«این تلویزیون نیست، بلکه HBO است». این شعار از تقریباً ۳۰ سال پیش تاکنون، همواره این کمپانی مشهور را در خط مقدم برنامهسازی تلویزیونی قرار داده است. سریالهای کمدی و درام آنها، تلویزیون را به عنوان یک رسانه متحول کردهاند. سریالهایی همچون The Sopranos و Game of Thrones (تنها به عنوان مثال) به طور چشمگیری انتظارات مخاطبان را از برنامههای تلویزیونی هفتگی تغییر دادند. تگ سریال HBO خیلی زود تبدیل به نشانهای از کیفیت شد که مخاطبان انتظارش را میکشیدند.
با این حال، در حالی که برنامههای طولانیمدت HBO بیشتر مورد توجه فرهنگی قرار گرفتند، برخی از جسورانهترین، نوآورانهترین و تفکرآمیزترین داستانگوییها در میان مجموعههای کوتاهمدت آن اتفاق افتاد. یک مینیسریال، بنا بر تعریف، محدود به یک فصل است. مفهوم روایت یک داستان فشرده و محدود در ۴ تا ۱۰ قسمت، دستاوردی بود که این شبکه به سرعت بر آن مسلط شد. زمان محدود همچنین برای بازیگران مطرح سینما نیز جذاب بود، زیرا نیازی به تعهد سالانه برای یک برنامهی تلویزیونی نداشتند. دههی ۲۰۱۰ دوران طلایی برای این قالب در HBO بود و این شبکه بهترین مینیسریالهای دهه را تولید کرد. آثاری که در پایین معرفی میشوند، بهترین مینیسریالهای HBO در دههی ۲۰۱۰ هستند؛ نمایندگان تقریباً بینقص عصر طلایی تلویزیون. آنها بر اساس میزان به یاد ماندنی بودن، تأثیرگذاری آنها در زمان انتشار و البته کیفیت کلیشان رتبهبندی خواهند شد.
Years and Years (2019) .9
در نیمهی دوم دههی ۲۰۱۰، بسیاری از آثار رسانهای سعی داشتند با روایت داستانهایی دربارهی پوپولیسم، ظهور فاشیسم و رهبران عوامفریب، با فرهنگ معاصر درگیر شوند. Years and Years اثر راسل تی دیویس نیز یکی از این سریال بود. اِما تامپسون، بازیگر برندهی اسکار، نقش ویوین روک را بازی میکند، یک زن مشهور بریتانیایی که با استفاده از یک لحظهی جنجالی تلویزیونی، سکوی پرتابی برای یک حرفهی سیاسی سرشار از پوپولیسم و جنجال ایجاد میکند.
با این حال، Years and Years بر خلاف سریالهای بیشمار دیگر که سعی در به تصویر کشیدن زمانهی خود داشتند، تمرکز خود را نه بر سیاستمداران منحرف، بلکه بر خانوادهی لیونز در منچستر قرار میدهد. این مینیسریال بررسی میکند که چگونه خانواده، هم به عنوان یک کل و هم به صورت فردی، با تغییرات ناخوشایند بسیاری در ۱۵ سال پس از لحظهی جنجالی ویوین مقابله میکنند. راسل تی دیویس با همدلی و تمرکز بر خانوادهی چند لایه، مقاومت مردم عادی و پیوندهای خانوادگی را که در طول زمان پایدار میمانند، به تصویر میکشد. Years and Years از پسزمینههای سیاسی، اقتصادی و تکنولوژیکی رو به وخامت استفاده میکند تا به معنای واقعی نشان دهد که چگونه ظهور این فرقههای نامطلوب میتواند منجر به فروپاشی جامعه شود.
Mosaic (2018) .8
فیلمسازان کمی به اندازهی استیون سودربرگ پذیرای پیشرفتهای تکنولوژیکی و روشهای جدید تولید و عرضه هستند که منجر به برخی از هیجانانگیزترین نتایج میشود. این فیلمساز نوآور، با Mosaic، راه جدیدی برای شگفتزده کردن مخاطبان پیدا کرد. این مینیسریال با تفکر خارج از چارچوب سودربرگ، یک معمای قتل اولیویا لیک، شخصیت شارون استون را بررسی میکند. در ابتدا، ماهها قبل از پخش در HBO، به عنوان یک برنامهی موبایل منتشر شد. این برنامه به مخاطبان این امکان را میداد تا داستان را از دیدگاه هر یک از مظنونها دنبال کنند، اگرچه نتیجهی نهایی ثابت میماند.
این مینیسریال با تمرکز بر داستان و با هدایت قابل اعتماد یکی از بهترین فیلمسازان امروز، در قلب مخاطبان جا گرفته است. نمایشنامهی تلویزیونی اِد سولومون با تکمیل کامل تمام شخصیتهای فرعی و نه فقط قاتلان بالقوه، برجسته میشود. این انتخاب، همراه با کارگردانی استیون سودربرگ، Mosaic را از یک معمای قتل معمولی، به یک داستان پیچیده و عمداً ریتمدار ارتقا داده که به ما یادآوری میکند که هر کس قهرمان داستان خود است. این اثر با بازیهای عالی شارون استون، جوئل هارلی و اریک نیل، ثابت کرد که بیش از یک تجربه عادی سریالی است.
Show Me A Hero (2015) .7
دیوید سیمون، با ادامهی همکاری پربار خود با HBO، تصمیم گرفت کتاب غیر داستانی لیزا بلکین، Show Me a Hero را با ویلیام اف. زورزی، همکار او در The Wire اقتباس کند. پس از ارائهی یکی از بزرگترین آثار تاریخ در قالب سریال The Wire، این دو نفر رویکرد روزنامهنگاری مشخص خود را در داستان نیک واسیچک (اسکار آیزاک) اعمال کردند. در Show Me a Hero، ترقی نیک واسیچک به مقام شهردار یانکرز در سن ۲۸ سالگی با یک دستور غیر محبوب فدرال همزمان میشود که خواستار آن است شهر نیویورک، بدون در نظر گرفتن نژاد، مسکن مقرون به صرفه را در اختیار شهروندان خود قرار دهد.
آنچه در پی آمد، مجموعهای از اعتراضات علیه این دستور بود، از شهروندان عادی یانکرز تا اعضای شورای شهر که به طور مداوم از حمایت از هرگونه قوانین جداسازی نژادی خودداری میکردند. دیوید سیمون، ویلیام اف. زورزی و کارگردان سریال، پل هاگیس، با مهارت دامنهی این درگیری را تجسم بخشیدند. با این که وقایع Show Me a Hero در سال ۱۹۸۷ رخ داده است، با این حال مضامین مورد بحث در فصل شش قسمتی تا به امروز ادامه دارد. از طریق انتقاد از بوروکراسی سیاسی و تعصب مخفیانه در میان آمریکاییها، این مینیسریال با مضامین تکراری در زندگی آمریکایی در چند دههی گذشته درگیر شد.
Sharp Objects (2018) .6
«به مامان نگو». اینها کلمات شوکآوری بودند که سریال Sharp Objects را به پایان رساند و مخاطبان را در حیرت و در حال ارزیابی مجدد هشت ساعت تلویزیونی که تماشا کرده بودند، باقی گذاشت. پس از اقتباسهای قبلی فیلمهای سینمایی Gone Girl و Dark Places، مارتی نوکسون تصمیم گرفت اولین رمان گیلین فلین، Sharp Objects را به عنوان یک مینیسریال در HBO اقتباس کند. این نویسنده همچنین به تیمهای تولید و نویسندگی پیوست، با کارگردانی ژان-مارک والی فقید و بزرگ در تمام هشت قسمت.
امی آدامز در نقش یک خبرنگار آسیبپذیر که سعی میکند گذشتهی آسیبزنندهی خود را دفن کند و برای تحقیق در مورد قتل دو دختر جوان به خانه بازمیگردد، فوقالعاده است. بازگشت او به خانه، همراه با بیرحمی قتلها، او را مجبور میکند تا هم با رابطهی خود با مادرش (پاتریشیا کلارکسون) و هم با گذشتهی مدفون خود روبرو شود. رازهای سریال توسط ژان-مارک والی با همان ظرافت و مهارت او در سریال قبلی HBO یعنی Big Little Lies به طور شگفتانگیزی آشکار میشود. با این حال، بزرگترین دستاورد Sharp Objects در نحوهی بررسی جسورانهی روان آسیبدیدهی کامیل، شخصیت امی آدامز است، در حالی که نشان میدهد چه چیزی او را به اعماق ناامیدی پرتاب کرده و چرا ذهن او هرگز نمیتواند گذشته را ترک کند، علیرغم تلاشهای فیزیکی بسیاری که برای انجام این کار کرده است.
Mildred Pierce (2011) .5
کیت وینسلت برای اولین همکاری از لیست رو به رشد خود با HBO، با تاد هاینز همراه شد تا نقش شخصیت اصلی را در اقتباس او از رمان James M. Cain در سال ۱۹۴۱ بازی کند. Mildred Pierce که در دوران رکود بزرگ اتفاق میافتد، یک زن طلاقگرفته را دنبال میکند که در حال دستوپنجه نرم کردن با رستوران تازه افتتاحشدهی خود است. او همچنین یک زندگی عاشقانهی جدید دارد و در تلاش برای راضی کردن دختر خود (ایوان ریچل وود) که هر روز بیشتر خودخواه و خواستار میشود، است. هر فریم از Mildred Pierce با طراحی صحنهی زیبا و توجه آشکار به جزئیات همراه است.
برخلاف اقتباس سینمایی از این رمان در سال ۱۹۴۵ که با بازی جوآن کراوفورد در یک فیلم نوآر اکران شد، اقتباس تاد هاینز زمان بیشتری میبرد تا دنیای خود را به طور کامل تحقق بخشد و به احساسات پویای مادر مجرد، تازه عاشقشده و در چالش با فرزندش تکیه کند. Mildred Pierce با تکیه بر بازیهای زیبای کیت وینسلت و گای پیرس، تلاش و کوشش یک زن را به تصویر میکشد که سعی دارد دوباره از نو شروع کرده و برای رویارویی با شدت رکود بزرگ آماده شود. او در عین حال قصد اصلاح گذشته و شروع روابط جدید و مهم را دارد.
Olive Kitteridge (2014) .4
Olive Kitteridge با بازیهای قدرتمند از فرانسیس مکدورمند، ریچارد جنکینز و بیل موری، اقتباس HBO از رمان الیزابت استروت و یکی از شناختهشدهترین و تحسینبرانگیزترین مینیسریالهایی است که این شبکه آمریکایی تولید کرده است. جین اندرسون رمان را در ۴ قسمت نیمه مستقل اقتباس میکند که یک پرترهی عمیقاً پیچیده، افسرده، بدبین و در نهایت همدلانه از شخصیت اصلی فرانسیس مکدورمند، آلیو کیتریج، ترسیم میکند.
جین اندرسون و کارگردان لیزا چولودنکو با انتخاب روایت داستان در این چهار بخش، به طور رضایتبخشی بر جهانبینی آلیو در آن زمان خاص تمرکز میکنند و در عین حال در گفتگوهای ظریف با نسخههای سابق آلیو که قبلاً در سریال حضور داشتهاند یا هنوز باید بیایند، شرکت میکنند. قوس احساسی آلیو از طریق رابطهی او با همسرش و سایر شخصیتهای حیاتی به تصویر کشیده میشود. به لطف عملکرد فوقالعادهی فرانسیس مکدورمند، مخاطبان میتوانند شاهد تکامل تدریجی جهانبینی آلیو، تغییر نگرش او نسبت به افراد در زندگیاش و چگونگی تثبیت شدن برخی از آسیبها با گذشت زمان باشند.
The Night Of (2016) .3
ریچارد پرایس، پس از کار روی سریال The Wire، به HBO بازگشت و استیو زایلیان، با اولین حضور تلویزیونی خود، قدرت قابل توجهش را برای اقتباس از فصل اول Criminal Justice برای HBO به اثبات رساند. این مینیسریال هشت قسمتی، نصیر خان، شخصیت ریز احمد را دنبال میکند که با دیدن زنی از خواب بیدار میشود که تنها چند ساعت قبل با او آشنا شده بود و به طرز وحشیانهای چاقو خورده و کشته شده است. از طریق تلاشهای شجاعانهی وکیل او (جان ترتورو)، آنچه را که آن شب اتفاق افتاده است، آشکار میکند و در عین حال بحثهای گستردهتری دربارهی نقش زندانی شدن در جامعهی ما انجام میدهد.
The Night Of یک معجون تاملبرانگیز از نژاد، جنسیت، مواد مخدر، دین و میلههای زندان است که همگی در ساختارهای قابل اعتماد درام پلیسی و درام دادگاهی تنظیم شده است. با قرار دادن داستان در این کلیشههای تلویزیونی آزمایششده و تاییدشده، نمایش رابطهی جامعهی آمریکا با سیستم عدالت خود، آسیب جبرانناپذیری که حتی یک اقامت کوتاه در زندان میتواند داشته باشد، نحوه هیجانانگیز شدن چنین داستانهایی توسط رسانهها و چگونگی تأثیر آن بر افکار عمومی را مورد بررسی قرار داد. بزرگترین تمجید این سریال، این بوده در عین مدیریت چنین تمهای سنگینی، The Night Of همیشه سرگرمکننده باقی میماند و در نهایت یک معمای واقعاً لذتبخش را آشکار میکند.
Watchmen (2019) .2
تفسیر سیاسی و اجتماعی در Watchmen اثر دیمون لیندلوف بسیار تیزبینانه است. به طوری که باورش سخت است این سریال قبل از اینکه ملت در سال ۲۰۲۰ با آشوبهای سیاسی و نژادی خدشهدار شود، پخش شده. دیمون لیندلوف و تیمش به جای اقتباس مستقیم از رمان گرافیکی آلن مور و دیو گیبونز، مینیسریال HBO را به عنوان دنبالهای ۳۴ سال پس از وقایع رمان تنظیم کردند. این انتخاب ثابت کرد که یک شاهکار خلاقانه است، زیرا به آنها اجازه داد از موضوعات اصلی رمان گرافیکی برای درگیر شدن با آمریکای معاصر و صحبت کردن با ناامیدیهای فعلی (و آینده) ملت استفاده کنند.
Watchmen با بازیهای فوقالعاده از رجینا کینگ و یحیی عبدالمتین دوم، با مهارت از منبع اصلی خود برای پرداختن به بحثهایی دربارهی نژاد و نژادپرستی نهادینه شده، هویت، قدرت، میراث و موارد دیگر استفاده کرد. این سریال با سایهی بلند کشتار نژادی تلسا در سال ۱۹۲۱، افزایش بیاعتمادی به پلیس و سیاستمداران و تصمیم آمریکای امروز برای فراموش کردن جنایات علیه اقلیتهای خود، دست و پنجه نرم کرد. کورد جفرسون، برندهی آیندهی اسکار (American Fiction)، برای نوشتن مشترک قسمت ششم Watchmen که تلاشهای یک مبارز علیه جرم سیاهپوستی در سال ۱۹۳۸ را بررسی میکرد، جایزهی اِمی را به خانه برد.
Chernobyl (2019) .1
در نگاه اول، دراماتیزاسیون فاجعهی هستهای چرنوبیل در سال ۱۹۸۶ و پاکسازی بعدی آن نباید برای تلویزیون هیجانانگیز باشد. با این حال، مینیسریال پنج قسمتی HBO به سرعت به یک سریال تلویزیونی مشهور تبدیل شد. Chernobyl توسط کریگ مازن ساخته شد که چهار سال بعد، بازی The Last of Us را برای این شبکه اقتباس کرد. این سریال، با بازیهای جارد هریس، استلان اسکاشگورد و امیلی واتسون، همچنین با بازیهای احساسی و حمایتی از بری کیوگن و جسی باکلی همراه است.
Chernobyl نیز مانند Watchmen در گفتگوی همزمان با گذشته، حال و آینده و به طور شگفتانگیزی آیندهنگرانه است. کریگ مازن بر ناکامیهای سازمانی و دولتی که میتواند منجر به فاجعههای ویرانگر شود، تأکید کرد. این سریال همچنین از چشمانداز سیاسی اتحاد جماهیر شوروی در آن زمان برای بررسی چگونگی تمایل بیشتر مردان قدرتمند به پنهانکاری و انحراف به جای پذیرش اشتباهات خود، حتی با خطر از دست دادن جانها استفاده کرد. همچنین این مسئله که چگونه یک تراژدی ملی میتواند از طریق غرور شخصی، فریب، ناتوانی و غرور ملی/سیاسی اشتباه، بدتر شود. با نگاه به گذشته، این واقعیت که Chernobyl قبل از شیوع ویروس کرونا ساخته شده و به طور کامل با پاسخ سیاسی و اجتماعی نهایی درگیر میشود، تنها بر میراث آن به عنوان بهترین مینیسریال HBO در دههی ۲۰۱۰ میافزاید.
به نظر شما بهترین مینیسریال HBO در دههی ۲۰۱۰ کدام است؟
مینیسریالهای HBO در دههی ۲۰۱۰ با تمرکز بر موضوعات متنوع و پیچیده توانستند محبوبیت قابل توجهی کسب کنند. این آثار به دلیل کیفیت بالا در روایت داستان، شخصیتپردازی عمیق و تولید هنری قوی مشهور شدند. روایتهای غنی از جنایت، تحقیق، و کشف حقیقت با نگاهی فلسفی و روانشناسانه، همراه با بازیگریهای برجسته و کارگردانیهای بینظیر، این مینیسریالها را به شهرت رساند.
HBO به سازندگان خود آزادی خلاقانهی بسیاری داده و این فرصت را فراهم میکند تا با موضوعات جنجالی و غیرمعمول سر و کار داشته باشند. بسیاری از مینیسریالها از بازیگران مطرح و استعدادهای نو استفاده کردند که عملکرد چشمگیری داشتند. در مجموع، تنوع در موضوعات و کیفیت بینظیر اجرا، همراه با تمایل به پرداخت به مسائل پیچیده و غیرکلیشهای، از دلایل محبوبیت مینیسریالهای HBO در این دهه بود. مینیسریال محبوب شما از میان تولیدات HBO در دههی ۲۰۱۰ کدام است؟ برای ما در کامنت بنویسید.
منبع: Collider
سایلنت هیل ۲ بهترین بازی ترسناک تاریخه؟ میزگیم با امید لنون
source