لُرد فارکواد (Lord Farquaad) نخستین آنتاگونیست در سری انیمیشنهای سینمایی Shrek را میتوان یکی از به یاد ماندنیترین شخصیتهای شرور در بین تمامی شخصیتهای شرور موجود در دنیای انیمیشن دانست. کاراکتری که خیلی زود به لطف موفقیتهای چشمگیر و جهانی نخستین انیمیشن Shrek، توانست طعمی نوستالژیک و جلوهای خاطرهانگیز به خودش بگیرد و از خیلی لحاظ، آنتاگونیست به مراتب بهتری از کاراکترهایی مثل رامپل یا پرنس چارمینگ باشد.
لرد فارکواد یک فرمانروای بیرحم و مستبد است که جاهطلبیهای قدرتمندانهاش تمامی ندارد و از قضا با موجودات جادویی و هرچیزی که به جادو ربط داشته باشد، رابطهی بسیار بدی هم دارد و در تلاش است تا هر کجا که محدودهی قلمروی تحت فرمانش به او اجازه میدهد، جلوی رواج جادو و آزاد بودن موجودات جادویی را بگیرد و به طور کامل آنها را ریشهکن کند.
در ادامهی این مطلب با ما همراه شوید تا به معرفی کاراکتر لرد فارکواد بپردازیم و ببینیم که با وجود تمام نکات منفیای که در رابطه با این کاراکتر وجود دارند، فارکواد چگونه توانسته خودش را به یکی از ماندگارترین آنتاگونیستهای انیمیشنی تبدیل کند و تنها با حضور پیدا کردن در یک انیمیشن سینمایی، بیش از دو دهه، همچنان چهرهای شناخته شده باقی بماند و میلیونها کودک از سرتاسر جهان با دیدن تصویرش نه تنها او را بشناسند، بلکه از اعماق وجودشان حجم زیادی از تنفر را نسبت به این کاراکتر احساس کنند. تنفری که اتفاقا بسیار فیدبک خوبی است و نشان میدهد که سازندگان فیلم در خلق یک کاراکتر نفرتانگیز و نقطهی مقابل کاراکترهای اصلی و دوستداشتنیشان، عملکرد خوبی داشتهاند و Lord Farquaad هم یکی از چهرههای ابدی دنیای انیمیشن خواهد بود.
لرد فارکواد یک فرمانروای بیرحم، خودکامه و مستبد است که برای رسیدن به مقام پادشاهی و به دست آوردن بالاترین سطح از قدرت، هرکاری میکند و رسما برای هیچکس شخصیت قابل اعتمادی نیست. برای توصیف مقدار شرارت و بیرحم بودن لرد فارکواد، همین کافی است که بدانیم این کاراکتر در اولین ثانیههای حضورش در انیمیشن Shrek، کاراکتر بامزه و دوستداشتنی زنجبیلی (Gingy) را شکنجه میکند و با خیس کردن بدنش در یک لیوان شیر، پاهایش را از وسط قطع میکند. شاید هم دقیقا به خاطر همین سکانس است که میلیونها کودک از سرتاسر جهان تنفر بسیار شدیدی را نسبت به این کاراکتر احساس میکنند و احتمالا خود شما هم در دوران کودکیتان دل خوشی از او نداشتهاید.
لرد فارکواد به عنوان فرمانروای منطقهای به نام دولاک (Duloc) حتی به وضعیت مردمی که زیر سلطهی او زندگی میکنند اهمیتی نمیدهد و در موقعیتهای خطرناک هم همیشه شوالیههای اطرافش را برای فدایی شدن به میدان نبرد میفرستد تا مبادا خودش آسیبی ببیند و به آرزوی دیرینهاش یعنی پادشاه شدن نرسد. فارکواد شخصا بارها به شوالیههایش تاکید کرده است که برای نجات دادن فیونا باید هرکاری که لازم است انجام دهند تا خودش مجبور به انجام کاری نباشد. به همین دلیل است که تمام این مدت، شوالیههایش را برای نجات دادن فیونا به قلعهی اژدها میفرستاده اما هیچ یک از آنها در شکست دادن اژدهای قلعه موفق نبودهاند و فارکواد هم همواره به دنبال یک شوالیهی جدید بوده تا به نمایندگی از او، فیونا را نجات دهد.
با اینکه فارکواد خودش بارها به زیباروی بودن فیونا اشاره کرده و دائما از عشق ابدیاش به این پرنسس حرف میزند، دلیل اصلی او برای ازدواج کردن با فیونا چیز دیگری است. به ارث بردن تاج و تخت سرزمین خیلی خیلی دور (Far Far Away) و به دست آوردن قدرت نهایی برای ریشهکن کردن موجودات جادویی، تنها هدف فارکواد از ازدواج کردن با فیونا است و با این وجود حتی برای تاج و تختش هم حاضر نیست که خودش دست به شمشیر شود و فیونا را از قلعهی اژدها نجات دهد. شاید هم قدش به اندازه کافی بلند نیست و به انجام دادنش حتی فکر هم نمیکند!
وسواس شدید فارکواد بر سر موضوعاتی مثل پادشاه شدن و بینقص و کامل بودن، با توجه به قد کوتاهش، نشاندهندهی این است که او مردی با مشکلات بسیار شدید هویتی دست و پنجه نرم میکند و با یک دید شدیدا غیر واقعبینانه خودش را نگاه میکند. درست همانطور که شرک هم در طول فیلم به آن اشاره میکند. فارکواد کمبودها و محدودیتهایی که قد کوتاه برایش به وجود آورده را سعی میکند از طریق به دست گرفتن کنترل بقیه، بیش از اندازه جبران کند.
از جمله نشانههای این اختلال شخصیتی در کاراکتر فارکواد میتوان به مواردی مثل ارتفاع بسیار بلند قلعهی دولاک و تعداد زیاد مجسمهها و نقاشیهای دیواری با طرح و نقش چهره و قامت کوتاه و بعضا بلندنمایی شدهی خودش، اشاره کرد. حتی مقبرهای که بعد از مرگ فارکواد برایش ساخته میشود نیز کاملا با سلایق و اختلالات شخصیتی او همخوانی دارد و در قالب یک مجسمهی بزرگ، او را درحال مبارزه با یک اژدها نشان میدهد.
فارکواد به دنبال همین اختلالات شخصیتیاش، دچار استانداردهای دوگانهی متعددی هم شده است. برای مثال در رابطه با ایدهآلگرا بودن این شخصیت و تلاشش برای خلق یک دنیای بینقص، میتوان به این مورد اشاره کرد که فارکواد خودش خیلی خوب میداند که قد کوتاهش به نوعی یک نقص به شمار میرود و همین مورد باید برای او الهامبخش آن باشد که برای به ارمغان آوردن یک دنیای ایدهآل و یک زندگی خوب، لزوما احتیاجی به بینقص بودن نیست. اما در عوض، فارکواد به طور کامل نقص کوتاهی قدش و پیغام ارزشمند پشت این موضوع را نادیده گرفته و همچنان به دنبال ساختن یک دنیای بینقص است.
یکی دیگر از استانداردهای دوگانهی فارکواد، به دشمنیاش با جادو و موجودات جادویی مرتبط میشود. برای مثال وقتی که در ابتدای انیمیشن Shrek فارکواد درحال شکنجه کردن زنجبیلی بود، زنجبیلی به فارکواد میگوید که او یک هیولاست. اما فارکواد در پاسخ به زنجبیلی میگوید که این تویی که یک موجود جادویی هستی و موجودات جادویی هم همگی هیولا محسوب میشوند. پس به همین دلیل زنجبیلی بیگناه را آزار میداد و حتی او را قطع عضو میکرد. از طرفی دیگر اما فیونا را داریم که به خاطر ماجرای طلسمش، رسما یک موجود جادویی به شمار میرود اما فارکواد برای رسیدن به قدرت پادشاهی، به طور کامل جادویی بودن فیونا را نادیده میگیرد و همزمان به دشمنی با دیگر موجودات جادویی ادامه میدهد.
با تمام این تفاسیر، فارکواد اما یک ویژگی بسیار خوب هم دارد که باعث میشود در مجموع فارکواد به یک شخصیت کلاسیک و به یاد ماندنی تبدیل شود. ویژگی بسیار خوب فارکواد این است که هیچ وقت از حرفی که زده عقبنشینی نمیکند و اهل بلوفهای سر خرمن و وعدههای بیپایه و اساس نیست. مدرکش هم مرداب شرک است که در ابتدای داستان به او قول داده بود مالکیت کامل آن را به شرک بازگرداند و به محض اینکه فارکواد به فیونا رسید، سریعا به قولش عمل کرد و مالکیت مرداب را به شرک واگذار کرد.
با این وجود اما فارکواد بسیار بیادبانه و غیرحرفهای عمل میکند و به خاطر به انجام رساندن موفقیتآمیز ماموریت نجات فیونا از قلعهی اژدها، حتی یک تشکر خشک و خالی هم در مقابل شرک و خره به جا نمیآورد. علاوه بر این، تمام مسئولیتها و اعتبار نجات فیونا را به نام خودش تصاحب میکند و هیچ امتیازی برای خره و شرک در نظر نمیگیرد.
به طور کلی فارکواد یک شخصیت به شدت نارسیست و خودشیفته است که شناخت سالمی از خودش ندارد و تمام عمرش را با اختلالات شدید ذهنی گذرانده و حالا کولهباری از وهمیات و ادراک غیرواقعی از دنیای اطرافش را به دوش میکشد. فارکواد با اینکه گردانندهی خوبی است و با سرپا نگه داشتن قلعهی دولاک توانسته تا حدودی شایستگی خودش به عنوان یک فرمانروای هرچند بیرحم و ظالم نشان بدهد؛ همچنان از محبوبیت بسیار کمی نزد مردم قلمروی خودش برخوردار است و اینطور به نظر میرسد که اهالی دولاک حتی یک روز هم بعد از مرگ فارکواد برایش عزاداری نمیکند. حتی در سکانس پایانی فیلم هم قابل مشاهده است که نه تنها کسی از بلعیده شدن فارکواد توسط اژدها ناراحت نمیشود، بلکه بعضیهایشان هم با صدای بلند میخندند و نحوهی کشته شدنش را مسخره میکنند.
از فاحشترین ویژگی ظاهری لرد فارکواد که همان قد کوتاهش است بگذریم، میرسیم به امضای اصلی این کاراکتر در لباس پوشیدن، یعنی دو رنگ قرمز و سیاه که در تمام اجزای تشکیل دهندهی سِت لباسش به چشم میخورند. لباس فارکواد از یک تونیک قرمز رنگ با آستینهایی به رنگ مشکی آغاز میشود و در ادامه خودش را با یک جفت دستکش قرمز با لبههای طلایی، یک کلاه قرمز با قسمت بالاییِ سفیدرنگ و همچنین یک شنل قرمز سِت میکند.
در ادامهی اینهمه پارچهی قرمز رنگ، به یک شلوار مشکی، یک کمربند مشکی با سگک طلایی و یک جفت پوتین مشکی را هم داریم که همگی در کنار هم سِت آیکونیک و معروف فارکواد را کامل میکنند. برخلاف دیگر آنتاگونیستهای موجود در انیمیشنهای شهرک از جمله رامپل و پرنس چارمینگ که در موقعیتهای مختلف لباسهای متنوعی را باهم سِت میکنند و پوشش متغیری دارند، فارکواد در کنار کاراکترهای اصلی مثل شرک، خره، گربه یا حتی فیونا، از جمله کاراکترهایی است که همواره فقط از یک سِت لباس استفاده میکند و همهی مخاطبین انیمیشنهای Shrek او را با لباسهای قرمزش به خاطر سپردهاند.
برعکسِ پرنس چارمینگ که وقتی نامش به میان آورده میشود، همه او را با موهای بلوندش میشناسند و هیچ سِت لباس نمادینی را برای او به خاطر نسپردهاند.
قسمت اصلی حضور کاراکتر لرد فارکواد در دنیای فانتزی شرک، به اولین انیمیشن Shrek در سال ۲۰۰۱ برمیگردد. در این انیمیشن که برای اولین بار با کاراکتری به نام شرک و دوست بامزهاش خره آشنا میشدیم، لرد فارکواد در مقام یک شخصیت منفی بسیار نفرتانگیز قرار گرفته بود که به خاطر عملکرد بینظیرش به عنوان یک آنتاگونیست منفور و مشمئزکننده، تا همین امروز نیز به عنوان یکی از بهترین آنتاگونیستهای انیمیشنی از او نام برده میشود.
لرد فارکواد در انیمیشن Shrek
در واقع خط داستانی نخستین انیمیشن شرک، بیشتر از اینکه با محوریت شخصیت شرک به جریان در بیاید، کاراکتر لرد فارکواد را در مرکز حوادث قرار میدهد و اگر کمی به سلسله حوادث داستانی اصلی در این انیمیشن دقت کنید، متوجه خواهید شد که تمامی اتفاقات داستانی، حول محور شخصیت لرد فارکواد به گردش در میآیند و در واقع این فارکواد است که باید لقب شخصیت اصلی این انیمیشن سینمایی را به خودش اختصاص دهد.
فارکواد که در این انیمیشن یک فرمانروای بیرحم و به شدت وسواسی معرفی شده است، در تلاش است تا به عقیدهی خودش از قلمروی اطرافش یک دنیای بینقص و آرمانگرایانه بسازد و برای انجام این کار در اولین قدم باید به طور کامل حضور موجودات جادویی را از محدودهی قلمروی شخصیاش پاکسازی کند. به همین دلیل آنها را از قلعهی دولاک و نواحی اطرافش تبعید میکند و سپس به سربازانش پاداش اضافی میدهد تا به محض ورود به قلمروی دولاک، آنها را دستگیر کند و به نزد فارکواد ببرد.
به همین دلیل است که گروه بزرگی از انواع موجودات جادویی که از انیمیشنهای مختلف استودیوی DreamWorks قرض گرفته شدهاند، از قلعهی دولاک دور میشوند و به یک مرداب جنگلی پناه میبرند. مردابی که محل سکونت یک دیو معروف به نام شرک است.
همزمان در دخمههای قلعهی دولاک، فارکواد را مشاهده میکنیم که حین شکنجه کردن نون زنجبیلی (the Gingerbread Man) کاپیتان نگهبانان قلعه یک آینهی جادویی را به نزد فارکواد میآورد. آینهای که پیش از این در انیمیشن زیبای خفته مشاهده کرده بودیم و میدانیم که در صورت شکنجه شدن به اجبار پاسخهایی را به مالکش میدهد که حقیقت ندارند.
برای مثال فارکواد در اولین درخواستش از آینه میخواهد که به او بگوید آیا دولاک بینقصترین پادشاهی در بین تمام پادشاهیهاست؟ آینه هم در پاسخ فارکواد به او توضیح میدهد که فارکواد یک پادشاه رسمی نیست و دولاک هم نمیتواند یک پادشاهی واقعی باشد. فارکواد حسابی از پاسخ آینه خشمگین میشود و آینه را تحت فشار قرار میدهد. سپس آینه نیز برای آرام نگه داشتن فارکواد به او میگوید که اگر با یک پرنسس ازدواج کند، در آینده میتواند به یک پادشاه واقعی تبدیل شود.
سپس در قالب یک پارودی جالب از برنامههای تلویزیونی با موضوع همسریابی، آینه سه گزینه شامل سه پرنسس واقعی را در مقابل فارکواد قرار میدهد تا با انتخاب کردن یکی از آنها، به وارث بعدی پدرزنش تبدیل شود. سیندرلا، سفید برفی و پرنسس فیونا سه گزینهای هستند که آینه به لرد فارکواد معرفی میکند و اطلاعات اصلی آنها را نیز به اشتراک میگذارد.
در نهایت به خاطر زیبایی مثال زدنیاش و همچنین پیشنهاد تلونیوس (Thelonious یکی از زیردستان لرد فارکواد)، پرنسس فیونا را انتخاب میکند. پرنسسی که در یک قلعهی دور افتاده زندانی شده و نگهبان زندانش هم یک اژدهای بالغ است. فارکواد بلافاصله دستور میدهد تا بهترین شوالیهها برای نجات دادن فیونا به نمایندگی از فارکواد فرا خوانده شوند و در همین لحظه که آینه سعی میکند راجع به طلسم فیونا توضیح بدهد، به اجبار جلوی صحبت کردن او را میگیرد و اجازه نمیدهد بخش اصلی توضیحاتش راجع به پرنسس فیونا را کامل کند.
در ادامه برای انتخاب کردن بهترین شوالیه جهت اعزام شدن برای نجات فیونا، یک تورنومنت در قلعهی دولاک با حضور مردم به عنوان تماشاچیان مسابقه برگذار میشود. درست در همان لحظهای که لرد فارکواد درحال اعلام کردن شروع تورنومنت است، خره و شرک به یکباره وارد حیات قلعه میشوند و نظم تورنومنت را دچار اختلال میکنند. سپس شرک توضیح میدهد که دلیل حضورش در خدمت لرد فارکواد این است که گروهی از موجودات جادویی به مرداب او یورش بردهاند و از فارکواد میخواهد که هرچه سریعتر این موجودات جادویی را از مردابش بیرون کند.
فارکواد به جای اینکه به درخواست شرک توجه کند، به شوالیههایش میگوید هرکسی که این دیو زشت را شکست دهد، قهرمان تورنومنت خواهد بود. شوالیهها در ادامه تمام تلاششان را به کار میگیرند تا شرک را شکست دهند اما یکی پس از دیگری شکست میخورند و در انتها شرک به عنوان قهرمان تورنومنت، تنها کسی است که در وسط میدان مسابقه ایستاده است. سپس شرک یک پیشنهاد جدید را به فارکواد ارائه میکند: اگر شرک بتواند پرنسس فیونا را نجات دهد، فارکواد باید دستور بدهد آن موجودات جادویی از مرداب شرک خارج شوند.
شرک و خره ماموریتشان را با موفقیت به پایان میرسانند اما همهچیز آنطور که فارکواد برنامهریزی کرده بود پیش نرفته. حالا شرک و فیونا کم کم عاشق یکدیگر شدهاند اما درست یک شب قبل از فرا رسیدن روز تحویل دادن فیونا به لرد فارکواد، شرک و فیونا به خاطر یک سوءتفاهم ساده، شدیدا با یکدیگر شکرآب میشوند و از هم فاصله میگیرند. صبح روز بعد، قبل از بیدار شدن فیونا، شرک با لرد فارکواد به همراه گروهی از سربازان فرا میرسند تا مرحلهی پایانی معمالهی شرک و فارکواد صورت بگیرد و شرک با تحویل دادن فیونا، مردابش را پس بگیرد.
فارکواد بلافاصله در همان مکان از فیونا خواستگاری میکند و فیونا هم با شرط بر اینکه تا قبل از غروب خورشید با یکدیگر ازدواج کنند، پیشنهاد فارکواد را قبول میکند. سپس فارکواد به همراه فیونا به دولاک باز میگردد و با عجله خودش را برای عروسی آماده میکند. فیونا اصلا از همسری که گیرش آمده خوشحال نیست و فارکواد هم اصلا متوجه این حس فیونا نمیشود یا بهتر است بگوییم اصلا اهمیتی نمیدهد که فیونا چه حسی دارد. عروسی فیونا و فارکواد طبق برنامه پیش میرود تا به نقطهای میرسد که عروس و داماد باید یکدیگر را ببوسند و فیونا هم منتظر است تا در این لحظه برای همیشه از دست طلسم شبانهاش خلاص شود.
درست در همین لحظه، شرک و خره از راه میرسند و مراسم عروسی را متوقف میکنند. شرک ضمن ابراز علاقهمندی به فیونا، به او توضیح میدهد که فارکواد فقط برای رسیدن به قدرت و میراث تاج و تخت پادشاهی Far Far Away میخواهد با او ازدواج کند و هیچ علاقهای به خود فیونا ندارد. فارکواد هم همهی حرفهای شرک را کتمان میکند و به او میخندد. در همین حین خورشید غروب میکند و با آغاز شب، فیونا به یک دیو تغییرشکل میدهد و راز چدنین و چندسالهاش را پیش همه فاش میکند. فارکواد هم همانطور که انتظار میرفت، از این حالت فیونا ابراز انزجار میکند و حسابی غافلگیر میشود.
در نهایت فارکواد به سربازانش دستور میدهد که شرک و فیونا را دستگیر کنند و سپس با به سر گذاشتن یک تاج مجلل و بزرگ بر روی سرش، رسما اعلام پادشاهی میکند و تصمیم میگیرد که شرک باید اعدام شود و فیونا هم باقی روزهای عمرش را مجددا در همان قلعه سپری کند. اما در همین موقعیت، شرک با یک سوت اژدها را احظار میکند و اژدها هم با یک حرکت، فارکواد را درجا میبلعد. اهالی دولاک هم که همگی شاهد این صحنهها بودند، در نهایت با تماشای مرگ فارکواد، فریاد شادی سر میدهند و شادی میکنند.
لرد فارکواد در انیمیشن Shrek 4-D
در قسمت ویژه انیمیشن کوتاه Shrek 4-D لرد فارکواد یک بار دیگر و اینبار به عنوان یک روح به داستان باز میگردد و یک بار برای همیشه، شانس آخرش را برای انتقام گرفتن از شرک امتحان میکند. در این انیمیشن که به طور اختصاصی برای اولین بار در آن سالها به صورت سه بعدی تولید و پخش شده بود، شرک به همراه خره و فیونا، مجبور میشوند شبانه از یک مسیر جنگلی خطرناک و بسیار تاریک عبور کنند و در همین حین، روح فارکواد، تلونیوس را میفرستد تا سوار بر اسب، فیونا را گروگان بگیرد و از آنجا فرار کند. هدف فارکواد از دزدیدن فیونا این است که این پرنسس را بکشد و او را به ملکهی ارواح تبدیل کند و خودش هم به پادشاه دنیای زیرین تبدیل شود.
سپس مجسمهی سنگی اژدها را به دنبال شرک و خره میفرستد تا جلوی آنها را برای نجات دادن فیونا بگیرد. در همین حین اژدهای اصلی که حالا دوست صمیمی شرک و خره محسوب میشود، از راه میرسد و طی یک سکانس تعقیب و گریز الهام گرفته شده از سکانس تعقیب و گریز در تونلهای Death Star در فیلم Star Wars، موفق میشود شرک، خره، فیونا و همچنین تلونیوس را از سقوط آزاد بر روی یک آبشار بلند، نجات دهد. در انتها اژدها با یک شعلهی بزرگ از دهانش، روح فارکواد را هم نابود میکند تا برای همیشه دیگر خبری از این موجود خبیث و خودشیفته نباشد.
لرد فارکواد در انیمیشن Shrek the Third
کاراکتر لرد فارکواد به طور رسمی برای همیشه در انتهای خط داستانی نخستین انیمیشن Shrek برای همیشه کشته شده و از داستان حذف میشود. با این وجود اما اگر بخواهیم تمامی دفعاتی که کاراکتر لرد فارکواد در سری انیمیشنهای شرک حضور داشته را مرور کنیم، باید اشارهای هم به این سکانس کوتاه از انیمیشن Shrek the Third داشته باشیم.
سکانسی که در آن کاپیتان هوک (Captain Hook از انیمیشن پیتر پن) نون زنجبیلی را شکنجه میکند، نون زنجبیلی به یاد شکنجهدهندهی قبلیاش میوفتد و یک سکانس چندلحظهای از انیمیشن Shrek 1 در قالب یک فلشبک نمایش داده میشود که در آن لرد فارکواد دقیقا به همین شکلی که کاپیتان هوک انجامش میدهد، درحال شکنجه کردن نون زنجبیلی است.
لرد فارکواد در انیمیشن Scared Shrekless
در انیمیشن Scared Shrekless شرک به همراه گروهی متشکل از خره، گربه چکمه پوش، سه بچه خوک، پینوکیو، گرگ شنل قرمزی و … به قلعهی دولاک میروند تا در آنجا به مناسبت شب هالووین، برای یکدیگر داستانهای ترسناک تعریف کنند.
به محض ورود شرک و دوستانش به درون قلعهی دولاک، مشخص میشود که بعد از مرگ لرد فارکواد، دیگر کسی به او و قلعهاش وفادار نبوده و قلعهی بزرگ دولاک حالا به یک متروکهی ترسناک و خالی از سکنه تبدیل شده است. در جریان این شبنشینی هالووینی شرک و دوستانش، شرک با فیونا و سه فرزند خردسالش دست به یکی میکنند تا با جا زدن خودشان در نقش روح لرد فارکواد، خره را حسابی بترسانند.
نمایش موزیکال Shrek the Musical یک نمایش تئاتری موزیکال بود که با محوریت شخصیتهای اصلی دنیای انیمیشنی شرک، سعی داشت با طبعی شاعرانه کاراکترهای دنیای انیمیشنی شرک را معرفی کند و در بعضی از قسمتها نیز اطلاعات جدید و جالبی را در رابطه با بعضی از شخصیتها به اشتراک میگذاشت.
برای مثال در جریان قطعهی موزیکال The Ballad of Farquaad (نغمهی فارکواد) جزئیات بسیار جالبی از گذشتههای بسیار دور زندگی شخصی فارکواد به اشتراک میگذارد که به نوبهی خودش میتواند برای طرفداران دنیای انیمیشنی شرک بسیار جالب باشد. در این قطعهی موزیکال گفته میشود که مادر فارکواد یک پرنسس اشرافی بوده و پدرش هم گرامپی (Grumpy به معنی بداخلاق) یکی از کوتولههای نزدیک به سفید برفی بوده و در واقع به خاطر پدرش است که فارکواد قد بسیار کوتاهی دارد.
مادر فارکواد که یک پرنسس اشرافی بوده، از روی عشق و عاشقی با گرامپی که یک کوتولهی فقیر بوده است، ازدواج میکند و به همین دلیل از ارث و میراث و تاج و تخت خانوادگی خودش محروم میشود. در ادامهی این قطعهی موزیکال آمده است که مادرش همیشه با تشکهای نازکی که پدرش برایشان تهیه میکرده اذیت میشده و نمیتوانسته بخوابد. به همین دلیل یک شب پدرش بیست و پنج تشک را روی یکدیگر میچیند و به همسرش میگوید که روی آنها بخوابد. مادر فارکواد هم از این بیست و پنج تشک بالا میرود و میخوابد اما خیلی زود در حین خوابیدن، از روی تشکها پایین میافتد و درجا میمیرد.
فارکواد همیشه میگفته است که شناخت بسیار کمی از مادرش داشته. به همین دلیل میتوان حدس زد که احتمالا این اتفاق در سالهای ابتدایی زندگی فارکواد افتاده است و خود فارکواد خاطرهی تصویری خاصی از آن دوران به یاد ندارد. سپس فارکواد مجبور میشود با پدرش به تنهایی زندگی کند تا اینکه یک روز پدرش تصمیم میگیرد فارکواد را در دل جنگل به تنهایی رها کند تا یا از گشنگی تلف شود یا اینکه موجودات وحشی شکارش کنند. البته که این مورد به خاطر حضور یافتن پدرش گرامپی در جشن روز عروسیاش، تکذیب شده و میتوان از غیرواقعی بودن آن مطمئن بود. گرامپی بعدها اعلام میکند دلیل اینکه پسرش فارکواد را از خانهاش بیرون انداخته این بوده که ۲۸ سال سن داشته و در زیرزمین خانه زندگی میکرده است.
شخصیت فارکواد یکی از معدود کاراکترهای دنیای انیمیشنی شرک است که توانسته در قالب یک آنتاگونیست و یک شخصیت شرور در داستان حاضر شود و سپس خودش را به یکی از به یاد ماندنیترین شخصیتهای سری تبدیل کند. فرقی نمیکند که شما با به یاد آوردن این شخصیت کارتونی چه حسی پیدا میکنید یا اینکه آیا از دیدن آن خوشحال میشوید یا عصبانی؟ اصل مطلب این است که هرکجا با تصویر لرد فارکواد مواجه شوید، بلافاصله او را میشناسید و هرکجا که اسم فارکواد به گوشتان برسد، قطعا به یاد فارکوادِ انیمیشن شرک خواهید افتاد.
خوشبختانه نویسندگان حاضر در تیم دریموُرکس، وسواس زیادی در خلق کاراکترهای عمیق و چندلایه دارند و کاراکتر فارکواد هم دقیقا یکی از همین کاراکترهای عمیق و چندلایه است که برای شناختن کامل آن به مطالعهی منابع بسیار زیادی احتیاج خواهید داشت. برای مثال علاوه بر انیمیشنهای نام برده شده، در سری کمیک شرک Shrek که توسط مجموعهی کمیکی Dark Horse Comics تولید شد و انتشار پیدا کرد، شخصیت فارکواد یک بار دیگر در داستان حاضر میشود و اتفاقا جزئیات شخصیتی بسیار بیشتری را هم با خودش وارد داستان میکند.
لرد فارکواد همچنین در بازیهای ویدئویی بسیار زیادی هم حضور دارد و تقریبا در تمامی بازیهایی که با محوریت کاراکتر شرک و انیمیشنهای شرک ساخته شدهاند، کاراکتر لرد فارکواد هم حضور داشته و طی سالهای متوالی در بیش از ۱۰ بازی ویدئویی مختلف، شاهد حضور کاراکتر لرد فارکواد بودهایم. شخصیت فارکواد یکی از معدود شخصیتهای اورجینال سری انیمیشنهای شرک به شمار میرود. انیمیشنهای شرک همواره به قرض گرفتن کاراکترهای معروف از انیمیشنهای قدیمی و کلاسیک استودیوی DreamWorks عادت دارند و اکثر کاراکترهای حاضر در انیمیشنهای شرک، جزو همین شخصیتهای لژیونر به شمار میروند که برای حضور پیدا کردن در انیمیشنهای شرک موقتا قرض گرفته شدهاند. اما لرد فارکواد در کنار شرک، خره و فیونا، جزو کاراکترهای اورجینال این سری به شمار میرود و از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
نظر شما راجع به شخصیت لرد فارکواد چیست؟ آیا شما هم مثل میلیونها کودک، نوجوان و حتی بزرگسال دیگر از سرتاسر جهان، به طرز شگفتانگیزی از این کاراکتر متنفرید یا اینکه بنا بر دلایل خاصی، از او خوشتان آمده و نوع شخصیتپردازیاش را با وجود تمام ویژگیهای منفیاش تحسین میکنید؟ حتما نظرات خود را راجع به کاراکتر لرد فارکواد به اشتراک بگذارید و به ما بگویید که آیا برای فیونا، کدام یک همسر مناسبتری است؟ پرنس چارمینگ یا لرد فارکواد؟!
source