نام فیلم: آژانس شیشهای
ژانر: اکشن ، درام
کارگردان: ابراهیم حاتمی کیا
سال انتشار: 1376
امتیاز فیلم در (IMDB) : 7.8 از 10
بازیگران: پرویز پرستویی، حبیب رضایی، رضا کیانیان، قاسم زارع، بیتا بادران، اصغر نقی زاده، محمد حاتمی، صادق صفایی، بهروز شعیبی، عزت الله مهرآوران، فرشید زارعی فر، هنگامه فرازمند، بهناز توکلی، فرهاد شریفی، مجید مشیری، فرهاد مهادیان، ساحره متین، مهرداد فلاحتگر،
خلاصه فیلم
داستان فیلم در مورد عباس، رزمندهی سابق جنگ ایران و عراق است که به علت جراحات جنگی در آستانهی مرگ است. برای معالجهی فوری عباس، همرزم سابقش حاجکاظم میخواهد او را به لندن ببرد، اما وقتی از پس مخارج هواپیما برنمیآیند، حاجکاظم در آژانس هواپیمایی به گروگانگیری دست میزند.
درباره فیلم
آژانس شیشهای حتی با وجود مخالفان در آژانس که به خود و موقعیت خود فکر میکنند، از صاحب آژانس گرفته تا حاجی فیروز شب عید، از خانم و آقای مذهبی تا آقایی که یادآور سینماگر معروف ایران است، از کارمندان بیگناه آژانس تا … هر کدام نماینده فکر و رفتاری در ایران امروز هستند؛ نمایندگانی که در هر دهه به شکلی و تحت عناوین مختلفی از طرفداران «رنگها» گرفته تا شبه-اپوزیسیونهای ریز و درشت مطرح میشوند، ولی مهم این است که هستند، حضور دارند و مخالفند.
آیا همه اینها باعث نمیشود وقتی برای انمین (nمین) بار آژانس شیشهای را خودخواسته یا تصادفی (مثلا بی خبر از پخش تلویزیونی آن) ببینیم و چشممان تر نشود؟ و بعد از تماشا، دیالوگها را زیر لب زمزمه نکنیم و در لحظاتی در زندگی آنها را به کار نبریم؟ آیا مواجه شدن با جنگ هشت ساله و اثرات آن در جامعه چیزی است که در طول زمان از بین برود و خوانش مخاطب را متفاوت کند؟ یا تعبیر رفاقت را؟ یا عشق بین یک زوج را؟ یا باور پسران به پدران را؟ یا وضعیت استراتژیک ایران در منطقه و جهان را؟
برای همین است که همچنان هم ما مخاطبان معاصر «آژانس شیشهای» و هم مخاطبان روزگاران بعد میتوانیم/ میتوانند این فیلم را ببینیم/ ببینند و لذت ببریم/ ببرند و خوانش و برداشتها هم تغییری با آنچه در زمان ساخت و انتشار اثر بوده تفاوتی نداشته باشد. همین است که «آژانس شیشهای» را به فیلمی برای همه دوران تبدیل میکند.
source