سریال بامداد خمار در قسمت دوم با مشکلی بزرگ کار خودش را آغاز میکند، از نظر من این اشکال تا پایان فصل اول ادامه خواهد داشت و درست نمیشود، چرا که فیلمبردای سریال به صورت کامل انجام شده؛ اگر شما مخاطب این اثر باشید به خوبی متوجهی حرفهایم در انتهای مقالهی نقد قسمت دوم بامداد خمار در مجله بازار خواهید شد.
قسمت دوم سریال بامداد خمار، همانند نخستین اپیزودی که تماشا کردید، جذاب نخواهد بود، به نظرم من علت اینکه در این هفته به جای یک قسمت، دو اپیزود از سریال پخش شد، همین موضوع است چون با این کار کاستیهای اپیزود دوم پوشیده میشود و مخاطب بلافاصله به سراغ قسمت سوم میرود. سریال بامداد خمار به کارگردانی نرگس آبیار رقیب بسیار آسانی دارد که مدام با او مقایسه خواهد شد، علت این قیاس، داشتن کارگردانی مشترک است. هر دو سریال (سووشون و بامداد خمار) را نرگس آبیار ساخته به همین دلیل مدام باهم مقایسه میشوند. از نظر من این قیاس کاملاً درست است چون هر دو اثر وجههای مشترک زیادی دارند به همین خاطر میتوان آنها را باهم مقایسه کرد.
شروع و پایانی ضعیف و حتی بدون مفهوم

پس از اینکه در پایان قسمت اول محبوبه (ترلان پروانه) رحیم نجار (نوید پروفرج) را میبیند، به خانه باز میگردد تا رخت عروسی خودش را تن کند اما عدم تطابق یک بند رنگی باعث میشود محبوبه دوباره به بازار برگردد. این بارهم خیاط پیش از رفتن محبوبه از او میخواهد به سراغ شاگرد نجار برود تا پیغامش را برساند، زمانی که محبوبه وارد نجاری میشود، گفت و گویی میان او و رحیم شکل میگیرد. محبوبه صحبتهای رحیم را گستاخانه برداشت میکند و خیلی سریع از نجاری خارج میشود تا به همراه دایه به خانه بازگردند و لباسی که مدتها منتظرش است را بپوشد.

پس از بازگشت محبوبه به خانه، اتفاق مهمی در داستان رخ نمیدهد که ارزش بیان کردن داشته باشد، تنها چیزی که در قسمت دوم سریال بامداد خمار مشاهده خواهید کرد، گفت و گوی خواهرانهی محبوبه و خجسته است. این دو خواهر زمانی که کنار هم قرار میگیرند، شروع به بیان کردن رازهای خودشان میکنند، محبوبه آنچنان چیزی نمیگوید اما خجسته به محبوبه میگوید که علاقهای به حمید پسر خالهاش ندارد و عاشق پسر عمویش شده، جالبی این اتفاق این است که پسر عموی خجسته پیشتر به محبوبه ابراز علاقه کرده بود.
ضعف در شخصیتپردازی و عدم ریتم مناسب

اگر شما به سریالهای مطرح و پرمخاطب روز دنیا نگاهی کوچک بیاندازید، به خوبی متوجه خواهید شد که علت دیده شدن آنها ریتم بسیار سریعشان است. در سریال بامداد خمار چنین خبری نیست حتی میشه گفت حالا حالا نیز خبری نخواهد بود. دو قسمت از سریال پخش شده هنوز هیچ چیزی مشخص نیست، درواقع این طور بگویم: چیزی نزدیک به دو ساعت است که از زمان سریال بامداد خمار سپری شده ولی انگار دو دقیقه از سریال پیش رفته، این حجم از کندی داستان واقعاً بینظیر است و جای تقدیر دارد.
سریال علاوهبر اینکه ریتمی مناسب ندارد، در شخصیتپردازی نیز به شدت ضعف دارد، در این دو قسمت هنوز کاراکتری به طور کامل معرفی نشده. نمیدانم کارگردانهای ما هنوز این موضوع را نمیدانند که مخاطبان آنچنان فرصتی به یک اثر نمیدهند تا او خودش را پس از چندین قسمت ثابت کند. اگر سریالی ارزش داشته باشد، در همان قسمت اول یا نهایت دوم خودش را میبایست اثبات میکرد. در سریال بامداد خمار خبری از ثابت کردن نیست چون هنوز نه داستانی مشخص است و نه شخصیتها به طور دقیق معرفی شدهاند.
کاش حداقل سریال را اینطور فیلمبرداری نمیکردید

این سطح از تلو خوردن دوربین واقعاً نوبر است، نمیدانم فیلمبردار این اثر چطور توانسته به این شکل فیلمبرداری را انجام دهد. زمانی که شما میخواهید سریال را تماشا کنید، اگر چشم خود را بر تمام مشکلات آن ببندید، روی این یک موضوع نمیتوانید چشمپوشی کنید، چرا که به شدت اذیت کننده است و نمیتوان آن را تحمل کرد. مشکلی که دربارهی او صحبت میکنم، تنها مربوط به بامداد خمار نیست و از سووشون نشات گرفته، فیلمبرداری این دو اثر برعهدهی یک شخص است، به همین خاطر شما شاهد فاجعهای هستید که پیشتر آن را در سووشون مشاهده کردهاید.

سریال بامداد خمار، سعی دارد شبیه به سووشون نباشد اما این اتفاق شدنی نیست چون عواملشان مشترک هستند و داستانها نیز شباهت بسیاری باهم دارند. من با چیزی که در این دو قسمت مشاهده کردم، نمیتوانم آنچنان به بامداد خمار امیدوار باشم چون سرنوشت سریال سووشون را به چشم خود دیدهام، هماکنون این اثر درحال پخش است اما محبوبیتی ندارد و همینطور پخش میشود تا زمانی که تمام شود. اگر بامداد خمار همچون سووشون به پخشش ادامه دهد، آن هم بدون هیچ تغییری در نهایت او نیز به سرنوشت سووشون دچار خواهد شد و خیلی زود پروندهاش در شبکه نمایش خانگی بسته میشود.
بهترین بازی های ترسناک با امید لنون؛ میزگیم ویژه هالووین

![]()
source