Wp Header Logo 812.png


رحمت الله قلی پورفرارو- رحمت الله قلی پور، عضو هیئت علمی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران؛ در یکی از روزهای زمستان در سالن  گرم و‌ مطبوع کمیسیون اجتماعی مجلس، مشغول گفتگو‌ در موضوع “لایحه بازنشستگی پیش از موعد کارکنان” بوده اییم. بنده سرتیم کارشناسی بررسی این لایحه بوده ام. به گمانم باید بصورت کارشناسی و هر آنچه که در یافته های تحقیق به آن رسیده اییم مطرح نماییم و البته این‌کار را انجام دادیم. اما غافل از آنکه وزیر آموزش و پرورش وقت دولت، رئیس صندوق بازنشستگی و رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس، نظر دیگری داشتند و انگار موضوع از قبل جمع بندی شده بود و البته همان مصوب شد. 

به گزارش فرارو، به فکر فرو‌ رفتم‌، اما پاسخ این‌معما را نیافتم که چرا علیرغم نظر کارشناسی گروهی از محققین که برآیند نظر جامعه نخبگی بود، کمیسیون تصمیمی متفاوت گرفت( که البته همان تصمیم موجب خروج کارکنان خبره از دستگاه دولتی کشور شده است). پاسخ این معما را نیافتم تا آنکه بتدریج و در طول مسیر شغلی و با کسب تجربیاتی متوجه حکایتی شدم‌که پاسخ آن‌ معما بود و آن اینکه؛ 

در نظام‌مدیریتی ایران، مدیران عموما سبکی از تصمیم گیری را استفاده می کنند که در آن “رفتار حمایت کننده حداقل و رفتار تکلیف گرا حداکثر” است، که به این نوع از تصمیم‌گیری دستوری نیز می گویند. البته برای اینکه وجهه یا چهره خود را به عنوان مدیر دموکرات و نه اقتدار گرا، جلوه دهند، جلسه ای تشکیل می دهند و ایده یا همان تصمیم از پیش اتخاذ شده را طرح موضوع، می کنند و از اعضای جلسه یا بخوانید “زیر دستان”می خواهند تا نظر خویش را اعلام نمایند و یا اگر سوالی دارند مطرح نمایند، اما در نهایت همان محتوایی نهایی می شود که نظر مدیر بوده است و تصمیم را پنهانی گرفته بودند. 

جالب بودن ماجرا اینجاست که برای مشارکتی جلوه دادن تصمیم، صورتجلسه ای تنظیم می کنند و از اعضای جلسه می خواهند که امضا نمایند، اعضا نیز برای حفظ جایگاه خویش و پرهیز از هزینه، امضا خواهند نمود. البته در این بین اگر عضوی به جهت داشتن نظری متفاوت با رئیس یا مافوق، امضا نکند، مورد بازخواست و اعمال محدودیت ها و‌ یا تنزل درجه قرار می گیرد. 

اینگونه است که در نظام تصمیم گیری و مدیریتی ایده یا فکر جدیدی تزریق نمی شود و سبب تصمیمات غیر کارشناسی در کشور می شود که به تعبیر رئیس جمهور  آقای پزشکیان“برای کشور دردسرساز شده است”. و نیز به تعبیر ایشان “اتخاذ تصمیمات غیرکارشناسی، نتیجه حذف نخبگان از فرآیند تصمیم‌گیری است”. 

آقای رئیس جمهور! بهتر است بدانید، در نظام تصمیم گیری ایران عموما فکر فردی و نظر مافوق است که تبدیل به تصمیم  و سپس اجرایی می شود. هیچ کس حق ندارد بالاتر از حرف مافوق سخنی بگوید و نیز نباید به تصمیمات آنان ایراد بگیرد. همه فقط باید چهره ی کارشناسی به تصمیمات بدهند و‌نه آنکه تصمیمات را کارشناسی نمایند. 

… و این روند است که سبب شد در دراز مدت سیستم دچار آنترو‌پی گردد، که از نشانه های آن فساد گسترده در نظام دولتی کشور، تحلیل و از بین رفتن منابع ارزشمند سازمانی، یاس و‌ ناامیدی، کاهش سرمایه اجتماعی و در نهایت ناکارآمدی نظام مدیریتی، است. 

وضعیتی که همه از یکدیگر می پرسند چرا اینگونه شد و انگشت اتهام را به سمت حکومت و دولت ها به نشانه می برند. البته که حکومت و دولت ها مقصرند، اما پدیده بوجود آورنده این وضعیت همان روش اقتدار گرایی است که از صدر تا ذیل این نظام مدیریتی را گرفته و‌ همه ما در هر جایگاهی همان رفتاری (اقتدارگرایی مافوق ها و پذیرش زیر دست ها) داریم که دولت مردان در راس دارند. ما پذیرفتیم که هرچه مافوق بگوید همان است و‌ اگر هم‌نظری داشته باشیم یا نمی گوییم و یا اگر بخواهیم مطرح نماییم آنقدر با رنگ و لعاب رئیس پسند ارائه می کنیم که‌ به تریش قبای رئیس بر نخورد، در نهایت هم که رئیس نظر از پیش تعیین شده خویش را جمع بندی می کند، بگونه ی افراطی به تعریف و‌ تمجید او می پردازیم، تا حدی که به روسا القا می شود که مادر زاد نابغه آفریده شده اند. 

… و‌ اینگونه است که دولت  و‌ سازمان ها دچار ناکار آمدی در نظام مدیریتی می شوند. زیرا همواره فکر جدیدی به سیستم تزریق نمی شود و در نهایت دچار آنتروپی می شود.

لذا اگر دنبال راه حل و بهبود سیستم هستیم، هر یک از ما در قبال این وضعیت مسئولیم و باید از این فرهنگ ناپسند مقلد بودن و پذیرش بی چون‌ و‌ چرا، سر باز زنیم. البته این راه هزینه دارد و باید هر یک ما به سهم خویش هزینه را بپردازیم.

source

shakotardid.ir

توسط shakotardid.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *