فصل دوم سریال پرطرفدار «لست آف آس» (The Last Of Us) راه خود را از بازی ویدیویی اصلی جدا کرده و به مسیری تازه قدم گذاشته است. این تغییرات جسورانه که از همان قسمت نخست به چشم میآیند، روح تازهای به این مجموعه دمیدهاند.
گذر از سایه اقتباسهای ناموفق
دنیای اقتباس از بازیهای ویدیویی این روزها پررونقتر از همیشه است. آثاری مانند سونیک، ماریو و ماینکرفت گیشههای سینما را تسخیر کردهاند، اما با وجود فروش چشمگیر، منتقدان همچنان نگاه مثبتی به این دست آثار ندارند.
در این میان، «لست آف آس» شبکه HBO مسیری متفاوت را طی کرده است. این سریال موفق شد طلسم کیفیت پایین اقتباسهای گیمینگ را بشکند و جایگاهی ویژه در میان سریالهای برتر تلویزیونی پیدا کند؛ به طوری که امروز شانه به شانه آثاری چون «خرس» (The Bear) و «جانشینی» (Succession) در مراسمهای اهدای جوایز حضور دارد.

با پیشرفت فصل دوم، پیچشهای داستانی بیشتر و غافلگیریهای تازهتری در انتظار بینندگان خواهد بود
موفقیت فصل اول سریال چندان غیرمنتظره نبود. بازی «لست آف آس» از همان ابتدا با روایت قدرتمند، طراحی هنری فوقالعاده و شخصیتپردازی عمیق، حس یک سریال تلویزیونی درجه یک را به مخاطب منتقل میکرد. این ویژگیها مدیون تخصص استودیو ناتی داگ (Naughty Dog) در ساخت تجربههای سینمایی در قالب بازی بود.
با این حال، فصل اول سریال با وجود کیفیت بالا، به دلیل وفاداری بیش از حد به بازی، چیز تازهای به داستان نیفزود. به جز قسمت درخشان مربوط به بیل و فرانک، بیشتر سریال بازسازی دقیق صحنههای بازی بود – حتی صحنههایی که در خود بازی هم تعاملی نبودند!
جسارت روایی در فصل دوم
حالا با آغاز فصل دوم، سریال فرصتی یافته تا افقهای تازهای را کاوش کند. بازی دوم «لست آف آس» برخلاف نسخه اول، اثری چالشبرانگیز با طول بیش از ۲۵ ساعت، شخصیتهای متعدد و پیچشهای داستانی جسورانه است که کمتر دنبالهای جرأت آزمودن آنها را دارد.
نشانههای این تحول را میتوان از همان دقایق آغازین فصل دوم دید. سریال با اعتمادبهنفسی تازه، راه خود را از مسیر آشنای بازی جدا کرده و تغییراتی هیجانانگیز و البته گاه نگرانکننده ایجاد کرده است.
شروعی غافلگیرکننده با ابی
بزرگترین غافلگیری در همان صحنه اول رخ میدهد. برخلاف انتظار، سریال با معرفی شخصیت ابی با بازی کیتلین دِوِر (Kaitlyn Dever) آغاز میشود – پیش از پرش زمانی پنج ساله.
میبینیم که ابی در سوگ همرزمان فایرفلای خود نشسته است – افرادی که توسط جوئل با بازی پدرو پاسکال (Pedro Pascal) در پایان فصل اول قتلعام شدند. او همراه با گروه کوچکی از دوستانش، از جمله اوون با بازی اسپنسر لورد (Spencer Lord)، برای انتقام آماده میشود.
آنها میدانند جوئل مقصر است، اما با وجود اصرار ابی برای کشتن فوری او، گروه تصمیم میگیرند ابتدا به سیاتل بروند تا تجهیزات لازم را جمعآوری کنند. لحظه پایانی این صحنه، جملهای سرد و تکاندهنده از ابی است: «آهسته. وقتی میکشیمش. آهسته این کار را میکنیم.»
تغییری بنیادین در روایت
این رویکرد برای آشنایان با بازی کاملاً غیرمنتظره است. در بازی، انگیزههای ابی به تدریج و طی ساعتها بازی با این شخصیت آشکار میشود. بازیکن بین دیدگاههای او و الی جابهجا میشود تا سرانجام به راز اصلی پی ببرد – رازی که یکی از نقاط عطف داستان است.
اما سریال این برگ برنده را همان ابتدا رو میکند. کریگ مازین (Craig Mazin)، سازنده سریال، در توضیح این تصمیم به تفاوتهای ذاتی میان بازی و تلویزیون اشاره میکند. به گفته او، «در غیاب ساعتها همراهی با شخصیت در قالب بازی، ارائه زمینه کافی برای برقراری ارتباط مخاطب با شخصیت ضروری بود.»

حالا با آغاز فصل دوم، سریال فرصتی یافته تا افقهای تازهای را کاوش کند
این تغییر برای طرفداران بازی، نشانهای است که سریال قصد دارد مسیر خود را بپیماید. حالا که انگیزه ابی زودتر آشکار شده، سریال احتمالاً غافلگیری دیگری در آستین دارد که جای خالی آن افشاگری را پر کند.
شخصیتهای تازه و داستانهای نو
نوآوری سریال به همینجا ختم نمیشود. شخصیت گیل (Gail) با بازی درخشان کاترین اوهارا (Catherine O’Hara) – رواندرمانگر تلخزبان جوئل – عنصری کاملاً تازه است که در بازی وجود نداشت.
گیل از طریق همسرش یوجین به دنیای سریال پیوند خورده است – شخصیتی که در بازی تنها از طریق چند عکس در مزرعه مخفی ماریجوانا دیده میشد. در سریال، داستان او دگرگون شده و اکنون میدانیم که به دست جوئل کشته شده است.
در صحنهای تأثیرگذار، گیل که تحت تأثیر مواد مخدر است، خشم فروخوردهاش را بر سر جوئل خالی میکند: «به خاطرش از تو متنفرم. میدانم چارهای نداشتی. این را میدانم. باید ببخشمت، اما نمیتوانم. روشی که انتخاب کردی… دیدن چهرهات در خانهمان مرا دیوانه میکند.»
این خط داستانی پرسشهای جذابی مطرح میکند: آیا گیل تهدیدی تازه برای جوئل است؟ آیا با ابی همدست خواهد شد؟ نقش او در آنچه پیش روست چه خواهد بود؟ حضور بازیگری کهنهکار چون جو پانتولیانو (Joe Pantoliano) در نقش یوجین در قسمتهای آینده، نشان میدهد که سازندگان برای این خط داستانی فرعی اهمیت ویژهای قائلاند.
چشمانداز مبهم، آیندهای نامشخص
قسمت اول فصل دوم با تصویری آشنا از بازی پایان مییابد: ابی از فراز کوههای پوشیده از برف، شهرک جکسون در وایومینگ را زیر نظر گرفته است. این نما، حس تعلیق و تهدیدی قریبالوقوع را به بیننده منتقل میکند.
اما برخلاف فصل اول که هر قدمش قابل پیشبینی بود، اکنون حتی آشناترین طرفداران بازی هم نمیتوانند مطمئن باشند چه سرنوشتی در انتظار شخصیتهای محبوبشان است.
من با گذشت سالها به نسخه دوم بازی بیشتر علاقهمند شدهام. هرچند این بازی در همه جاهطلبیهایش موفق نبود، اما شهامت آزمودن ایدههای تازه و چالشبرانگیز را داشت. حالا فصل دوم سریال نیز همان مسیر را در پیش گرفته است.
در حالی که فصل اول تلاش داشت به هر قیمت به بازی وفادار بماند، فصل دوم با جسارت بیشتری از قید و بندهای اثر اصلی رها شده و مسیر خود را میپیماید. این رویکرد تازه، سریال را از یک اقتباس صرف به اثری مستقل و ارزشمند تبدیل میکند.
با پیشرفت فصل دوم، پیچشهای داستانی بیشتر و غافلگیریهای تازهتری در انتظار بینندگان خواهد بود. سریال با دگرگون کردن عناصر آشنای بازی، تجربهای منحصربهفرد خلق میکند که حتی برای کهنهکارترین طرفداران فرانچایز نیز تازگی خواهد داشت.
نسخه دوم «لست آف آس» با شخصیتهای متعدد، طول قابلتوجه و چرخشهای داستانی جسورانهاش، بستری ایدهآل برای یک اقتباس خلاقانه فراهم کرده است. سازندگان سریال نیز از این فرصت به بهترین شکل بهره بردهاند تا داستانی آشنا را از نگاهی تازه روایت کنند – داستانی که حتی برای آشنایان با بازی نیز غافلگیرکننده خواهد بود.
منبع: metro
اساسینز کرید شدو بهترین نسخه سریه؟ میزگیم با لیل شایان و امید لنون
source