پس از سالها انتظار، بالاخره فصل جدید سریال ونزدی (Wednesday) منتشر شد؛ این سیزن که بهعنوان فصل دوم این مجموعه شناخته میشود، در دو پارت عرضه خواهد شد که پارت یا اَکتِ اولِ آن در تاریخ ۱۵ مردادماه ۱۴۰۴ در دسترس ما قرار گرفته و پارت بعدی نیز در شهریورماه همین سال منتشر میشود. امروز در مجله بازار قرار است به نقد و بررسی قسمت اول از فصل دوم (پارت اول) سریال Wednesday بپردازیم؛ در نتیجه اگر علاقهمند به این فرنچایز هستید در ادامه همراه ما باشید.
تیم برتون (Tim Burton) در قالب کارگردان این مجموعه و بهقول معروف، استاد طراحیهای سینماتیکِ گوتیکمحور و فانتزیِ هالیوود باریدیگر با فصل جدید ونزدی بازگشته تا هنرنمایی خود و دیگر اجزای تیم نتفلیکس، از جمله بازیگران، نویسندگان، نورپردازان و سایر تیم تولید این مجموعه را نشان دهد و به چالش بکشد اما سوال ماجرا اینجا است که آیا این اتفاق بهخوبی رقم خورده؟ یا صرفا اثری تولید شده که به نهادینِ شخصیت ونزدی با نقشآفرینیِ جنا اورتگا (Jenna Ortega) پرداخت مینماید؟ همانطور که اطلاع دارید ما در مجله بازار، قرار است قسمتبهقسمتِ پارت اول از فصل دومِ ونزدی را بررسی کنیم؛ در نتیجه تا بهپایان رسیدن تحلیلها و مقالات ما در رابطه با این پارت، ما را همراهی کرده و بهبهترین پاسخ ممکن در رابطه با سوال پیشینمان برسید.
بگذارید این را هم اضافه کنم که من سعی کردهام در طول نگارش این مطلب، فصل اول ونزدی را بارها و بارها به یاد بیاورم اما بهطور کامل، آن فصل را ریواچ نکردم چرا که آنقدر که باید و شاید طرفدار جهانِ گوتیکِ ونزدی نیستم، با این حال با توجه به کیفیتی که سیزن اولِ این مجموعه عرضه داشت و شخصاَ نیز از تماشایش با دوستان و آشنایانم لذت بردم، این مسئولیت را قبول کردم که به نگارش نقد اپیزودیک فصل دوم در بیایم و آن را بهنحو احسن، بدون جبهگیریِ خاصی در مقابلتان قرار دهم. شاید جالب باشد که بدانید، اپیزود اول از پارتِ اولِ فصل دومِ این سریال، موفق شده است که نمرهی ۸ از ۱۰ را از سمت کاربران وبسایت IMDB کسب نماید اما آیا این اپیزود مستحق این نمره است؟ بهنظر من خیر، چرا؟ در ادامه بخوانید.
پارادوکس قاتل است یا قاتل، پارادوکسِ Wednesday است؟
قسمت اول از فصل دوم سریال ونزدی (پارت اول) از همان دقایق ابتدایی سعی میکند منحصربهفرد بودن خود را نمایش دهد، از بشکن زدن کرکتر Thing (دستِ تنها) و نمایش موشنگرافیک چشمنوازِ Netflix تا رفتن به آینده با نورپردازیهای زیبای سکانسِ عروسکهای آدمیزادِ این اپیزود، همهوهمه دستخوش کیفیت خارقالعادهای هستند که همانند برگان درختهای ابریِ سرزمین لوراکس، برروی شانههایمان مینشینند و ما را نوازش میکنند اما آیا باقی این اپیزود هم کیفیت نورپردازی خود را حفظ میکند؟
بله اما از نظر من با آن نورپردازی و ستاپ فصل قبلی فاصله گرفته و تکامل خودش را از دست داده است، درواقع اینطور بهنظر میرسد که نگذاشتهاند تیم برتون، از تمامیِ سلیقهاش استفاده کند یا شاید هم این اجازه را به او دادهاند اما تیم برتون به درستی از آنها بهرهوری نداشته است؛ در هر صورت، مهم این است که متاسفانه حداقل در قسمتِ اول این سریال، شاهد افت کیفی نورپردازی در جهات داستانگویی اثر هستیم و همین موضوع، بهشخصِ خود من را اذیت کرد و آزردهخاطرم نمود.
تیتراژ سریال: شاید عجیب بهنظر برسد که «تیتراژ» سریال را انقدر بولد کردهام؛ واقعیت مطلب این است که تیتراژ فصل دوم Wednesday واقعا زیبا و ستودنی است و بهخوبی با موسیقیِ پسزمینهی اثر، تماس حاصل میفرماید. از اینها که بگذریم، تیتراژ ونزدی حاوی صحنهها و نمادهایی است که ما را بیشتر از هر زمانِ دیگری بهعمق داستانیِ محصول میبرد و از نمادهایی سخن میگوید که قرار است یا در آن قسمت یا در قسمتهای آیندهاش، با آن محتواها روبرو شده یا با هویتشان دستوپنجهنرم نماییم. در کل بگویم که تیتراژ فصل دوم ونزدی خوب بود.
قبل و بعد، بعد و قبل

فیلمنامه سعی میکند با یک داستان «کاشت و برداشتی» ما را همراه سازد، در این قسمت شاهد آن بودیم که محتواها کاشته میشدند و بعد از مدتی نیز جوابشان را میگرفتیم. برای مثال، پردهی اولِ این اپیزود شاهد این ماجرا بودیم که قاتلی وجود دارد که با تمام وجودش، مردم را به قتل میرساند و با استفاده از آنها عروسکهایی را خلق مینماید که نماد حبس، چشم و سنگینیِ حصر را به ما میرسانند. سریال دوباره ما را به گذشته میبرد و ونزدی را نشان میدهد که در حال تلاش برای گسترش نیروهای فرا انسانی و تحقیقاتیاش است، نیروهایی که در فصلِ پیش، باعث نجات مدرسهی نِوِرمور شدند؛ حال این نیروها توسط ونزدی قدرتمندتر شده و ما را به قاتل میرسانند.
دوباره میبینیم که صحنهها از آینده به گذشته و از گذشته به حال میروند، دقیقا مثل این است که ما بهعنوان نمادِ چشم اصلیِ تصاویر، در حال تماشای روایتی هستیم که انگار «راوی» بهصورت تصویری سعی مینماید پیامی به ما برساند. شخصیت Thing و ونزدی در سکانسِ مواجه با قاتل بهخوبی شناخته و نمایش داده شدند و این نشان میدهد که قرار است همکاریِ بیشتری از این موجودات یا انسانهای عجیبوغریب ببینیم البته اگر با یکدیگر سازش کنند. همهچیز در همین دقایق ابتدایی قسمت اول از فصل دومِ ونزدی عالی بهچشم میآیند اما بعد از مدتی که با خانواده و اهالی مدرسهی نورمور روبرو میشویم، متوجهی این موضوع خواهیم شد که این مدرسه، همان مدرسهی قبلی نیست و تفاوتهایی شگرفی داشته است.
قسمت اول حاویِ نمادگراییهای زیادی است؛ از برق زدگیِ تابلوی Stop توسط برادر ونزدی تا اتفاقات کلاغمحور جنگلهای اطرافِ مدرسهی طرد شدهی نورمور، همگیوهمگی دستبهدست هم میدهند تا ما را به مفهومی برسانند: «این مفهوم یا تکرار سناریوی قبلی خواهد بود یا با چیزِ جدیدی صرفا عمر داستان را بیشتر میسازد.» اما از این که بگذریم، چیزی که میخواستم بگویم این است که این تشَکلات فکری و تصویریِ سریال ما را به این مهم میرسانند که امسال، سال سختی برای شخصیت جالبمان یعنی ونزدی خواهد بود و بهاحتمال بسیار نیز ویلن داستان، چندین برابر قویتر از ویلن فصل قبلی است البته با این حساب که هاید پیشرفتهتر شده را وسط نیاوریم و حدسیاتی هم در رابطه با آن نزنیم.
مجموع اتفاقات قسمت اول از فصل دوم سریال ونزدی شگفتآور نبودند
برخلاف فصل اول که شخصیتها نقشِ مکملی برای یکدیگر داشتند، فصل دوم اهمیتی برایَش ندارد که چه کسی در کجا حضور دارد و چه میکند. ما با مدیر جدید مدرسه آشنا شدیم که البته از نقشآفرینیِ بازیگرش آنطور که باید و شاید خوشم نیامد، درواقع نقشآفرینیِ این کرکتر همانند برادر ونزدی و دیگر بازیگرهای سریال (حتی جنا اورتگا) بازیهای خوبی ارائه نمیدهند. حتی این اعتقاد را دارم که جنا اورتگای قسمت اولِ فصلِ دوم سریال بههیچ عنوان، آن ونزدی خوب و با کیفیت فصل اول را بهتصویر نمیکشد و پر از اُوراَکتهای مصنوعیای است که انگار، از کنترل خودش، فیلمنامه، بازیگردان و کارگردان اثر خارج شده است.
البته من بازیگرها را تا به اینجا هم ستایش میکنم چرا که واقعا نقشهای سختی را بر عهده گرفتهاند اما با این حال، راضی هم نیستم و باز هم یک البتهی دیگر، نمیتوان بازیها و داستان را صرفا در اپیزود اول این فصلِ بسیار پر اهمیت قضاوت کرد؛ چرا؟ به این دلیلکه شاید همهچیز از قصد به این شکل درآمده باشند و کاشت و کیفیت اصلی در اپیزود بعدی سریال که فردا یا پسفردا نقدش را با هم میخوانیم، مشخص شود. در قامتِ کلی بخواهم بگویم، کرکترها فعلا به معنی و مفهوم ایند و یا ونزدی فصل قبلیِ نرسیده و ناقصاند، از آن طرف هم تغییرات انسانی را صرفا بر الگوی عشق ایند نشان میدهند و هیچ افزایش یا تغییر رویکردی در شخصیتهای سریال دیده نمیشود (تا به اینجای کار، ممکن است در آینده بهحالت تکامل در بیایند.)
دیالوگها نیز خروجی مناسبی ندارند و صرفا بحثها و گفتگوهای فیکِ تصویری (برای روایت آسانتر) داستان را پیش میبرند. از این نکات منفیِ فیلمنامه و نبودِ جهتدهیِ اثر در اپیزود اول بگذریم، میبایست به یک نقطهقوت جذاب اشاره کنم؛ این نقطهقوت مسئلهی طراحی «چشم» در سکانسهای مختلف است. اگر یادتان نرفته باشد، قبلتر به این موضوع اشاره کردم که چشمهای اصلی ما هستیم که داستانِ حال، گذشته و آینده را در کنار هم میبینیم اما چشمان روایت کنندهی چپی هم وجود دارد که قرار است برروی روندِ تصویری ما تاثیر بگذارد، در زاویههای فیلمبرداری حتی زاویهی اورشولدرز «مادر ونزدی» میبینید که چگونه همهی عناصر با دیگر اشارههای ریز و درشتِ چشمها به قضیهی «بینندگی و تعقیب» میکنند.
واقعیت ماجرا این است که شخصاً نمیدانم چه چیزی در انتظار ونزدی است اما هرچیزی که هست، بزرگتر از این حرفها است. در طول این قسمت هم دیدیم که گروهی از پسران با داستانِ جذابی که تعریف کردند، باعث اتفاقی شدند که برادر ونزدی، یک دانشمند مُرده (با قلبی) آهنین را بهطورِ اتفاقی زنده کرد؛ حالا میبینیم که چند خط داستانیِ متعدد باهم روایت میشوند و این طبیعی است که نتفلیکس، سریال را قبل از پخش فصلِ دوم، برای فصل سوم نیز تمدید کند چرا که فکر کنم داستان اثر، ناتمام باقی بماند.
مسائل طرحریزی شده بایستی جواب داده شوند
امیدوارم در طول قسمتهای بعدی از فصل دوم سریال Wednesday، شاهد این ماجرا باشیم که داستانها و تعاریفِ باز شده، بهخوبی پاسخ داده شوند نه اینکه همانند سریال فرام، هربار با سوالی مواجه شویم که با پاسخش، به سوال دیگری برویم و این خطِ پرسشوپاسخ همینطور ادامه پیدا کند. مسائلی مانند خانوادهی ونزدی با محل زندگیِ پیشنهاد شدهشان، فشار مدیر جدید مدرسه برای افزایش گستردگی و قدرتیِ نورمور و ترساندن نژادهای مختلف مدرسه، کلاغها و ارتباطشان با کلاغ بودن ونزدی، خالهی ونزدی، دوست قدیمیِ ونزدی که برایش نقاشی ارسال میکند، ایند و ارتباطتش با گرگینهها، هاید، پلیسی که چشمهایش توسط کلاغها ربوده شدند و کسی که مخفیانه ونزدی را مشاهده میکند و برایش عکس ارسال مینماید و از همه جالبتر، زامبیِ زنده شدهی داستان.
این موارد تعدادی از قضایایی بودند که میبایست در طول داستان و روایت اثر به آنها پاسخ داده شود نه اینکه پروندهشان باز بماند. امیدوارم در اپیزودهای بعدی، فیلمبرداری، فیلمنامه، نقشآفرینی و شخصیتپردازیهای بهتری ببینیم تا بتوانیم در نهایت با ونزدی اصلیای روبرو شویم که روبه تکامل است و با دوستان روبه تکاملش نیز در روند داستان و بیانَش تاثیر میگذارند. بهعنوان آخرین نکتهها هم بگویم که سکانس انیمیشن روایتیِ قسمت اول منحصربهفرد بود و من را یاد سکانس انیمیشنی هریپاتر: یادگاران مرگ انداخت. لطفا در طول تماشای سریال به پارادوکسها و اختلالات ونزدی هم توجه کنید که صددرصد جزء نکات بسیار مهم این فصل محسوب میشوند.
شاید نکات بیشتری هم بود که میتوانستم به آنها بپردازم اما بسیاری از این موارد را بگذارید در قسمتهای بعدی سریال باز نمایم. نظر شما چیست؟ آیا از قسمت اولِ فصل دومِ Wednesday راضی بودید؟ نظرات و تئوریهای خود را بدون اسپویل، بیان کرده و با ما و دیگر کاربران مجله بازار به اشتراک بگذارید.
source