Wp Header Logo 1251.png

در میان فهرست عظیم آثار دیزنی، فیلم‌هایی وجود دارند که گذر زمان نتوانسته از محبوبیت‌شان بکاهد. اگرچه برخی از پروژه‌های این استودیو با گذشت زمان کم‌فروغ‌تر شده‌اند، اما هنوز فیلم‌هایی هستند که چه در میان طرفداران دوآتیشه‌ی دیزنی و چه در میان عاشقان سینما، جایگاهی استوار دارند. بسیاری از بهترین فیلم‌های دیزنی شخصیت‌هایی نمادین را معرفی کرده‌اند که هنوز در ذهن‌ها هستند. فیلم‌های محبوب دیزنی اغلب حامل داستان‌هایی هستند که برای نسل‌های گوناگون قابل درک و لمس‌اند.

اگرچه آثار زیادی از دیزنی در دل هواداران جا باز کرده‌اند، اما برخی بیش از سایرین می‌درخشند. این فیلم‌ها فراتر از زمان‌اند و مخاطبانی از هر سن‌وسالی را مجذوب کرده‌اند. آن‌چه محبوب‌ترین آثار دیزنی را متمایز می‌سازد، توانایی‌شان در بازآفرینی جادوی کودکی و نمایش همه‌ی آن چیزهایی‌ست که این آثار را خاص می‌کند. این فیلم‌ها داستان‌هایی جهان‌شمول تعریف می‌کنند و شخصیت‌هایی را عرضه می‌کنند که با پذیرش نقص‌های خود، دگرگون می‌شوند و مسیر رشد را طی می‌کنند.

انیمیشن زندگی جدید امپراتور، برای همه نسل‌ها خاطر می‌سازد

 

این فیلم ماجرای کوزکو را روایت می‌کند، امپراتور جوان و خودخواه که امپراتوری اینکا را به عهده دارد. کوزکو توسط مشاور حیله‌گرش ایزما و دستیارش کرانک به لاما تبدیل می‌شود. او که در دل طبیعت رها شده، ناگزیر می‌شود برای بقا به کمک پَچا تکیه کند؛ رهبر یک روستا که قبلاً کوزکو قصد داشت خانه‌اش را برای ساختن پارک تفریحی تخریب کند. کوزکو از خلال دوستی با پچا، مفهوم فروتنی را می‌آموزد.

زندگی جدید امپراتور از ابتدا تا انتها فیلمی مفرح است و به همین دلیل نزد تماشاگران در سنین مختلف محبوبیت دارد. این اثر برخی از به‌یادماندنی‌ترین شخصیت‌های دیزنی(از جمله کرانک، که ستون اصلی روایت است) را معرفی می‌کند. در کنار طنز، فیلم حامل پیامی عمیق درباره ارزش دوستی و کنار گذاشتن خودخواهی است. زیر لایه‌های شوخی و کمدی این فیلم درواقع تأملی جدی درباره امکان دگرگونی در هر نقطه از زندگی‌ست.

پینوکیو، یکی از قدیمی‌ترین انیمیش‌های دیزنی

پینوکیو داستانی است جاودانه؛ بازتابی لطیف از ماهیت انسان و دشواری‌های بزرگ شدن. مانند افسانه‌ی کلاسیک ایتالیایی که مبنای آن است، این فیلم ماجرای عروسکی به نام پینوکیو را روایت می‌کند که توسط پیرمردی به‌نام ژپتو ساخته شده است. پینوکیو با بحران هویتی دست‌وپنجه نرم می‌کند؛ او می‌خواهد بداند آیا می‌تواند پسر واقعی‌ای باشد؟ و چطور می‌تواند در مواجهه با دنیای واقعی، به بهترین نسخه‌ی خود تبدیل شود.

آن‌چه این نسخه از پینوکیو را به اثری ماندگار تبدیل کرده، عمق اخلاقی و درون‌مایه‌ی تاریک آن است که در نسخه‌های دیگر یافت نمی‌شود. این فیلم به شکلی بی‌پرده با پرسش‌های اخلاقی و انسانی مواجه می‌شود و مخاطبان ر صرف‌نظر از سن‌شان به چالش می‌کشد. تأثیر فرهنگی گسترده‌ی این اثر باعث شده که هنوز هم یکی از پروژه‌های ارزشمند دیزنی باشد.

معرفی بهترین زره های آیرون من

دیزنی و آثار دوست‌داشتنی‌اش

گیسوکمند اقتباسی آزاد از افسانه‌ی آلمانی «راپونزل» است. در این روایت، راپونزل شاهزاده‌ای‌ست که توسط زن سالمندی به‌نام گاتل ربوده شده و در برجی دورافتاده بزرگ شده، بی‌آن‌که بداند در اصل یک شاهزاده‌ی گمشده است. با ملاقات فلین رایدر (زکری لی‌وای)، یک قانون‌شکن سرزنده، او سفری را آغاز می‌کند تا حقیقت زندگی‌اش را کشف کند.

آن‌چه گیسوکمند را به فیلمی محبوب بدل کرده، توانایی آن در بازسازی یک افسانه‌ی قدیمی برای نسل جدید است. این فیلم با شخصیت‌های تازه، دلنشین و قابل‌همدلی، به داستانی آشنا جان دوباره می‌بخشد. ترکیب طنز و احساسات، این اثر را به یک داستان عاشقانه و در عین حال سفری درونی برای کشف خود تبدیل می‌کند. احساسی‌بودن فیلم، یکی از مهم‌ترین دلایلی است که باعث تمایز آن از سایر آثار مشابه شده است.

دیزنی با Frozen نشان می دهد آثارش هنوز دوست داشتنی‌اند

یخ‌زده داستان دو خواهر شاهزاده، الزا و آنا را روایت می‌کند که پس از مرگ والدین‌شان، با چالش‌هایی جدی روبه‌رو می‌شوند. الزا قدرت‌هایی دارد که ناخواسته سرزمین‌شان را در زمستانی ابدی گرفتار می‌کند. پس از فرار الزا از آرندل، آنا به همراه کریستُف و آدم‌برفی دوست‌داشتنی، اولاف، سفری را آغاز می‌کند تا خواهرش را بازگرداند.

محبوبیت یخ‌زده تنها به خاطر آهنگ معروف “Let It Go” نیست—هرچند همین آهنگ به تنهایی نمادی فرهنگی‌ شده است. این فیلم با موسیقی درخشان، روایت بصری نوآورانه، و تم‌هایی چون عشق خانوادگی، مخاطبان بسیاری را مجذوب کرده است. داستانی که محور آن عشق میان خواهران است، در میان روایت‌های عاشقانه‌ی رایج، تجربه‌ای منحصربه‌فرد ارائه می‌دهد. الزا و آنا هر دو از شاهزاده‌خانم‌های برجسته‌ی دیزنی هستند که سفرشان به سوی پیوند و درک متقابل، آن‌ها را به شخصیت‌هایی عمیقاً قابل‌درک تبدیل می‌کند.

فانتازیا یکی از جسورانه‌ترین پروژه‌های دیزنی است

فانتازیا یک گلچین موزیکال است که شامل هشت بخش مختلف بر پایه‌ی موسیقی کلاسیک است. برخی از این بخش‌ها روایتی داستانی دارند، در حالی که برخی دیگر بیشتر به‌صورت انتزاعی و بصری اجرا شده‌اند. دو بخش به‌یادماندنی این فیلم عبارت‌اند از: «شاگرد جادوگر»، با حضور میکی‌ماوس که در حال یادگیری جادو است؛ و «شب در کوه کچل»، که با برآمدن ارواح شرور از دنیای زیرین، فضایی وهم‌آلود می‌سازد.

فانتازیا یکی از جسورانه‌ترین پروژه‌های دیزنی است که مرز میان هنر تصویری و موسیقی را می‌شکند. این فیلم که حالا در میان طرفداران دیزنی به اثری کالت تبدیل شده، جلوتر از زمان خود بود و الهام‌بخش نسل‌های متعددی از مخاطبان و هنرمندان شده است. فانتازیا نشان داد که انیمیشن می‌تواند نه‌تنها ابزاری برای سرگرمی کودکان، بلکه بستری برای روایت‌های هنری، پیچیده و بالغانه نیز باشد.

یکی از بزرگ‌ترین موزیکال‌های تاریخ دیزنی

مری پاپینز داستان پرستار جادویی‌ای به همین نام است که با بازی جولی اندروز، برای نگهداری از بچه‌های خانواده‌ی بنکس وارد خانه‌شان می‌شود. خانواده‌ی بنکس، درون‌گرا و آشفته‌اند؛ و جین و مایکل که از والدین سخت‌گیرشان توجهی نمی‌بینند، در حسرت دیده‌ شدن‌اند. مری پاپینز به‌همراه دوستش، برت که رفتگر دودکش‌هاست، کودکان را به ماجراجویی‌های شگفت‌انگیزی می‌برد و در این مسیر، دوباره ارتباط خانوادگی‌ای را که از هم گسسته شده، بازسازی می‌کند.

این فیلم یکی از جذاب‌ترین آثار دیزنی است که همچنان در قلب طرفداران این استودیو جای دارد. مری پاپینز از بزرگ‌ترین موزیکال‌های تاریخ سینماست و ترانه‌هایش دهه‌ها پس از اکران همچنان شناخته‌شده و به‌یادماندنی‌اند. فیلمی که به‌خوبی نشان می‌دهد چرا برخی آثار دیزنی توانسته‌اند در گذر زمان محبوب باقی بمانند: داستانی خانوادگی که نقص‌های شخصیت‌هایش را نه ضعف، بلکه دلیل دوست‌داشتنی‌بودن آن‌ها نشان می‌دهد.

مولان با معرفی فا مولان آغاز می‌شود؛ دختر جوانی در چین باستان که در زمانی نامشخص زندگی می‌کند. وقتی پدر سال‌خورده‌اش به خدمت نظامی فراخوانده می‌شود، مولان تصمیم می‌گیرد به‌جای او به ارتش برود، چون می‌داند پدرش از پس آن برنمی‌آید. او خود را به‌جای یک مرد جا می‌زند و در ارتش با فرمانده‌اش لی شانگ آشنا می‌شود و رابطه‌ای عاطفی میان‌شان شکل می‌گیرد. این فیلم بر پایه‌ی افسانه‌ی چینی هوآ مولان ساخته شده، که داستان دختری جنگجوی قهرمان را روایت می‌کند.

مولان از آن جهت محبوب است که تصویری متفاوت از یک قهرمان زن دیزنی ارائه می‌دهد؛ شخصیتی که حتی در لحظات اشتباه، همچنان قابل‌درک و قابل‌حمایت است. تعهد او به خانواده و در عین حال تلاش برای وفاداری به خویشتن، مولان را به یکی از منحصربه‌فردترین شخصیت‌های دیزنی تبدیل می‌کند. این فیلم همچنین با نگاهی بی‌پرده به واقعیت‌های جنگ، پیام‌های جدی‌تری نسبت به انیمیشن‌های متداول ارائه می‌دهد. شجاعت مولان الهام‌بخش تماشاگران در همه‌ی سنین است.

علاءالدین داستان جوانی‌ست که در خیابان‌های شهر برای زنده‌ماندن غذا می‌دزدد. او با شاهدخت یاغی و آزاداندیش، جَزمین آشنا می‌شود و دل به او می‌بازد. علاءالدین چراغ جادویی را می‌یابد و با غولی آشنا می‌شود که آرزوهایش را برآورده می‌کند. او با استفاده از این آرزوها خود را به شاهزاده‌ای ثروتمند تبدیل می‌کند تا توجه جزمین را جلب کند. اما در مسیر این دگرگونی، درمی‌یابد که ارزش واقعی در وفاداری به خود و باور به کفایت درونی‌ست، نه در ظواهر و نقاب‌ها.

علاءالدین از آن جهت محبوب است که داستانی کلاسیک درباره‌ی «قهرمان بی‌ادعا» است و شخصیت‌هایی دارد که به‌راحتی دل مخاطب را می‌برند. این فیلم همچنین شامل برخی از ماندگارترین ترانه‌های دیزنی است. بسیاری از طرفداران تنها به‌خاطر بازی شگفت‌انگیز رابین ویلیامز عاشق این فیلم‌اند. او با صدای خود غولی خلق کرده که به یک نماد تبدیل شده است. سفر درونی علاءالدین برای تبدیل‌شدن به نسخه‌ای بهتر از خودش، داستانی‌ست که برای همگان آشنا و الهام‌بخش است.

خیلی‌ها معتفدند بهترین اقتباس دیزتی همین فیلم دیو و دلبر است

دیو و دلبر اقتباسی از افسانه‌ی فرانسوی به همین نام است. داستان با شاهزاده‌ای آغاز می‌شود که به دلیل خودخواهی‌اش، توسط جادوگری به هیولایی تبدیل می‌شود. سال‌ها بعد، پدر بل به‌طور اتفاقی وارد قلمرو هیولا می‌شود و بل از او می‌خواهد به‌جای پدرش در آن‌جا بماند. رفته‌رفته، میان بل و هیولا عشقی شکل می‌گیرد که فراتر از ظاهر، به باطن یکدیگر پیوند می‌خورد.

این فیلم یکی از رمانتیک‌ترین داستان‌های دیزنی است و به همین دلیل، سال‌هاست در میان مخاطبان جایگاه ویژه‌ای دارد. دیو و دلبر از آن داستان‌هایی‌ست که مفهوم عشق را به شکل درونی و عاطفی بازتعریف می‌کند. جایی که زیبایی واقعی نه در ظاهر، بلکه در روح و مهربانی نهفته است. این فیلم نمونه‌ی اعلای همان چیزی‌ست که دیزنی در آن تبحر دارد: روایت عاشقانه‌ای که از قلب می‌جوشد.

شیرشاه از شناخته‌شده‌ترین و محبوب‌ترین فیلم‌های دیزنی است. داستان درباره‌ی سیمبا است، شیر جوانی که پس از کشته‌شدن پدرش، موفاسا (جیمز ارل جونز) به‌دست عمویش اسکار، ناگزیر می‌شود خانه و قلمرو خود را ترک کند. او در تبعید با تیمون و پومبا دوست می‌شود و در نهایت به خانه بازمی‌گردد تا جایگاه rightful خود را پس بگیرد.

شیرشاه به‌خاطر داستانی جهان‌شمول درباره‌ی رشد شخصی در سایه‌ی تراژدی، نزد بسیاری از مخاطبان محبوب است. تماشای مسیر شفای سیمبا پس از فقدان پدرش، تجربه‌ای احساسی‌ست که بارها و بارها می‌توان با آن همذات‌پنداری کرد. این فیلم بار دیگر نشان می‌دهد که خانواده تنها در پیوندهای خونی نیست، بلکه گاه در دوستانی غیرمنتظره و پیوندهایی قلبی شکل می‌گیرد.

تحول پرنسس‌های دیزنی در گذر زمان؛ از سفیدبرفی تا موآنا

دیزنی در طول دهه‌ها، فیلم‌های بی‌شماری ساخته که برخی‌شان به‌سادگی فراموش می‌شوند و برخی دیگر، تبدیل به قطعاتی ماندگار از حافظه‌ی جمعی ما می‌شوند. فیلم‌هایی مثل شیرشاه، علاءالدین، مولان یا فانتازیا تنها برای سرگرمی ساخته نشده‌اند؛ آن‌ها روایت‌هایی از رشد، امید، تغییر و عشق‌اند—روایت‌هایی که با تمام سادگی‌شان، مفاهیمی عمیق را در دل خود حمل می‌کنند.

آن‌چه این آثار را محبوب می‌کند، فقط کیفیت بالای انیمیشن یا موسیقی‌شان نیست؛ بلکه توانایی‌شان در لمس احساساتی‌ست که هم کودک را درگیر می‌کند و هم بزرگسال را. در جهانی که همه‌چیز به‌سرعت کهنه و فراموش می‌شود، فیلم‌هایی هستند که بارها و بارها به آن‌ها بازمی‌گردیم—نه فقط برای خاطره‌بازی، بلکه برای یادآوری ارزش‌هایی که گاه در زندگی روزمره فراموش‌مان می‌شود.

منبع: Collider


دوست داشتنی‌ترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا @alirexzam

Loading

source

shakotardid.ir

توسط shakotardid.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *