دابی (Dobby) یک جن خانگی (House Elf) در دنیای هری پاتر است که در خانه جادوگرهای ثروتمند، همانند یک برده کار میکرد. منتها او به خاطر شجاعتهایی که از خود نشان داد، توانست غل و زنجیرهای سرنوشت را بشکند و به عنوان یک جن خانگی آزاد با جهان خداحافظی کند.
دابی که یک جن خانگی محسوب میشود، یکی از دوست داشتنی و مظلومترین شخصیتهایی است که میتوان در دنیای جادوگری جی. کی. رولینگ پیدا کرد. این شخصیت بیشتر عمر خود را به عنوان خدمتکار خانواده مالفوی پشت سر گذاشت که همیشه رفتار بدی با او داشتند. برای مثال، لوسیوس مالفوی به عنوان آخرین صاحب او، یک مرگخوار بدرفتار بود که برای ولدمورت کار میکرد و هیچ ارزشی هم برای مسائل اخلاقی قائل نبود.
اولین حضور دابی در مجموعه فیلمها و کتاب های هری پاتر به Harry Potter and the Chamber of Secrets بازمیگردد. او که از باز شدن مجدد تالار اسرار آگاه بود، سعی داشت پسر برگزیده را از بازگشت به هاگوارتز منع کند تا او در این جریان آسیب نبیند. او با گوش کردن به حرفهای لوسیوس به این موضوع پی برده بود و اصلا دوست نداشت که با رخ دادن این اتفاق، دنیا از داشتن قهرمانی مثل هری محروم شود. البته که او در هدف ابتدایی خود موفق نشد و هری پاتر هر طور که بود، به مدرسه جادوگری هاگوارتز رفت و در نهایت راهش به تالار اسرار مخوف هم رسید؛ مکان مخفی و مرموزی که نزدیک به هزار سال پیش توسط سالازار اسلیدرین ساخته شده بود.
در پایان ماجراهای هری پاتری و تالار اسرار، هری با دادن یک جوراب به دابی کاری کرد که جن خانگی بخت برگشته، پس از سالها بدبختی و انزجار، بالاخره از بند خانواده پلید مالفوی رهایی یابد و به یک موجود آزاد تبدیل شود. Dobby پس از به دست آوردن آزادی خود، در مقابل ارباب سابق خود یعنی لوسیوس ایستادگی کرد و او را روی زمین انداخت. همین موضوع باعث شد که پس از مدتها فلاکت و بدبختی، شخصیت مورد بحث بالاخره یک اتفاق خوب را در زندگی خود تجربه کند.
پس از این اتفاق بزرگ، دابی برای یک مدت زمان نسبتا طولانی بیکار بود و خود را درگیر مشغولی خاصی نکرد. البته که با توجه به طبیعت خود، شخصیت مورد بحث باز هم از کار کردن لذت میبرد. در نهایت او به یکی از اعضای مدرسه هاگوارتز درآمد و به شدت از این موضوع راضی بود. Dobby در این دوره نه تنها از دست خانواده شرور مالفوی رها شده بود، بلکه کارهای موجود در هاگوارتز را ساده و لذتبخش میدانست. در یک برهه، Dobby از پروفسور دامبلدور تقاضای یک پاداش کرد و رئیس مدرسه هم به خاطر زحماتی که او کشیده بود، با جن خانگی به توافق رسید.
با توجه به این توافق، دابی در آشپزخانه هاگوارتز مشغول به کار شد و هر هفته یک گالیون (واحد پول دنیای جادوگری) حقوق میگرفت و هر ماه، میتوانست یک روز مرخصی بگیرد. او در مدرسه هاگوارتز در کنار یکی از دوستان خود یعنی وینکی کار میکرد که متاسفانه پس از مدتی از کارش کنار کشید. با این حال، او میتوانست در هاگوارتز زندگی کند و از همراهی بهترین دوستانش یعنی هری پاتر، رون ویزلی و هرمیون گرنجر لذت ببرد.

اگر به خاطر کمک دابی نبود، هری پاتر و دوستان از عمارت مالفوی جان سالم به در نمیبردند
در سال ۱۹۹۷، دابی به همراه جن خانگی خانواده بلک به اسم کریچر (Kreacher)، جاسوسی دراکو مالفوی را میکرد و حرکاتش را زیر نظر میگرفت. کمی بعد و در سال ۱۹۹۸، او به دستور ابرفورث دامبلدور، برادر آلبوس دامبلدور، پس از مدتها به عمارت مالفوی بازگشت تا این دفعه به نجات دوستانش بپرازد. منتها این ماموریت نجات برای خودش نتیجه خوبی به همراه نداشت. او موفق شد هری پاتر، گریپهوک و سایر دوستانش را از عمارت مالفوی نجات دهد و به نزدیکی Shell Cottage ببرد. ولی درست در همین موقعیت، توسط چاقوی بلاتریکس لسترنج زخم عمیقی برداشت و پس از چند دقیقه جان سپرد. بدین ترتیب، یکی از غمانگیزترین اتفاقات داستان هری پاتر به واقعیت پیوست.
قلب هری پاتر که از مرگ دابی حسابی به درد آمده بود، به این راحتیها ترمیم نشد. او پس از اینکه متوجه شد یکی از وفادارترین دوستانش را از دست داده، تصمیم گرفت او را در ساحل نزدیک به Shell Cottage و بدون استفاده از جادو دفن کند. هری به کمک سایرین این کار را انجام داد و روی سنگ قبر جن خانگی دوست داشتنی نوشت:«اینجا دابی آرمیده است، یک الف (جن) آزاد.» این عبارت، به مخاطب ثابت کرد که Dobby در نهایت به عنوان یک موجود آزاد و به دور از محدودیتهای یک برده، جان سپرد. البته که مالی ویزلی در Harry Potter and The Deathly Hallows موفق به کشتن بلاتریکس لسترنج شد تا انتقام شخصیت مورد بحث و بسیار دیگری از شخصیتها را از این زن دیوانه بگیرد.
دابی تنها یک جن خونگی نبود؛ او نشانهای بود از آنچه در اعماق دنیای جادو پنهان مانده بود: بیعدالتی. در جهانی که موجوداتی مثل او قرنها در خدمت خانوادههای جادوگر بودند و حتی کوچکترین حق انتخابی نداشتند، دابی با شجاعتی کمنظیر از آن چارچوب بیرون زد. او نه تنها به دنبال آزادی خودش بود، بلکه با انتخابهایی که انجام داد، الگوی جدیدی برای دیگر جنهای خانگی ساخت. در دنیای جادوگران، جنهای خانگی اغلب به سرنوشت خود تن میدادند. برایشان آزادی مفهومی ناشناخته و حتی ترسناک بود. ولی دابی با نشان دادن اینکه یک جن خاتگی هم میتواند آزاد باشد، دستمزد بگیرد و حتی برای خودش تصمیم بگیرد، نگاه بسیاری از جادوگران را تغییر داد. تأثیر او به ویژه در نسل جدید جادوگران (از جمله دانشآموزان هاگوارتز) دیده شد، جایی که بحث درباره حقوق موجودات جادویی به موضوعی جدی و اخلاقی تبدیل شد.
در حقیقت، مبارزهی دابی علیه ظلم، پیشزمینهای شد برای تحولی گستردهتر. هرچند پس از مرگش نیز بسیاری از الفها همچنان در سکوت کار میکردند، اما دانهای که او کاشت، ریشه زد. الفهایی مثل وینکی (Winky) و دیگران کمکم وارد روایتهایی شدند که در آنها حق انتخاب، کرامت و آزادی، بیش از پیش اهمیت پیدا میکرد. دابی نهتنها خود را از زنجیرهای بردگی رها کرد، بلکه در نهایت با جانفشانیاش، نشان داد که ارزش واقعی یک موجود نه به نژاد یا قدرت جادوییاش، بلکه به قلب و شجاعت اوست. او الهامبخش جنبشی شد که اگرچه رسمی نبود، اما در دل کسانی که به برابری و آزادی باور داشتند، زنده ماند.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Harrypotter.fandom
دوست داشتنیترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا @alirexzam
source