وقتی اسم «ماریو» میآید، احتمالاً اولین چیزی که به ذهنتان میرسد، تصویر همان لولهکش دوستداشتنی با لباس آبی و کلاه قرمز است که با یک پرش جانانه روی سر گومباها فرود میآید یا سکهها را با ولع جمع میکند. ماریو برای نسلهای مختلف، نماد مطلق قهرمان بازیهای ویدیویی بوده؛ کسی که همیشه برای نجات پرنسس پیچ و پادشاهی قارچ، دل به دریا (و لولههای سبز!) میزند. اما… آیا تا به حال با خودتان فکر کردهاید که شاید همهچیز به این سادگیها نباشد؟
راستش را بخواهید، دنیای تئوریهای بازی پر از رمز و راز است و حتی محبوبترین قهرمانها هم گاهی از نگاه تیزبین طرفداران در امان نیستند. امروز میخواهیم با هم سفری به گوشههای تاریکتر پادشاهی قارچ داشته باشیم و ببینیم آیا این سبیلوی ایتالیایی، واقعاً همان فرشته نجاتی است که فکر میکنیم؟
داستان ترسناک آجرهایی که میشکنیم
یکی از قدیمیترین و شاید هم دلهرهآورترین تئوریها، مستقیم از دل تاریخچه خود بازی بیرون آمده. در دفترچه راهنمای نسخه اصلی Super Mario Bros.، آن بازی کلاسیک که همهچیز از آن شروع شد، نکته عجیبی نوشته شده بود. گفته میشد که باوزر، پادشاه شرور کوپاها، با جادوی سیاهش، مردم بیگناه پادشاهی قارچ (همان تودهای کلهقارچی بامزه) را به سنگ و آجر تبدیل کرده است! حالا یک لحظه صبر کنید… کار اصلی ماریو در طول بازی چیست؟ دقیقاً! شکستن همین آجرها با کله یا مشت برای پیدا کردن قارچ و سکه!
اگر این روایت اولیه را جدی بگیریم، تصویر وحشتناکی پیش روی ما قرار میگیرد. ماریو، قهرمان داستان ما، در واقع دارد هموطنان پرنسس پیچ را با دستان خودش نابود میکند! هر آجری که میشکند، شاید آخرین بقایای یک شهروند نگونبخت باشد. البته نینتندو بعدها خیلی زیرپوستی این بخش از داستان را کمرنگ کرد یا تغییر داد (شاید خودشان هم فهمیدند این ایده چه قدر وحشتناک بوده)، اما این موضوع مثل خوره به جان تئوریپردازها افتاد و این شک را ایجاد کرد که آیا ماریو از این فاجعه خبر دارد یا نه؟
رفتار با حیوانات: فقط یک بازی یا بیرحمی پنهان؟
بیایید سراغ دشمنان همیشگی ماریو برویم: گومباهای اخمو و کوپا تروپاهای لاکپشتی. ما عادت کردهایم که لهکردن آنها زیر پا، شوت کردن لاکهایشان به اینطرف و آنطرف یا حتی کباب کردنشان با گل آتشین را مثل آب خوردن انجام دهیم. بالاخره آنها دشمن هستند، اما آیا واقعاً اینطور است؟

گاهی فکر میکنم که ماریو فقط و فقط شیفته پول و قدرت است!
بعضیها میگویند این موجودات شاید فقط سربازهای بیچارهای هستند که دستورات باوزر را اجرا میکنند یا اصلاً دارند از خانه و زندگی خودشان دفاع میکنند که ماریو مثل بولدوزر واردش شده! آیا واقعاً لازم است با این خشونت با آنها برخورد شود؟ آیا ماریو نمیتوانست راه دیگری پیدا کند؟ شاید بگویید «بابا! این فقط یک بازیه!» و حق هم دارید. اما این سؤال باقی میماند که آیا این الگوی رفتاری، چیزی درباره شخصیت ماریو به ما نمیگوید؟
سایه برادر: آیا ماریو با لوئیجی مهربان است؟
بیایید نگاهی به رابطه ماریو با برادرش، لوئیجی، بیندازیم. لوئیجی تقریباً همیشه بهعنوان شخصیتی ترسو، دستوپا چلفتی و در سایه برادر بزرگترش به تصویر کشیده شده است. آیا ماریو در این موضوع بیتقصیر است؟ آیا او همیشه حامی برادرش بوده یا ناخواسته (یا حتی خواسته!) با در مرکز توجه بودن و شاید کمی بیتوجهی، به این حس عدم اعتمادبهنفس لوئیجی دامن زده است؟ در برخی بازیها، به نظر میرسد ماریو چندان اهمیتی به ترسها یا تلاشهای لوئیجی نمیدهد و صرفاً او را بهعنوان یک همراه درجه دو میبیند.
سکه، سکه و باز هم سکه! هدف اصلی چیست؟
چرا ماریو اینقدر دیوانهوار سکه جمع میکند؟ قبول، در بازی برای جان اضافه و امتیاز است. اما اگر به عنوان یک شخصیت به او نگاه کنیم، این عطش سیریناپذیر برای طلا کمی مشکوک نیست؟ آیا واقعاً تمام هدف او نجات پرنسس پیچ است؟ یا این ماجراجوییها، شهرت و البته ثروتی که از این راه به دست میآورد، انگیزههای اصلی او هستند؟ آیا نجات پرنسس بهانهای طلایی برای ارضای حس ماجراجویی و شاید حتی طمع او نیست؟ در بازی New Super Mario Bros. 2 که هدف اصلی جمعآوری یک میلیون سکه بود، این جنبه از شخصیت او بیش از پیش نمایان شد. فکر نمیکنم یک قهرمان واقعی، انقدر مادیگرا باشد!

شاید بتوانیم به باوزر در مقابل ماریو حق بدهیم
لحظهای برای دفاع از سبیلوی قهرمان!
حالا بیایید کمی منصف باشیم و از آقای لولهکش دفاع کنیم! نمیتوانیم انکار کنیم که ماریو بارها و بارها شجاعت و فداکاری از خودش نشان داده. او در برابر ارتشی از دشمنان ایستاده، از موانع مرگبار عبور کرده و همیشه برای نجات پرنسس و دوستانش حاضر بوده است. کارهایی که در تئوریها زیر سؤال میروند، اغلب بخشهای جدانشدنی از خودِ «بازی کردن» هستند.
دنیای ماریو قوانین خودش را دارد؛ دنیایی پر از رنگ، قارچهای جادویی و دشمنانی که بهوضوح برای شکست خوردن طراحی شدهاند. شاید تحلیل شخصیت او با معیارهای اخلاقی دنیای واقعی ما، کمی بیانصافی باشد. نینتندو هم همیشه او را بهعنوان یک قهرمان مثبت و خوشبین معرفی کرده است.
حرف آخر: قهرمان بینقص یا شخصیتی با لایههای پنهان؟
پس بالاخره تکلیف چیست؟ آیا ماریو بد است؟ فکر نمیکنم بتوانیم یک برچسب «بد» یا «خوب» مطلق به او بزنیم. ماریو قهرمان است، این را نمیشود انکار کرد. اما تئوریهایی که دربارهاش وجود دارد، مثل یک تلنگر هستند؛ به ما یادآوری میکنند که حتی سادهترین و محبوبترین شخصیتها هم میتوانند داستانهای ناگفته و جنبههای پنهانی داشته باشند. این تئوریها جذاباند، چون ما را وادار میکنند جور دیگری به چیزی که سالها دیدهایم، نگاه کنیم.
شاید همین پیچیدگی پنهان در پس آن ظاهر ساده، یکی از دلایل ماندگاری ماریو باشد. او بیش از یک لولهکش است؛ او بخشی از خاطرات ما و نمادی از دنیای بیپایان بازیهاست. نظر شما چیست؟ آیا این تئوریها فقط بازی با کلمات هستند یا رگههایی از حقیقت در آنها وجود دارد؟ آیا نگاه شما به ماریو بعد از خواندن این مطلب کمی تغییر کرد؟ مشتاقیم نظرات شما را بشنویم!
چرا همه تو یوتیوب فارسی باهم دیگه دعوا دارند؟ میزگیم با لیل شایان و ویبهد
source