از انفجار درون بدنها گرفته تا روابط خانوادگی تازه کشف شده، شخصیتها و بینندگان سریال پسران (The Boys)، شاهد لحظات فراموشنشدنی بسیاری بودهاند. نویسندگان این مجموعه موفق، پایه و اساس داستان را بر غافلگیری بنا کردهاند و اغلب از هر آنچه انتظار میرود فراتر رفتهاند. در طول سریال، پیچشهای غیرمنتظره و اتفاقات پیشبینیناپذیر نهتنها بینندگان را درگیر کرده، بلکه به هر شخصیت نیز عمق و لایههای بیشتری بخشیده است.
سریال بویز با دقت، هر رویداد را بهگونهای پیش میبرد که داستان به جلو حرکت کند؛ چه نگاهی به گذشته شخصیتها باشد و چه نمایشی از ماهیت درونی آنها. بسیاری از لحظات سریال بینندگان را سردرگم کرده یا کاملا در شوک و ناباوری فرو بردهاند. با این حال، میتوان با اطمینان گفت که تماشاگران هرگز نمیتوانند از آنچه در ادامه رخ میدهد مطمئن باشند، جز اینکه باز هم صحنههایی شوکهکنندهتر در راه است. «The Boys» از آن دسته سریالهایی است که با هر فصل تازه، تکاندهندهتر و بیرحمتر میشود؛ و بیتردید فصل پنجم قرار است پایانی خشن و نفسگیرداشته باشد.
هنوز یک سال تا پخش فصل پایانی سریال پسران باقی مانده، اما خوشبختانه فصل جدید سریال Gen V در دسترس است و میتواند انتظار طرفداران را بسیار قابلتحملتر کند. با نزدیک شدن The Boys به پایان مسیر پرهیجانش، بد نیست نگاهی دوباره به صحنههای شوکهکنندهای بیندازیم که این سریال تاکنون رقم زده؛ لحظاتی که فصل پایانی باید در حد و اندازه آنها ظاهر شود. در ادامه بخشهای زیادی از سریال اسپویل خواهد شد!
۲۲. واقعیت پنهان درباره جو کسلر و سقوط بوچر
فصل ۴، اپیزود ۶

یکی از زیرشاخههای مهم داستانی در فصل چهارم، دیدار دوباره بوچر با رفیق قدیمی دوران جنگش، جو کسلر (با بازی جفری دین مورگان) بود. کسلر که اکنون افسر پرونده در سازمان سیا است، بوچر را تشویق میکند تا به هدف اولیهاش، یعنی کشتن تمام سوپها، بازگردد. این در حالی است که بوچر تا حدی از مواضع سختگیرانهاش فاصله گرفته بود، زیرا توانسته بود با افرادی مانند استارلایت و پسر همسرش، رایان، که خودش یک ابرقهرمان محسوب میشود کنار بیاید.
در طول فصل چهارم، بوچر دچار توهم شده و همسر درگذشتهاش، بکا، را میبیند که سعی دارد او را به مسیری هدایت کند تا از رایان محافظت کند. در واقع، بکا نماد فرشته روی شانه بوچر است، در حالی که کسلر نقش شیطان سمت دیگر را دارد. بعدها مشخص میشود که کسلر نیز در واقع توهمی است که بهدلیل قدرتهای سوپ بوچر شکل گرفته؛ چیزی شبیه رابطه ونوم و ادی براک. همین موضوع توضیح میدهد چرا بوچر نمیتوانست به یاد بیاورد که در اوایل فصل، ازکیل را کشته است؛ چون دوست مرده و خیالیاش کنترل ذهن او را در دست گرفته بود.

۲۱. استارلایت بلاخره به عنوان یک قهرمان میدرخشد
فصل ۴، اپیزود ۸

با وجود اینکه طرفداران استارلایت را بسیار دوست دارند، قدرتهای او بهعنوان یک سوپ اغلب کمتر از حد انتظار عمل میکند. او درخشان است اما سریع خاموش میشود؛ توانایی ماندن در میدان مبارزه را با هیچ سوپ دیگری ندارد و متاسفانه استارلایت معمولا در نبردها شکست میخورد. خوشبختانه فصل پنجم بالاخره وعده میدهد که به شخصیت انی رشد و درخشش لازم را بدهد، بهخصوص با توجه به اینکه او در پایان فصل چهارم نوعی «آخرین بازمانده» بود. فصل چهارم نیز احترام بیشتری برای انی قائل میشود، زمانی که او موفق میشود ابرقهرمان با توانایی تغییر شکل را شکست دهد؛ چراکه زندگیاش را تحت کنترل گرفته بود.
پایان فصل چهارم برای شخصیت استارلایت بسیار خوشایند و غافلگیرکننده است. زمانی که هوملندر نقش رهبری خود را آغاز میکند، اولین اقدامش این است که نگهبانان مسلح و سوپها را علیه گروه بویز و هرکسی که طرفدار استارلایت است، اعزام کند. کیمیکو، فرنچی، هیویی و MM همه دستگیر میشوند، اما استارلایت با فرار میکند. این فرار لحظهای شوکهکننده است، زیرا به نظر میرسد انی برای اولین بار در فصل پایانی The Boys نقش مهمی خواهد داشت. البته مسیر فصل پنجم میتواند میلیونها جهت مختلف داشته باشد، اما امیدواریم انی صحنههایی پرشور و اکشن را تجربه کند.
۲۰. هوملندر انتقام خود را از دانشمندان آزمایشگاه وات میگیرد
فصل ۴، اپیزود ۴

هیچکس از هوملندر دفاع نخواهد کرد و نباید هم بکند، اما فصل چهارم نگاهی مهم به دوران رشد و تربیت او دارد. هوملندر به آزمایشگاه وات میرود و با بسیاری از همان دانشمندانی مواجه میشود که او را «پرورش دادهاند» و در دوران رشد مراقب او بودهاند. وقتی هوملندر همه اعمال وحشتناک شکنجه و تحقیرهایی را که در دوران کودکی مجبور به تحمل آنها بوده را به آنها یادآوری میکند، اوضاع وخیم میشود. وقتی این موضوع را در نظر میگیریم واقعا ناراحتکننده است؛ هوملندر تنها یک کودک نیازمند محبت بود و اگر آن را دریافت میکرد، شاید بزرگسالی بسیار متفاوتی داشت.
البته، واقعیترین بخش شوکهکننده زمانی رخ میدهد که هوملندر دانشمندان را از همان شکنجهها و تحقیرهای وحشتناکی عبور میدهد که خودش تجربه کرده بود. صحنه پایانی این قسمت از سریال پسران یکی از خونینترین و دلخراشترین صحنههاست. صادقانه بگوییم، چند فریم از اعمال هوملندر واقعا تهوعآور است. هوملندر با رضایت، آزمایشگاه وات را پر از خون و آشوب ترک میکند. برای اولین بار، طرفداران ممکن است نسبت به کارهای او احساسات متناقض داشته باشند. این یکی از معدود مواقعی است که هوملندر افراد کاملا بیگناه را نمیکشد.
۱۹. تلاش دیپ برای نجات سرانجامی مرگبار دارد
فصل ۱، اپیزود ۴

با اینکه دیپ شخصیت آزاردهنده و تا حدی جنسیتزدهای است، یکی از بهترین شخصیتهای طنز سریال محسوب میشود. بدبیاریهای مضحک او هم دراماتیکاند و هم فوقالعاده سرگرمکننده. متاسفانه، موجودات دریایی بیگناه اغلب قربانی اشتباهات دیپ میشوند. در فصل اول The Boys، دیپ احساس میکند که ماموریتی برای نجات یک دلفین از اوشنلند دارد. اما هنگام حرکت با دلفین معلق در عقب ون، یک ماشین پلیس جلوی او سبز میشود و دیپ مجبور به ترمز کردن میشود. طبق سبک کلاسیک دیپ، دلفین از شیشه جلو پرتاب میشود.

البته ماجرا به همینجا ختم نمیشود. یک کامیون بزرگ بلافاصله از روی دلفین روی ساحل رد میشود و مرگ غمانگیز آن را حتی دلخراشتر میکند. صحنهای وحشتناک است، اما طرفداران نمیتوانند از خنده در برابر ناگهانی بودن ماجرا دست بکشند. با اینکه دیدن نقشههای فاجعهآمیز دیپ چطور به هم میخورد سرگرمکننده است، اما وقتی به یاد موجودات زیادی که قربانی اشتباهات او شدهاند میافتیم، قلبمان فشرده میشود. با این حال، پرتاب دلفین از ماشین دیپ یکی از بهترین صحنههای سریال بهشمار میآید.
۱۸. ویکتوریا نیومن پای میز انتقام بوچر مینشیند
فصل ۴، اپیزود ۸

ویکتوریا نیومن یکی از بهترین شخصیتهای سریال بویز است. او کاراکتری پیچیده دارد و با وجود اینکه صدها نفر را کشته، بهطرز عجیبی دوستداشتنی است. اگرچه تبدیل دخترش به یک ابرقهرمان بیشتر به او آسیب میزند تا منفعت، نیومن در نگرانی برای ایمنی دخترش همدلانه به نظر میرسد. بنابراین، وقتی هوملندر تهدیدی برای امنیت ایجاد میکند، نیومن بالاخره موافقت میکند با بویز همکاری کند. تنها مشکل این است که بوچر برنامههای دیگری دارد و میخواهد مثل همیشه طبق میل خودش رفتار کند.
بوچر با جدیدترین قدرتهای ابرقهرمانی خود به مخفیگاه میآید و نیومن را به دو نیم تبدیل میکند، کاری که باعث خشم و ناامیدی همراهانش میشود. این صحنه نه تنها شوکهکننده است، بلکه بسیار ناامیدکننده هم هست. در یک چشم بر هم زدن، بوچر همه چیز را خراب میکند. بوچر همیشه شخصیتی بوده که طرفداران دوست دارند از او متنفر باشند، اما کارهای او روزبهروز آزاردهندهتر میشود. نیومن میتوانست متحد بسیار خوبی برای بویز باشد، بنابراین دیدن مرگش بلافاصله بعد از اینکه دیگر نقش ضدقهرمان را ندارد، واقعا تاسفبار است.
۱۷. کشف زوایای دارک زندگی بلک نوآر غیرمنتظره بود
فصل ۳، اپیزود ۷

بلک نوآر یکی از مرموزترین شخصیتهای سریال پسران است. او ساکت اما کشنده است و نزدیکترین همراه هوملندر به شمار میرود. فصل سوم به طرفداران اطلاعات بیشتری از این شخصیت میدهد و مطمئنا چیزی نیست که بینندگان انتظارش را داشته باشند. گروهی از شخصیتهای کارتونی رنگارنگ به استقبال او میآیند و با توجه به اینکه همه آنها حیوانات کارتونی هستند، نوآر احساس میکند که نسخهای قاتل و تاریک از سفیدبرفی است.
سبک آنها بهطور قابلتوجهی با بقیه سریال تفاوت دارد و حالتی احمقانه اما در عین حال کمی نگرانکننده به نوآر میبخشد. پشت آن ظاهر خشن، او فقط مردی با دوستان خیالی است. این روش بسیار عجیبی برای نشان دادن گذشته و انگیزههای نوآر به بینندگان است، اما سریال بهطرز شگفتانگیزی از عهده آن برآمد. نویر از یک قاتل ساکت که بینندگان را میترساند، به کودک عجیبی تبدیل میشود که هیچکس نباید بهطور کامل به او اعتماد کند.
۱۶. مرگ اختاپوس دیپ تجربهای بسیار دردناک بود
فصل ۴، اپیزود ۷

دیپ در طول سریال لحظات شوکهکننده زیادی داشته، از همان قسمت اول. علاقه جنسی او به موجودات دریایی منبع بسیاری از صحنههای آزاردهنده و ناخوشایند بوده است. رابطه او با اختاپوس امبروسوس، که صداپیشگی آن بر عهده تیلدا سوینتن است، در فصل چهارم رنگ و بوی بسیار تاریکی به خود میگیرد.
با شروع رابطه دیپ با سیستر سیج، او از امبروسوس فاصله میگیرد. امبروسوس از این رابطه خبردار میشود و از دیپ میخواهد که رابطهشان را نجات دهد. با این حال، در جریان مشاجره، دیپ آکواریوم امبروسوس را میشکند. دیپ درِ نزدیکترین محفظهای را که امبروسوس در آن بود میبندد و در طول این صحنه طولانی و ناراحتکننده که امبروسوس برای تنفس تلاش میکند، دیپ هیچ کمکی به او نمیکند.

۱۵. مرگ مدلین استیلول بیرحمانه رقم خورد
فصل اول، قسمت ۸

مدلین استیلول یکی از پلیدترین شخصیتهای انسانی در فصل اول بویز بود و اگر خشم هوملندر را برنمیانگیخت، این پتانسیل را داشت در فصلهای بعدی نیز نقشهها را اجرا کند. او مغز متفکر مخفی فصل اول بود و حتی در مقابل رئیس وات، استن ادگار، ایستادگی میکرد. مدلین نقشهای طراحی کرده بود که با ایجاد مصنوعی سوپرویلنها برای مبارزه با قهرمانان و کسب محبوبیت مردم از طریق تزریق کمپاند وی به تروریستها، اهدافش را پیش ببرد.
با این حال، در یکی از صحنههای شوکهکننده سریال، هوملندر به خانه مدلین پرواز میکند و در پاسخ به دروغگویی او، او را میکشد. او با صبر و حوصله چشمهای مدلین را با لیزر میسوزاند و داخل جمجمهاش را بهطور وحشتناکی ذوب میکند. اینکه بوچر تنها در پسزمینه نظارهگر است و هیچ واکنشی نشان نمیدهد، این صحنه را در سریال حتی بیشتر ترسناک و دلخراش میکند.
۱۴. نیومن و خونریزی بینی استارلایت
فصل ۳، اپیزود ۶

استارلایت در سریال The Boys مسیر پرچالشی را طی میکند؛ از پی بردن به خباثت گروه سون گرفته تا این که توسط وات و رسانهها بهعنوان یک شخصیت شرور معرفی میشود. با این حال، او همچنان برای آنچه درست میداند مبارزه میکند، حتی اگر به معنای رویارویی با خطرناکترین سوپهای جهان باشد. در فصل سوم، استارلایت خود را در مقابل ویکتوریا نیومن مییابد، کسی که تلاش میکند انی را متقاعد کند به طرف او بپیوندد.
ویکتوریا نیومن یکی از ترسناکترین شرورهای سریال پسران است؛ اگر شخصی مقابل او با سر سالم ایستاده باشد، به این دلیل است که او میخواهد زنده بماند. یک اشتباه ساده میتواند جان کسی را در کسری از ثانیه پایان دهد. در یکی از پرتنشترین صحنههای سریال، انی پیشنهاد ویکتوریا را رد میکند و به او میگوید یا «سرش را بترکاند» یا «گورش را از آنجا گم کند». ویکتوریا صحنه را ترک میکند و بینی استارلایت شروع به خونریزی میکند، که نشان میدهد ویکتوریا میتوانست همانجا استارلایت را بکشد. خونریزی بینی او پیامی به همراه دارد و یادآوری ظریف اما وحشتناک از اینکه واقعا چه کسی در سریال The Boys فرمان میدهد.
۱۳. مرگ ترنسلوسنت اولین مرگ انفجاری در مسیر انتقام بود
فصل اول، اپیزود ۲

این که یک ابرقهرمان قدرتمند است، به این معنا نیست که نمیتوان او را کشت، اگرچه انجام این کار بسیار دشوار است. در ابتدای سریال، بوچر و هیویی توانستند ترنسلوسنت، یکی از اعضای گروه Seven، را ربوده و در اسارت نگه دارند. ترنسلوسنت در میان بسیاری از سوپها محبوبیت چندانی نداشت، زیرا سابقه استفاده نامناسب از قدرت نامرئی خود را داشت، اما به دلیل فعالیتش در گروه توسط بسیاری از شهروندان مورد تحسین قرار میگرفت.
بوچر و هیویی، همراه با فرنچی، بارها تلاش کردند تا بتوانند ترنسلوسنت را به قتل برسانند. با این حال، هنگام تماشای یک مستند طبیعت درباره لاکپشتها، فرنچی ایدهای به ذهنش رسید: قرار دادن یک بمب داخل بدن ترنسلوسنت. این نقشه موفقیتآمیز بود و هیویی، در لحظهای، پس از اینکه ابتدا اجازه داده بود او فرار کند، بمب را منفجر میکند و بدین ترتیب اولین سوپ (ابرقهرمان) خود را در یک انفجار مهیب به قتل میرساند.

۱۲. لحظه هولناک ترکاندن سر در دادگاه
فصل ۲، اپیزود ۷

پس از آنکه مشخص شد ویکتوریا نیومن یک سوپ با قدرت ترکاندن سرها با ذهن خود است، هیچکس در سریال واقعا امن نبود. این پیچش بزرگ داستان از طریق صحنههای شوکهکننده متعدد در فصل دوم اشاره شده بود و در یک صحنه به اوج خود رسید. شخصیتهای کلیدی در یک جلسه کنگره گرد هم آمده بودند که پتانسیل سقوط وات را داشت، اما همه کسانی که قدرت افشای اعمال نادرست شرکت و سوپها را داشتند، بهطور ناگهانی و توسط نیرویی نامرئی سرهایشان ترکید.
این یکی از آزاردهندهترین صحنههای سریال بود و بسیاری از مخاطبان را غافلگیر کرد. درست زمانی که اوضاع برای وات جدی میشود، همه دشمنان آنها در چشم بر هم زدنی از بین میروند. پیچش بعدی که مشخص میکند ویکتوریا همان کسی است که این توانایی را دارد، این صحنه را حتی شوکهکنندهتر میکند.
۱۱. رایان مقصر مرگ مادر خود بود
فصل ۲، اپیزود ۸

شخصیتی که میتواند سرنوشت سریال The Boys را بهتنهایی رقم بزند، کسی جز رایان نیست؛ پسر نامشروع همسر بوچر که هوملندر پدر اوست. درست مانند پدرش، او دارای قدرت فوقانسانی، استقامت بالا، بینایی حرارتی و توانایی پرواز است. این ویژگیها رایان را محتملترین نامزد برای شکست دادن هوملندر میکند، اما شخصیت اولیه شیرین و آرام او پس از یک رویداد تروماتیک در پایان فصل دوم دستخوش تغییر میشود.
وقتی شخصیت استورمفرانت بکا را به درخت چسبانده و شروع به خفه کردن او میکند، رایان عصبانی از قدرت بینایی حرارتی خود علیه او استفاده میکند. او استورمفرانت را به شدت قطعهقطعه میکند، اما در این فرایند به مادرش آسیب میرساند. این یک لحظه بیرحمانه و دردناک در سریال است که با مرگ بکا پایان مییابد و زندگی رایان را برای همیشه تغییر میدهد. برای یک کودک کوچک تجربه چنین رویدادی کاملا ناعادلانه به نظر میرسد، اما بدون چنین صحنههایی The Boys نمیتوانست تا این حد جذاب باشد.

۱۰. حادثه تلخ برخورد ای ترین با رابین
فصل ۱، اپیزود ۱

مرگ رابین که باعث شد هیویی به گروه پسران بپیوندد؛ بینندگان را خیلی زود با دنیای بیرحمانهای که سریال خلق میکند آشنا کرد. نابودی ناگهانی رابین نه تنها لحظهای شوکهکننده بود، بلکه صحنهای که هیویی هنوز دستان او را در دست داشت، تصویری ماندگار ایجاد کرد. عملا هیچ چیزی از بدن او باقی نمانده بود و توسط ایترین کاملا از بین رفته بود.
پیش از این رویداد دردناک، هیویی از جرم و جنایتهای انجامشده توسط سوپها کاملا بیخبر بود. علاوه بر این، اینکه هیچ اقدامی علیه ای ترین صورت نگرفت، واقعیت وضعیت و نحوه رفتار جامعه با شهروندان عادی را بهروشنی نشان داد. مهمتر از همه، مرگ رابین انگیزه اصلی هیوی در طول بسیاری از مسیرش بوده و در طول فصلها بارها به آن اشاره شده است.
۹. گروه پسران توسط یک گوسفند با قدرتهای ابرقهرمانی مورد حمله قرار گرفت
فصل ۴، اپیزود ۵

تیم بویز برای به دست آوردن ویروس سوپ با نیومن همکاری میکند و این آنها را به یک مزرعه میرساند که پر از حیوانات دارای قدرتهای فوقالعاده است. در ابتدا، وقتی شخصیتها از یک گوسفند گوشت خوار پرنده فرار میکنند، صحنه بسیار خندهداری به نظر میرسد. این وضعیت مضحک است، اما خیلی زود به یک وضعیت بسیار جدی تبدیل میشود.
در حالی که تیم در یک انبار محبوس شده و گوسفندان درنده بیرون منتظر هستند، تصمیم میگیرند بدن یک شخص را با ویروس تزریق کرده و بیرون بیندازند تا گوسفندان آن را بخورند و امیدوار باشند که بمیرد. این صحنه و کل اپیزود بهطور کلی نشان میدهند که کامپوند وی چقدر خطرناک است و در دستان اشتباه میتواند به نابودی کامل جهان منجر شود. در مجموع، این یکی از بهیادماندنیترین صحنهها و اپیزودها در فصل چهارم است.
۸. گروه پسران با قایق از دل یک نهنگ عبور میکند
فصل ۲، اپیزود ۳

همانطور که پیشتر اشاره شد، دیپ ارتباط عاطفی با هر موجود دریایی که توانایی برقراری ارتباط دارد، حفظ میکند. در قسمت «Over the Hill with the Swords of a Thousand Men» از فصل دوم، هوملندر به دیپ ماموریت میدهد که بویز را متوقف کند، در حالی که آنها با قایق در حال حرکت هستند. اگرچه او کوسهها را به سمت آنها میفرستد، قهرمانان موفق میشوند از حمله فرار کرده و قایق را به سمت ساحل هدایت کنند.
در همین حال، دیپ یک نهنگ عنبر عظیمالجثه را به صحنه میآورد، با این امید که بویز را متوقف کند. اما به جای عقبنشینی یا حتی کند کردن حرکت، بوچر تصمیم میگیرد با تمام توان پیش برود و دماغه قایق را از دل نهنگ بیچاره عبور دهد. مرگ یک موجود بیگناه به اندازه کافی هولناک است، اما صحنههای بعدی که بویز پوشیده از اعضا و خون نهنگ هستند، تماشای آن را حتی ناخوشایندتر میکند.

۷. هوملندر درباره قتل عام جمعیت خیالپردازی میکند
فصل ۲، اپیزود ۵

هوملندر احتمالا در طول ماموریتهای خارج از کشور، افراد بیشماری را کشته است، اما یکی از اشتباهات او در فصل دوم نشان داده میشود. او از اینکه بسیاری از مردم علیه او موضع گرفته و او را جنایتکار جنگی مینامند، عمیقا ناراحت است. وقتی ویکتوریا نیومن تجمعی ضد هوملندر برگزار میکند، او در محل حضور پیدا میکند و تلاش میکند وضعیت را آرام کند. اما به جای پذیرفتن اشتباه و عذرخواهی، او مدعی میشود که این اتفاقات همیشه رخ میدهد.
جمعیت بهوضوح از اظهارات بیرحمانه هوملندر خشمگین میشود و شروع به شعار دادن «تو نماینده ما نیستی» میکند. در واکنش، هوملندر لیزرهای خود را به سمت جمعیت شلیک میکند و ظاهرا صدها غیرنظامی بیگناه را قتلعام میکند. اگر این صحنه در دنیای واقعی رخ داده بود، احتمالا ترسناکترین لحظه در The Boys میبود. با این حال، این کشتار تنها در تخیل هوملندر اتفاق میافتد.
۶. بیلی بوچر همچنان از قدرت (Temp V) استفاده میکند
فصل ۳، اپیزود ۸

بوچر با وجود انتقاد و خشم خود نسبت به سوپها، خودش تبدیل به یک ابرقهرمان میشود تا به گروهشان شانس مبارزه بدهد. تمپ وی موثر واقع شده و بوچر موفق میشود گان پاودر را بکشد و حتی با هوملندر رو در رو میشود. با این حال، بوچربا وجود هشدار استارلایت درباره مرگ قریبالوقوع مصرف آن بهسرعت از دارو و مزایای آن سوء استفاده میکند.
به نوعی، استفاده بیش از اندازه بوچر از تمپ وی نشاندهنده نیاز او به کنترل اوضاع است. همانطور که پدر بوچر نسبت به او و برادرش زورگو بود، سوپها نیز همین رفتار را با شهروندان عادی دارند. اقدامات بوچر همیشه روش درست نیست، اما اغلب ریشه در تمایل او به محافظت از کسانی دارد که برایش اهمیت دارند. دستکم، او تصمیم میگیرد از اشتباه مشابه هیویی جلوگیری کند.
۵. رایان، هوملندر ر ا به عنوان پدر خود انتخاب میکند
فصل ۳، اپیزود ۸

در رویارویی نهایی فصل سوم بین گروه پسران، سولجر بوی و هوملندر، رایان وقتی کنار هوملندر میایستد، همه را شگفتزده میکند. این انتخاب اوا نه تنها برخلاف خواستههای بکا بوده، بلکه اندوهی بر چهره بوچر نیز نقش میبندد. این مسئله ارتباط پیچیده بین بوچر و هوملندر را حتی بدتر میکند و بینندگان را با احتمال مسیر شخصیتی رایان در ادامه سریال آشنا میسازد.
این مسئله در لحظات پایانی قسمت آخر بیشتر مشهود میشود، آن هم درست وقتی هوملندر مردی را میکشد و در همان لحظه لبخند کوچکی بر چهره رایان ظاهر میشود این صحنه نشان میدهد که ممکن است رایان در نهایت شبیه پدر شرور خود شود و همین دلیل اصلی نگه داشتن او دور از هوملندر را توجیه میکند. رایان تنها یک کودک است، اما گزینههایش برای الگوهای پدری بهترین انتخاب نبوده.
۴. دیپ روی سیستر سیج عمل لوبوتومی انجام میدهد
فصل ۴، اپیزود ۴

سریال بویز هرگز مناسب افراد با روحیه حساس نبوده، اما بینندگان میتوانند به خونریزیهای بیمنطق و قتلهای اغراقآمیز عادت کنند. با این حال، گاهی صحنهها آنقدر طولانی به نظر میرسد که نمیتوان لحظات دلخراش را کنار گذاشت. یکی از این لحظات زمانی است که سیستر سیج از دیپ میخواهد عمل لوبوتومی روی او انجام دهد. از آنجا که سلولهای مغزی او بسیار سریع بازسازی میشوند، لوبوتومی تاثیر ماندگاری روی او نمیگذارد. در واقع، او از انجام گاهبهگاه لوبوتومی لذت میبرد، زیرا استرس را کاهش میدهد. خود سیج میگوید این کار او را شبیه به یک فرد عادی کرده و احساس آرامش در او ایجاد میکند.

دلیل شوکهکننده بودن این صحنه این است که دوربین بسیار به صحنه واقعی انجام لوبوتومی نزدیک است. سیج باید به دیپ آموزش دهد چگونه آن را درست انجام دهد. دلیل تعجبآور بودن صحنه فقط به خود عمل محدود نمیشود، بلکه با این واقعیت همراه است که خواهر سیج واقعا از انجام لوبوتومی لذت میبرد، درست مانند یک نوشیدنی پس از یک روز سخت کاری.
۳. سقوط دلخراش پرواز ۳۷ در دریا بدون بازمانده
فصل ۱، اپیزود ۴

اوت بلافاصله کوئین میو و هوملندر را برای رفع وضعیت ایجاد شده و گروگانگیری تروریستی میفرستد، مشکلی که در واقع نیاز چندانی به نیروی سنگین نداشت. با این حال، هنگام مبارزه بر سر هواپیما، هوملندر کنترل خود را از دست میدهد و سر یکی از تروریستها را با لیزر نابود کرده و کابین خلبان را خراب میکند. هوملندر میخواهد محل را ترک کند، اما کوئین میو از او میخواهد که به راهحل جایگزین فکر کند.
هوملندر تمام گزینههایی را که میو پیشنهاد میدهد، حتی آن یکی که میتوانست جان دو کودک را نجات دهد، رد میکند. در واقع، هوملندر تهدید میکند که به تنهایی پرواز کرده و میو را روی هواپیما رها میکند تا همراه دیگر مسافران بمیرد. میو بیمیل این وضعیت را میپذیرد اما ماهها بعد در عذاب وجدان خود غرق میشود. پرواز ۳۷ در اقیانوس بدون هیچ بازماندهای سقوط میکند؛ درست همانطور که هوملندر میخواست. خوشبختانه، میو بعدها با استفاده از تلفنی که از بقایای هواپیما بازیابی کرده، موفق میشود ورق را علیه هوملندر برگرداند.
۲. لحظه شوکهکننده سولجر بوی به سبک دارث ویدر
فصل ۳، اپیزود ۸

در یکی از شوکهکنندهترین پیچشهای فصل سوم، سولجر بوی فاش میکند که در واقع پدر هوملندر است. درست زمانی که هوملندر غافلگیر میشود، بینندگان متحیر میمانند که این موضوع چه معنایی برای دو قهرمان، همچنین برای وات و گروه پسران خواهد داشت. تبدیل رایان به یک هوملندر دیگر به اندازه کافی ترسناک است، اما داشتن دو شرور قدرتمند تقریبا پیروزی قهرمانان را غیرممکن میکند.
علاوه بر این، احتمال همکاری سولجر بوی و هوملندر میتوانست وات را نابود کرده و جهان را به شکلی کاملا متفاوت تغییر دهد. با توجه به خودبینی هر دوی آنها، میتوان گفت هیچ شخصیتی از خشم آنها در امان نخواهد بود. در عین حال، همین خودبینی مانع از همکاری آنها میشود. در نهایت، سولجر بوی هوملندر را بیرحمانه رد میکند و حتی سعی در کشتن او دارد، نشان میدهد که تنها به خودش اهمیت میدهد.
۱. هوملندر چهره واقعی خودش را نشان میدهد و مردم از آن استقبال میکنند
فصل ۳، اپیزود ۸

پس از اینکه هوملندر رایان را در یک تجمع بهعنوان پسر خود معرفی میکند، اوضاع بهظاهر خوب پیش میرود. تا اینکه یک هوادار استارلایت شیئی پرتاب میکند که به رایان برخورد میکند. با اینکه کودک آسیبی جسمی نمیبیند، هوملندر به شدت خشمگین شده و سر آن شخص را جلوی همه با لیزر از بین میبرد. با این حال، به جای اینکه جمعیت از ترس فرار کند، همه با هیجانی دیوانهوار هورا میکشند و اعمال هوملندر را تحسین میکنند.
درک اینکه هوملندر میتواند تمام قوانین را نادیده بگیرد و با این حال مورد پرستش قرار گیرد، ایدهای وحشتناک است و این صحنه را به ترسناکترین لحظه این فهرست تبدیل میکند. شوک موجود بر چهره هوملندر، در حالی که هوادارانش او را تحسین میکنند، دیدنی است. علاوه بر این، حالا که استن ادگار رفته و هیچ کس برای کنترل هوملندر باقی نمانده، اقدامات او تنها بدتر خواهند شد.

منبع: CBR
اعترافات جنجالی یوتوبرهای فارسی؛ میزگیم با بیگزموگ

![]()
source