یائو، مشهور به اِنشِنت وان (The Ancient One)، یکی از شخصیتهای دنیای مارول است که در دهه ۱۴۳۰ میلادی به دنیا آمد. او در کنار همولایتیاش کالو در کامارتاج به مطالعه جادو پرداخت. پس از آنکه کالو به دنبال قدرت رفت و کنترل کامارتاج را به دست گرفت، یائو زندگی خود را وقف مبارزه با جادوگران شیطانی کرد. او تحت عنوان «انشنت وان» شناخته میشود و یکی از قدرتمندترین جادوگران جهان است. جالب است بدانید که دکتر استفن استرنج، معروف به دکتر استرنج، از شاگردان انشنت وان به شمار میآید.
گذشته انشنت وان
یائو، که بعدها لقب «انشنت وان» را برای خودش برگزید، در دهه ۱۴۳۰ میلادی به دنیا آمد. او ابتدا با لقب Spirit Leopard، به محافظت از روستای لانگ کاه در تبت میپرداخت؛ جایی که با همسرش لئونگ زندگی میکرد و به عنوان دستیار پزشک مشغول به کار بود.
یک یا دو سال بعد، او به روستای کامارتاج در عمق هیمالیا نقل مکان کرد، جایی که همراه با همولایتیاش کالو به یادگیری جادو پرداخت. انشنت وان امید داشت تا با کسب قدرتهای عرفانی بتواند از مردم منطقه بهتر محافظت کند. در سوی دیگر ماجرا، کالو به دنبال کسب قدرت برای اهداف خودش بود. او که پیشتر با ارباب خونآشامها، ورنای، متحد شده بود، در اوایل دهه ۱۴۵۰ کنترل کامارتاج را به دست گرفت و به دنبال ایجاد یک امپراطوری بود. یائو در برابر کالو مقاومت کرد و به طور ناخواسته باعث ایجاد یک بیماری همهگیر شد که کامارتاج را ویران ساخت. کالو به بُعد دیگری به نام راگادور (Raggadorr) گریخت و یائو، که از این وقایع وحشتزده شده بود، زندگی خود را وقف مبارزه با جادوگران شیطانی کرد.
قدرتهای انشنت وان
انشنت وان یکی از قدرتمندترین جادوگران جهان است. او قدرت خود را از سه منبع اصلی میگیرد: احضار موجودات یا اشیاء جادویی قدرتمند، دستکاری انرژی جادویی محیطی جهان و منابع روانی خود. او تواناییهای مختلفی از جمله پیشبینی روانی، تلهپاتی و تسخیر ذهنی به وسعت کل زمین دارد. او میتواند انرژیهای مختلف جادویی را به گونهای کنترل و هدایت کند که اشیاء فیزیکی را تغییر شکل دهد، به حرکت درآورد، یا به شکل دیگری تبدیل کند.
او تواناییهایی مانند تلهپورت، ایجاد توهم، نورانی کردن یا ایجاد تاریکی و سفر به ابعاد و دورههای زمانی مختلف، به همراه بسیاری دیگر از قابلیتها را دارد. در قالب روح، او بخشی از قدرت پیشین خود را حفظ کرده و حتی میتواند به قدرت ابدیت دسترسی پیدا کند تا تواناییهای خود را به سطحی غیرقابل تصور افزایش دهد.
انشنت وان به دلیل مطالعه زیاد و تجربه چندین و چند ساله، از دانش عرفانی گستردهای برخوردار است. در بیشتر دوران زندگیاش، او ورزشکاری برجسته و استاد هنرهای رزمی بوده، اما در سنین پیری نمیتوانست کارهای فیزیکی یا جادویی بزرگ انجام دهد. در زمان حیاتش، او از انواع مختلفی از اشیاء جادویی استفاده میکرد که اکنون بیشتر آنها در اختیار دکتر استرنج هستند.
دشمنان انشنت وان
انشنت وان اغلب با جادوگران شیطانی، شیاطین و موجودات قدرتمندی که قصد آسیب رساندن به زمین را دارند، روبرو میشود. یکی از دشمنان برجسته او، دورمامو، حاکم بُعد تاریک است. دشمن دیگر، شوما-گوراث است که تلاش میکند وارد بُعد زمین شود؛ اما توسط انشنت وان متوقف میشود و او حتی برای جلوگیری از تهاجم این شیطان، جان خود را فدا میکند.
چند تن از شاگردان انشنت وان از آموزشهای او منحرف شده و به جادوی سیاه روی آوردهاند؛ از جمله آقای جیپ (Mr. Jip) و بارون کارل آمادئوس موردو، معروف به بارون موردو. در نهایت، موردو انشنت وان را ترک میکند تا به دنبال قدرت بیشتر برود و او را به دلیل انتخاب دکتر استرنج به عنوان جانشین خود به عنوان جادوگر اعظم، از بین ببرد.
دوستان و متحدان انشنت وان
انشنت وان با حاکمان ابعاد دیگر متحد است و همچنین با ابدیت (Eternity) همکاری میکند. ابدیت طلسم جادویی چشم آگاموتو (Eye of Agamotto) را به انشنت وان بخشیده است. هنگامی که انشنت وان میمیرد، روح او با ابدیت ادغام میشود و او به زندگی خود در قالب جسم اثیری ادامه میدهد.
انشنت وان و محافظت از زمین
یائو که اکنون با عنوان «اعجابانگیز» (Mystic) شناخته میشد، مرد جوانی (مستر جیپ) را به عنوان شاگرد پذیرفت، اما به دلیل اجرای آیینهای تاریک، او را تبعید کرد. این اتفاق باعث دلسردی یائو شد و او به سفرهایی در نقاط دیگر آسیا پرداخت و در کره با شیطانی به نام زوراک (Xorak) درگیر شد. مشخص نیست که این سفرها چه مدت به طول انجامید یا اینکه یائو را به کجاها برد، اما در نهایت او به یک محفل قدیمی از جادوگران خیرخواه پیوست که ماهرترین اعضای آن به عنوان «انشنت وانها» شناخته میشدند. او به تحصیلات خود در آنجا ادامه داد و سرانجام در مهارتهای جادویی از همقطارانش پیشی گرفت.
در سال ۱۶۶۶، یائو نزدیک ۲۰۰ سال سن داشت، اما روند پیری او به طرز چشمگیری با جادو کند شده بود. او در این سال به مقام جادوگر اعظم و محافظ بُعد زمین رسید. یائو متوجه تهاجمی از سوی دورمامو، حاکم بُعد تاریک شد که قصد داشت زمین را به قلمرو خود اضافه کند. او سپس در استونهنج در بریتانیا، دورمامو را وادار به عقبنشینی کرد. دورمامو هرگز این شکست را نپذیرفت و به دشمن قسمخورده یائو تبدیل شد و طی قرنها چندین بار با او به نبرد پرداخت. در یک مقطع زمانی، دورمامو طلسمی تضعیفکننده بر یائو افکند که به طور دورهای او را تحت تأثیر قرار میداد و این وضعیت تا مدت کوتاهی پیش از مرگ او ادامه داشت.
انشنت وان یا همان یائو داستان ما، پس از کسب عنوان جادوگر اعظم (Sorcerer Supreme)، یکی از نوادگان راهب و جنگجوی چینی را به نام کان، به عنوان خدمتکار پذیرفت. خانواده کان از قرن دهم خود را وقف خدمت به جادوگر اعظم کرده بودند و نسلهای بعدی، این نقش را در طول زندگی یائو ادامه دادند. در مقطعی، یائو شیاطینی به نام دیکورها را به قلمروی ناشناخته تبعید کرد، به طوری که حتی امثال دورمامو نیز باور کردند که این نژاد نابود شده است. او همچنین با برخی از حاکمان ابعاد دیگر که به عنوان اربابان جهانهای زیرین شناخته میشوند، متحد شد و از قلمروهای آنها در برابر دورمامو محافظت کرد.
انشنت وان در مقطعی از دوران فعالیت خود، با شخصیت ابدیت، تجسم نیروی حیاتی جهان، ملاقات کرد. ابدیت به او چشم آگاموتو را اهدا کرد، یکی از سه طلسم عرفانی که در اصل توسط آگاموتو، موجودی بسیار قدرتمند و اولین جادوگر اعظم بُعد زمین، استفاده میشد. اگرچه ابدیت میلیاردها سال پیش از پیدایش زمین به وجود آمده بود، به نظر میرسد که انشنت وان اولین انسان در تاریخ زمین بود که مستقیماً با او روبرو شد، و این نشانهای از قدرت و استعداد او بود.
اندکی پس از بهدستآوردن چشم آگاموتو، انشنت وان از آن برای شکست فرقه Harvestor of Eyes که به کشتن پیروان آگاموتو مشغول بودند، استفاده کرد. انشنت وان در کنار انجام وظایف خود، گاهی به ابعاد و دورههای زمانی دیگر سفر میکرد و گاه قرنها را در آن مکانها میگذراند و سپس تنها لحظاتی پس از ترک آن، به مکان و زمان بومی خود بازمیگشت. در یکی از این سفرها در قرن نوزدهم، او به بابلِ حدود ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد سفر کرد تا کتاب قدرتمند عرفانی به نام کتاب ویشانتی را به دست آورد. در سفری دیگر، او به هزاران سال قبلتر، به دورانی پیش از تاریخ ثبت شده، بازگشت و در آنجا با ساحرهای آشوبطلب به نام مورون مبارزه کرد و او را تبعید نمود.
در اواخر دهه ۱۶۸۰، عنوان جادوگر اعظم که انشنت وان آن را در اختیار داشت، از سوی شخصی دیگر به چالش کشیده شد. این شخص، کشیش هیرام شاو، مهاجر آمریکایی بود که خود با دورمامو مبارزه کرده بود. با این حال، با اینکه شاو نقش محافظ زمین را داشت، هرگز به اندازه انشنت وان خیرخواه نبود و از قدرت خود برای کسب پرستیژ سیاسی از طریق آزار و اذیت جادوگران استفاده میکرد. البته انشنت وان به زودی عنوان خود را با زور از شاو پس گرفت.
انشنت وان گاه درگیر مقابله با بدیهای زمینی نیز میشد. در دهه ۱۸۷۰، او علیه فحشای اجباری در نیویورک فعالیت کرد و در این مسیر با دکتر مت مسترز، معروف به بلک رایدر، روبرو شد.
در سال ۱۹۳۹، انشنت وان که اکنون چندین هزار سال از زندگیاش در ابعاد مختلف گذشته بود، تصمیم گرفت تا دانش خود را به دیگران انتقال دهد. او بارون موردو را به عنوان شاگرد پذیرفت، با این امید که بتواند استعداد او را برای شرارت مهار کند؛ چرا که پیشتر در این کار با مستر جیپ ناکام مانده بود. اما به زودی موردو پی برد که او قرار نیست جانشین انشنت وان شود، بلکه پسر جوان آمریکایی به نام استفن استرنج برای این جایگاه در نظر گرفته شده است. بنابراین، موردو برای انتقامجویی، شیاطین را برای آزار استرنج به کار گرفت، اما انشنت وان از آسیب جدی آنها به استرنج جلوگیری کرد.
در سال ۱۹۴۳، موردو مادر و پدربزرگ خود را در راه دورمامو قربانی کرد. انشنت وان که از قدرت موردو بیمناک شده بود و میدید که قدرت او رفتهرفته به قدرت خودش نزدیک میشود، به این نتیجه رسید که باید یک جانشین تعیین کند. او با تظاهر به ناآگاهی از شرارت واقعی موردو، اجازه داد او همچنان شاگردش باقی بماند و هر دو به مشاهده زندگی استفن استرنج ادامه دادند. با این حال، نگرانی انشنت وان از موردو باعث نشد که او سایر تهدیدها را نادیده بگیرد. در سال ۱۹۴۴، او به نیک فیوری و استیو راجرز (معروف به کاپیتان آمریکا) در برابر دشمن نازیشان، یوهان اشمیت (معروف به رد اسکال) که به طور موقت با دورمامو متحد شده بود، کمک کرد.
در اوایل دهه ۱۹۶۰، استفن استرنج، که تبدیل به جراحی ماهر شده بود، به دلیل آسیب عصبی و غرور خود، حرفهاش را از دست داد و به انشنت وان مراجعه کرد تا برای دستان بیمار خود درمانی پیدا کند. موردو که به خوبی میدانست استرنج قرار است جانشین انشنت وان شود، نقشههای خود برای نابودی استادش را پیش از آنکه استرنج شاگرد او شود، شدت بخشید. استرنج از خیانت موردو آگاه شد و تصمیم گرفت جادوگری بیاموزد تا بتواند او را شکست دهد.
انشنت وان، که از نیتهای موردو از همان ابتدا آگاه بود، استرنج را به عنوان شاگرد پذیرفت و به سنت جادوگری اعظم خود ادامه داد. استرنج نیز سالها در کنار او به تحصیل پرداخت تا اینکه موردو برای کسب قدرت بیشتر به ترانسیلوانیا رفت. استرنج نیز سرانجام به ایالات متحده بازگشت و به عنوان مشاور و قهرمان فعالیت خود را آغاز کرد.
در سالهای بعد، انشنت وان همچنان به استرنج کمک میکرد، هرچند که در آن زمان تقریباً ناتوان شده بود. او تحت مراقبت آخرین خدمتکارش، حمیر (Hamir)، گاهوبیگاه به جانشین خود در برابر تهدیدهایی مانند موردو، دورمامو و دیگر دشمنان، از جمله همپیمان سابقش کالو، کمک میکرد. زمانی که شوما-گوراث تهدید به ورود دوباره به بُعد زمین کرد، مردان کائو (The Shadowmen of Kaa-U)انشنت وان را دستگیر کرده و او را به مقبره محفل باستانیاش بردند، جایی که همقطاران پیشینش مدتها پیش درگذشته بودند.
وقتی شوما-گوراث تلاش کرد تا از طریق ذهن انشنت وان وارد بُعد زمین شود، او از استرنج خواست که بدن فیزیکیاش را نابود کند تا مانع از ورود این شیطان شود. با مرگ استادش، استرنج به عنوان جادوگر اعظم جانشین او شد و مهارت و قدرتی را که انشنت وان نزدیک به دو قرن برای رسیدن به آن تلاش کرده بود، در مدت چند دهه به دست آورد. با اینکه انشنت وان از لحاظ فیزیکی مرده بود، آگاهی او زنده ماند و با ابدیت ادغام شد. از آن زمان، انشنت وان در قالب جسم اثیری در گذشته و حال به دلایل مختلف ظاهر شده است.
زمانی که زمین با تهاجم ارتش بینبعدی امپیرکول (Empirkul) مواجه شد و تقریباً تمام جادوها نابود شدند، دکتر استرنج و متحدانش تلاش کردند تا هر شیئی را که هنوز در جهان حاوی جادو بود، بازیابی کنند. جمجمه انشنت وان یکی از این اشیای جادویی بود که در معبدی در تبت پیدا شد. دکتر استرنج آن را به پودر تبدیل کرد و از آن برای نابینا کردن امپراتور، رهبر امپیرکول، استفاده کرد.
با وجود اینکه انشنت وان با کیهان یکی شده بود، وقتی جهان در خطر قرار گرفت، او بازگشت تا به استرنج در مبارزه با تهدیدی وحشتناک کمک کند، هرچند این بازگشت به انتخاب خودش نبود. او در قالب فیزیکی با دکتر استرنج ملاقات کرد و داستان خود را بازگو کرد؛ اینکه چگونه از بُعد اثیری کشیده شده و دانش جادوییاش به اجبار از او گرفته شده است. استرنج این جادوگر مرموز را پیدا کرد و معلوم شد که او همان دورماموی وحشتناک است. استرنج دوباره به استاد سابق خود دانش جادو را آموخت، همانگونه که انشنت وان روزی به او آموخته بود. پس از بازپسگیری دانش خود، انشنت وان به شکست دادن دورمامو کمک کرد. سپس، او از کتابدار استرنج، زلما استنتون، دعوت کرد تا کتابخانهای از دانش عرفانی او ایجاد کند تا دیگر هرگز گم یا دزدیده نشود.
مدتی پس از این برخورد، انشنت وان دانش خود را به آکادمی استرنج قرض داد و به دانشآموزان علاقهمند به جادو در کلاسی به نام «تاریخ اشیای عرفانی» آموزشهای جادوگری داد.
ویدیوی زیر توضیحات بیشتری در مورد شخصیت انشنت وان ارائه داده است:
انشنت وان در دنیای سینمایی مارول (MCU)
در دنیای سینمایی مارول (MCU)، انشنت وان با بازی تیلدا سوینتن معرفی میشود. این شخصیت برای اولین بار در فیلم Doctor Strange (2016) ظاهر میشود. انشنت وان به عنوان جادوگری کهن و بسیار قدرتمند شناخته میشود که دانش گستردهای در جادو و هنرهای عرفانی دارد. او سالها از بُعد زمین محافظت کرده و به عنوان جادوگر اعظم، در کامارتاج به آموزش شاگردان میپردازد.
منبع: Marvel
source