علی پورتنگستانی: در
روزهایی که عاشقان فوتبال در غم از دست دادن مادر معنوی فوتبال دشتی یعنی حاجخیری
خواجهمنفرد اندوهگین و ناراحت بودند، فوت ناگهانی حاجغلام منفرد غم آنها را دو
چندان کرد. مردی که در سالهای پایانی عمرش هم دست از تلاش برای زنده نگهداشتن
ایرانجوان خورموج برنداشت. مردی که زندگیاش را فدای این تیم کرد.
کمتر فوتبالیستی در استان بوشهر پیدا میشود که خانواده
بزرگ منفرد را نشناسد، خانوادهای که در شهرستان دشتی فوتبال را زنده نگهداشتند و
بسیاری از جوانان این شهر را عاشق این رشته محبوب کردند. حاصل تلاش این خانواده
عاشق فوتبال در دشتی، ایجاد تیمی به اسم ایرانجوان خورموج بود که زمانی بهترین تیم
استان بوشهر بود و در لیگ استانی آقایی میکرد. هر چند در سالهای اخیر این تیم بهدلیل
مشکلات مالی از صفحه روزگار پاک شده بود ولی با این وجود، خانواده منفرد که در راس
آن حاجغلام منفرد و همسرش حاجخیری خواجهمنفرد بودند، باز هم مثل گذشته سعی و تلاش
خود را کردند که این تیم را زنده نگهدارند. حاج غلام و همسرش در این سالها هر چه
داشتند خرج این تیم کردند تا جوانان با استعداد شهر و منطقه بتوانند فرصتی برای
استفاده از استعداد خود داشته باشند. متاسفانه حدود دو ماه پیش بود که خبر رسید
همسر حاج غلام منفرد یعنی حاج خیری خواجهمنفرد، مادر معنوی فوتبال خورموج راهی
دیار حق شد، خبری که موجی از غم و اندوه را در شهرستان دشتی و استان در بین علاقهمندان
به فوتبال ایجاد کرد. اگرچه این خبر بهخودی خود خبری تلخی بود ولی روز گذشته حاج
غلام منفرد هم که پدر معنوی فوتبال دشتی بود و بهنظر میرسید خیلی دلتنگ یارش در
همه این روزها بود، متاسفانه به رحمت خدا رفت. مردی که از جوانیاش گذشت تا جوانان
شهرش بتوانند فوتبال بازی کنند و حتی در دوران کهنسالی هم از هیچ تلاشی برای رسیدن
به این هدف که ایرانجوان خورموج زنده بماند، دریغ نکرد. در ادامه این گزارش هم
نگاهی خواهیم داشت به واکنش برخی از فوتبالدوستان استان به این ضایعه بزرگ برای فوتبال
دشتی.
حسین
غریبی در مورد این بزرگمرد دشتی نوشت: «یک مرد و یک بانو از جنس فوتبال سالهای زیادی
بیرمق باشگاه پر قدمت ایرانجوان خورموج را در بالاترین قلعه فوتبال حفظ کردند و
هر آنچه اعتبار داشتند، گذاشتند. نامشان تا ابد در یادها و قلب دوستدارانشان جاودان
خواهد ماند. حاجغلام بیوفایی نکرد! خیلی دل تنگ یار وفادارش بود، او مادر حسین،
حمید و حامد را تنها نگذاشت. چراغ نیمه خاموش باشگاه ایرانجوان خورموج با رفتن حاجغلامرضا
منفرد خاموش شد. امروز شهرستان دشتی گنجینهی ارزشمندی از دست داده است در واقع «فوتبال
خورموج یتیم شد». چند ماه پیش ایرانجوانیها مادرشان را از دست دادند و حالا پدر
فوتبال ایرانجوان هم آسمانی شد. و شاید دگر چنین شیرزن و پهلوانمردی را فوتبال
شهر خورموج به چشم خود نبیند. آسمان فوتبال شهرستان دشتی سیاهپوش و ماتمزده شد».
در
ادامه هم قسمتی از دلنوشتههای محمود آرامش را خواهید خواند: «خبر تلخ بود و
ناگوار، حاجغلامرضا منفرد پدر معنوی فوتبال شهرستان دشتی و شاید بهنوعی استان
بوشهر سهشنبه نوزدهم مردادماه هزار و چهارصد پرواز کرد تا خود را به مادر معنوی
فوتبال ما برساند. و چه زیباست این وصال. اگر نام ایرانجوان بر تارک فوتبال دشتی
با عزت و احترام میدرخشد بدون شک نام حاج غلام عزیز و حاجیهخانم ایشان پیوند عجیبی
بر این تلالو دارد. در این چند دهه اخیر حاجغلام منفرد عزیز از حق خانواده خود
دریغ میکرد تا نام پرآوازه ایرانجوان پابرجا و استوار باقی بماند و تقریبا همه
دوستانی که از نزدیک با او و خانوادهاش و خانواده اصلی ایشان، ایرانجوان آشنایی
داشتند میتوانند گواهی دهند. حاجغلام عزیز من هرگز الطاف و خدمات ارزنده و بیشائبه
و بیمنت و چشم داشتت به فوتبال، این عشق ابدی را فراموش نمیکنم. بدرود پهلوان واقعی! شهرستان دشتی و ورزش استان
بوشهر، به داشتنت افتخار میکرد و در مراسم بدرقهات به احترام کلاه از سر بر میدارد.
حاج غلام به گردن فوتبال خورموج حق زیادی داشت، خورموج به داشتن چنین گنجینهای افتخار
میکرد مرد بزرگ! ممنون بابت همه زحماتی که کشیدی، حقت حلال باد».
به قول دوستان، اگر دیروز فوتبال دشتی نصفی چراغ باشگاه
ایرانجوان خورموج روشن بود، امروز دیگر هیچکدام از آنها روشن نخواهند بود. البته
باید افزود که پسران حاجغلام منفرد در این سالها سعی کردهاند راه پدر را ادامه بدهند و مطمئنا در نبود او هم
راه و مکتبش را ادامه خواهند داد. اما با این وجود باید باز هم یک مساله را بیان
کنیم. در یک سال اخیر، پیشکسوتان مهمی که تاریخ این استان در فوتبال بودند راهی
دیار حق شدهاند ولی این مساله باز هم باعث نشده که به فکر دیگر پیشکوستانی که
بخشی از تاریخ فوتبال استان هستند باشیم، بزرگانی که این روزها بیشتر از همیشه
باید در کنارشان باشیم و راه و مکتب آنها را ادامه بدهیم. متاسفانه برخی از آنها
این روزها در خانه خود نشستهاند و چشمانشان به در خانه است که یک نفر از فوتبالیها
وارد شود و احوالشان را بپرسد. در این سالها ما بزرگان زیادی را از دست دادهایم
و متاسفانه از مکتب آنها دیگر چیز زیادی نمانده است که این یک اتفاق بسیار فاجعهبار
است. بههر حال حاجغلام منفرد هم از میان ما رفت و حالا این سوال در ذهن ما ایجاد
میشود این خداحافظی تلخ چه زمانی به فراموشی سپرده خواهد شد؟
source