن خط قرمز عبور میکند.
فارغ از وقایع مهم داستان، این قسمت بهخوبی نشان میدهد که ریک تا این جای کار چقدر تغییر کرده است. او حالا خیلی تیرهتر و خشنتر از چیزی است که در قسمت اول دیدیم، و دنیای اطرافش هم به همان اندازه سخت و سرد شده. همچنین باید به تغییر مردگان متحرک هم اشاره کرد؛ در این مقطع دیگر این پرسش که آیا زامبیها ممکن است بخشی از روح گذشتهشان را حفظ کرده باشند، اساساً مطرح نیست. در «قاتلی در میان ما»، زامبیها دیگر انسان نیستند، بلکه نیرویی وحشتناک از دل طبیعتاند. در ادامهی این فهرست به درگیریهای زامبیمحور زیادی اشاره نمیکنیم، اما مطمئن باشید که حملههای انبوه بارها و بارها در این دنیا رخ میدهد.
فصل ۵، اپیزود ۱۲: بهیادآور
در پنج فصل نخست، The Walking Dead وارد یک الگوی آشنا شده بود: گروهی از بازماندگان به یک خانهی جدید پناه میبرد، برای مدتی آنجا مستقر میشد، و سپس یا زامبیها یا دیگر انسانها آن را از بین میبردند. این روند بهاندازهای که منتقدان سریال میگویند، یکنواخت نبود، اما بههرحال واقعیت این بود که تا فصل پنجم، بینندهها هیچ امیدی نداشتند که یک پناهگاه تازه بتواند طولانیمدت دوام بیاورد.
و با این حال، شهری که شخصیتها در این اپیزود پیدا میکنند، تا پایان سریال باقی میماند. البته دوران سختی را پشت سر میگذارد، اما همین اپیزود نقطهی عطفی است که سریال از الگوی همیشگیاش فاصله میگیرد و به گروه اجازه میدهد خانهای واقعی پیدا کنند که کموبیش تا آخر مال خودشان باقی بماند. از این لحظه به بعد، تمرکز سریال از «زنده ماندن در پایان دنیا» به «بازسازی یک تمدن تازه» تغییر میکند. و این تغییر حالوهوای سریال را کاملاً دگرگون میسازد؛ چه بهنفعش تمام شده باشد، چه بهضررش.
فصل ۷، اپیزود ۱: روزی فرا خواهد رسید که دیگر نخواهی بود
سه اپیزود نخست این فهرست در دورانی پخش شدند که آمار بینندگان سریال همچنان رو به رشد بود. اما این اپیزود (آغاز فصل هفتم) در اوج بازدید قرار دارد. این قسمت را ۱۷ میلیون نفر بهصورت زنده تماشا کردند؛ رقمی که دیگر هیچوقت تکرار نشد. تنها یک هفته بعد، بینندگان قسمت بعدی به ۱۲ میلیون نفر کاهش پیدا کردند. دلیل این افت ناگهانی؟ اگر «روزی فرا خواهد رسید که دیگر نخواهی بود» را ببینید، احتمالاً خیلی راحت متوجهش میشوید.
این قسمت، تلخترین و بیرحمانهترین لحظهی تاریخ سریال است؛ و در عین حال، کشدارترین. این اولین باری بود که کشته شدن یک شخصیت مهم، نهتنها باعث افزایش بیننده نشد، بلکه نتیجهی عکس داد. شاید بشود گفت در همین لحظه بود که سریال بیش از حد جلو رفت و اعتماد تماشاگران را از دست داد. با این حال، با وجود تمام جنجالها، صحنهی محوری این قسمت یکی از نمادینترین لحظات تاریخ سریال بهشمار میرود. شاید حتی بدون اینکه سریال را دیده باشید، صرفاً از طریق شایعهها یا شبکههای اجتماعی بدانید چه اتفاقی در این اپیزود افتاده. به هر شکل، این یکی از مهمترین اپیزودها برای شناخت میراث سریال است؛ قطعهای کلیدی برای درک اینکه The Walking Dead در نهایت چه مسیری را طی کرد.
فصل ۹، اپیزود ۶: حالا دیگر کیستی؟
اگر فقط چهار قسمت پیشین این فهرست را دیده باشید، احتمالاً تماشای این اپیزود برایتان بسیار غافلگیرکننده خواهد بود—چون بیشتر شخصیتهای اصلی آشنا اصلاً در آن حضور ندارند. ریک کجاست؟ یا کارل؟ یا مگی؟ شخصیتهایی که روزگاری برای سریال حیاتی بودند، اینجا یا غایباند، یا سرنوشتشان مبهم است—و نه لزوماً به این دلیل که مرده باشند. حتی برای بینندگان آن زمان هم این قسمت تکاندهنده بود. ماجرا آغاز یک پرش زمانی ششساله است؛ جایی که کودک خردسالی به نام جودیت (که در «قاتلی در میان ما» معرفی شده بود) حالا آنقدر بزرگ شده که خودش به شخصیتی واقعی با هویتی مستقل تبدیل شده است. دنیای «حالا دیگر کیستی؟» بهمراتب ملایمتر از دنیای چهار قسمت اول این فهرست است، اما هنوز هم نگرانیهای خاص خودش را دارد.
هیچ مرگ شوکهکننده یا افشاگری غیرمنتظرهای در این قسمت رخ نمیدهد، اما حضورش در این فهرست توجیهپذیر است، چون ورود به آخرین دورهی سریال را رقم میزند. شخصیتهای این دوره از The Walking Dead زمان زیادی صرف کردهاند تا با زخمهای گذشتهشان کنار بیایند. و هرچند دنیا همچنان خشن و ناامن است، اما به نسبت هفت فصل نخست، امید بیشتری در آن دیده میشود.
منبع: Slashfilm
source