Wp Header Logo 1718.png

هومن سیدی با «وحشی» دوباره به میدان سریال‌سازی بازگشته؛ تجربه‌ای دوم پس از «قورباغه» که با همه‌ی حرف‌وحدیث‌هایش، هنوز یکی از جدی‌ترین آثار شبکه نمایش خانگی به‌حساب می‌آید. این بار اما سیدی از ۲۵ فروردین ۱۴۰۱ سراغ پلتفرم فیلم‌نت رفته تا داستانی را روایت کند که طبق ادعای تیتراژش، ریشه در واقعیت دارد. پیش‌ازاین نیز، او فیلم «خشم و هیاهو» را با الهام از پرونده‌ای واقعی ساخته بود؛ بنابراین بازگشت به جهان واقعیت مبنا، برای او بی‌سابقه نیست. در مرکز این روایت، جواد عزتی قرار دارد که نقش داود اشرف را ایفا می‌کند؛ کارگری ساده در معدن که درگیر زندگی با پدر و مادر سالخورده‌اش است و دلباخته‌ی دختری که سعی می‌کند با صبوری، اخلاق‌مداری و حساب‌گری، از بروز بحران‌ها جلوگیری کند.

این نقد، داستان سریال را لو می‌دهد.

ورود به سیاهی؛ زیرزمین، صدا، زوال

«وحشی» با نمایی بسته از درون معدن شروع می‌شود؛ جایی که صداگذاری، تدوین و کارگردانی دست‌به‌دست هم داده‌اند تا فضای خفقان‌آور و سردی را برای مخاطب ترسیم کنند. هشدارهایی در تیتراژ درباره خشونت نیز همان آغاز، مخاطب را آماده‌ی مسیر تاریکی می‌کند که سریال پیش رو دارد. یک پلان بلند از کارگرانی که با بالابر از اعماق زمین بالا می‌آیند، فرصتی می‌شود برای نمایش تیتراژ اصلی و ورود به سطح زمین؛ جایی که جمعیتی از کارگران معترض، سردرگم و منتظر ایستاده‌اند. این تقابل «تاریکی معدن» و «روشنایی معترضانه‌ی زمین» تنها تمهیدی بصری نیست، بلکه استعاره‌ای از سرنوشت داود است: شخصیتی که قرار است از سیاهی‌ای به سیاهی دیگر کشیده شود.

سریال وحشی

شکل‌گیری سقوط؛ از تماشاگر تا بازنده

این صحنه‌ی ابتدایی، در کنار تصاویر و تیزرهای رسمی منتشرشده، به‌خوبی دست مخاطب را می‌گیرد و او را به سمت خط اصلی روایت هدایت می‌کند. داود که در آغاز، تماشاگر ماجراست و سعی می‌کند در برابر خشم کارگران، خونسردی‌اش را حفظ کند، رفته‌رفته به بازی‌ای کشیده می‌شود که بازگشتی برایش نیست. موقعیتی که پیش‌ازاین، شبیه آن را در آغاز فیلم «قهرمان» اصغر فرهادی دیدیم: قهرمانی که از زندان بیرون‌آمده، اما در محیطی دیگر، دوباره در قفسی نمادین گرفتار می‌شود. مسیر داود هم چنین است؛ میان ازدحام کارگرانی که نمی‌گذارند به‌سادگی راهش را باز کند، انگار از یک زندان واقعی به زندانی اجتماعی قدم گذاشته است.

نقد فصل چهارم زخم کاری | بیننده گناه دارد

بازتاب‌هایی از سینمای معاصر ایران

سیدی بار دیگر به علاقه‌اش در ارجاع به آثار سینمایی دیگر وفادار مانده است. «قورباغه» مملو از اشارات سینمایی بود، «وحشی» نیز از این قاعده مستثنی نیست. البته که این امتیازی برای اثر نیست؛ همان‌طور که در قورباغه هم ارجاع‌ها گاهی امتیاز منفی سریال بودند.

سکانس اعتراض کارگران و سکوت مصلحت‌اندیش داود، تداعی‌گر صحنه‌ای مشابه در «برادران لیلا»ی سعید روستایی است؛ جایی که علیرضا (با بازی نوید محمدزاده)، تلاش می‌کند از درگیری فاصله بگیرد تا تبعاتی متوجه خانواده‌اش نشود. اما سیدی در «وحشی»، این موقعیت را نه به‌عنوان بازسازی یا ادای دین، بلکه به‌عنوان بستری برای شکل‌گیری منش داود استفاده می‌کند؛ شخصیتی که سعی دارد از میان بحران، با حفظ عقلانیت عبور کند.

نقش‌پردازی داود؛ میان زخم‌های قدیمی و ترس‌های تازه

در قسمت اول، سریال تمرکزش را روی شناخت بیشتر داود می‌گذارد. باگذشت از سکانس افتتاحیه، او را در مکالمه با همکاران می‌بینیم که تلاش دارد آن‌ها را از تصمیم‌های هیجانی منصرف کند؛ از شکایت به کارفرما گرفته تا دامن‌زدن به شایعات. در صحنه‌ی معامله‌ی زمین، گذشته‌ی مبهم و پرتنش داود نیز کم‌کم به تصویر کشیده می‌شود: زندگی‌ای که با مواد مخدر، قاچاق و مرگ برادر گره‌خورده است. به نظر می‌رسد این بخش‌ها در قسمت‌های بعدی با دیالوگ یا فلاش‌بک‌هایی بیشتر باز خواهند شد؛ الگویی که پیش‌تر در «قورباغه» نیز مورد استفاده قرار گرفته بود. جواد عزتی بعد از تجربه‌ی بسیار بد زخم کاری، با نقش‌آفرینی درخشان دیگری بازگشته. البته عزتی در بیشتر زخم کاری خوب بود؛ اما سریال به‌قدری فاجعه‌آمیز پیش رفت که او هم قربانی شد. عزتی در قسمت اول سطح بالا ظاهر می‌شود و همه را امیدوار می‌کند.

سریال وحشی

سکانس طلایی قسمت اول؛ تراژدی از دل مراقبت

اوج داستان در دقایق پایانی رقم می‌خورد؛ جایی که به‌ظاهر همه چیز آرام پیش می‌رود؛ اما زیر پوست آن، فاجعه‌ای بزرگ در حال جوشش است. داود در مسیر بازگشت، دو کودک را سوار ماشینش می‌کند. در گفت‌وگوی کوتاه با آن‌ها، باز هم همان دغدغه‌ی همیشگی‌اش را می‌بینیم: محافظت، هشدار، آینده‌نگری. اما همین احتیاط بیش از حد، بذر ترس را در دل بچه‌ها می‌کارد. وقتی دختربچه پارچه‌ی آغشته‌به‌خون را در ماشین می‌بیند (باقی‌مانده از سکانس قبلی بیمارستان) اضطرابش به اوج می‌رسد. در نتیجه، تصمیم می‌گیرد از ماشین بگریزد؛ تصمیمی که تبدیل به فاجعه‌ای بزرگ می‌شود.

فرار به‌جای‌ماندن؛ وقتی ترس، معقول می‌شود

این نقطه‌ی عطف زمانی عمق می‌یابد که واکنش داود را می‌بینیم. او، در مواجهه با وضعیت اضطراری، همان چیزی را نشان می‌دهد که از ابتدا در رفتارش بود: نگرانی از قضاوت دیگران. پیش‌تر در ماشین گفته بود: «مهمه بقیه چی فکر می‌کنن» و حالا، وقتی با پیکر بی‌جان کودک روبه‌روست، از ترس برداشت‌های دیگران عقب‌نشینی می‌کند و فرار را انتخاب می‌کند. تصمیمی انسانی، تلخ و درعین‌حال قابل‌فهم که شخصیت او را از کلیشه دور کرده و پیچیده‌تر می‌سازد.

چرا سریال زخم کاری شکست خورد؟

پیش‌درآمد یک ضایعه اخلاقی یا جنایی؟

تمام این سکانس‌ها بدون دخالت تصادف‌های ناگهانی یا چرخش‌های اجباری رخ می‌دهند؛ همه چیز بر بستری طبیعی و ارگانیک شکل می‌گیرد و این دقیقاً نقطه‌ی قوت قسمت اول است. برخلاف «قورباغه» که گاه به فانتزی و اغراق پهلو می‌زد، این بار سیدی به شکلی واقع‌گرایانه مسیر تراژدی را هموار می‌کند. مخاطب نه‌تنها با داستان همراه می‌شود، بلکه درونیات داود را هم لمس می‌کند؛ مردی که شاید یک تصمیم از سر احتیاط، مسیر زندگی‌اش را به ویرانی می‌کشاند.

سریال وحشی

افق‌های روایی؛ از کارگر تا مجرم

با مرور تیزر سریال و نگاهی به اتفاقات قسمت اول، به‌راحتی می‌توان تصور کرد که داستان به سمت یک مسیر جنایی – دراماتیک پیش می‌رود؛ داود پایش به زندان باز خواهد شد، نگار جواهریان احتمالاً در نقش وکیل وارد داستان می‌شود و روایت، حالا حول محور سقوط و فروپاشی یک انسان اخلاق‌مدار شکل می‌گیرد. ایده‌ای که در «جنگ جهانی سوم» نیز ردپایی از آن دیده می‌شد: آدم‌هایی که در مواجهه با ساختارهای ظالمانه، چاره‌ای جز تغییر چهره نمی‌یابند.

جمع‌بندی؛ امید به ادامه‌ای درخشان

قسمت نخست «وحشی» نشان می‌دهد که هومن سیدی این بار در مسیر سنجیده‌تری قدم گذاشته است. او که همیشه ذهنی پر از ایده‌های خلاقانه داشته، گاه در چیدمان درست آن‌ها ناکام بوده و آثارش به کلاف‌هایی پیچیده بدل می‌شدند. اما این بار، همه چیز از ابتدا تا انتها با حساب‌گری دقیق پیش می‌رود. اگر همین روند ادامه پیدا کند، «وحشی» می‌تواند یکی از بهترین آثار نمایشی این سال‌ها باشد. دست‌کم، ما که فعلاً به آن امیدواریم؛ چون هنوز هم آدمی به امید زنده است.

Loading

source

shakotardid.ir

توسط shakotardid.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *