ماریون کوتیار، بازیگر با استعداد و برندهی جایزهی اسکار که کار خود را در کودکی با حضور در یکی از نمایشهای پدرش آغاز کرد، امروزه یکی از مشهورترین و پُرکارترین ستارههای سینمای فرانسه و همچنین یکی از پردرآمدترینها است که به طور همزمان در سینمای فرانسه و هالیوود فعالیت دارد. عملکرد کوتیار در فیلم La Vie En Rose که او را به جایزهی اسکار رساند، شاید نقش تعیینکنندهای در حرفهی او باشد، زیرا به درستی او را به شهرت بینالمللی رساند.
همگان میدانند که کوتیار تاکنون در فیلمهای ماندگاری بازی کرده است، از جمله فیلم علمی تخیلی مشهور Inception ساختهی کریستوفر نولان. اما بهترین فیلمهای او تا به امروز کدامند؟ از The Immigrant تا Two Days, One Night، ما با نگاهی به بهترین فیلمهای ماریون کوتیار، به کارنامهی این بازیگر فرانسوی ادای احترام میکنیم. پس بیایید ۱۰ فیلم برتر او را با هم مرور کنیم.
The Immigrant (2013) .10
فیلم The Immigrant که در سال ۱۹۲۱ اتفاق میافتد، حول محور دو خواهر کاتولیک لهستانی، اوا (کوتیار) و ماگدا (آنجلا سارافیان) میچرخد که به امید زندگی بهتر و رسیدن به رویای آمریکایی پس از فرار از لهستان پس از جنگ بزرگ، به شهر نیویورک میرسند. در همین حال، اوای بیگناه و معصوم، کارش به بورلسک و نمایش کشیده میشود تا اینکه یک شعبدهباز (جرمی رنر) سعی میکند او را نجات دهد و با خواهرش که در جزیرهی الیس بازداشت شده است، دوباره متحد کند.
کوتیار در این درام مهاجرت از جیمز گری، درخشش فوقالعادهای دارد. او با قدرت بازیگریاش، توانسته احساسات پیچیدهای مانند ناامیدی، امید و تسلیمناپذیری را به زیبایی منتقل کند. زبان بدن و نگاههای عمیق او در این نقش، تأثیر بسیاری بر تماشاگران میگذارد و داستان دردناک مهاجرت و رویارویی با موانع را به شیوهای ملموس به تصویر میکشد.
بازی کوتیار در این فیلم تحسین زیادی از سوی منتقدان دریافت کرد و به عنوان یکی از نقاط قوت اصلی آن شناخته شد. اجرای او به طور واقعگرایانه و با توجه به جزئیات، توانست رنجها و سختیهای یک زن مهاجر را نشان دهد که در تلاش برای حفظ کرامت انسانی و امید در دنیایی ناعادلانه است.
علاوه بر این، روایت جذاب آن شامل ستارههای با استعدادی است که شخصیتهای سه بعدی را به زندگی میآورند. اگرچه ممکن است در فیلمشناسی خارقالعادهی کوتیار رتبهی بالایی نداشته باشد، اما با وجود این، فیلم غمانگیز The Immigrant، به خوبی ساخته شده است و به عمق موضوعات عشق و بقا میپردازد.
Annette (2021) .9
Annette، یکی از جدیدترین پروژههای کوتیار، در لسآنجلس اتفاق میافتد. فیلم لئو کاراکس، داستان هنری (آدام درایور)، استندآپ کمدینی را دنبال میکند که با طنز شدید خود، قلب آن (ماریون کوتیار)، خوانندهی مشهور اپرا را فتح میکند. این دو عاشق یکدیگر میشوند. با این حال، تولد اولین فرزند مرموز آنها، آنت (دوین مکداول)، اوضاع را پیچیده میکند.
از آن جایی که کوتیار نقش یک خوانندهی اُپرا را بازی میکند، باید در حین بازیگری، اپراهای پیچیدهای را نیز اجرا کند. کوتیار با صدای خود بخش زیادی از موسیقی فیلم را اجرا کرده است و این موضوع باعث شده تا اجرای او در کنار بُعدهای عاطفی و روانی شخصیتش، به یک عملکرد چندوجهی و غنی تبدیل شود.
آن شخصیتی است که بین عشق به خانواده و تعهد به حرفهاش در حال کشمکش است و کوتیار این جنبههای پیچیده و عاطفی را به طرز ظریفی به تصویر کشیده است. تضاد میان شخصیت هنری شوهرش و حساسیت و ظرافت خودش، یکی از محورهای اصلی فیلم است و کوتیار با بازی متعادل و توانمندش توانسته به خوبی این تضادها را منعکس کند.
این فیلم اورجینال و عجیب و غریبِ سال ۲۰۲۱ ممکن است مورد پسند همه نباشد. با این وجود، کسانی که از درامهای تجربی لذت میبرند، احتمالاً از دیدن آن پشیمان نخواهند شد. فیلم Annette با مضمون پوچگرا، عجیب، غیرمعمول و غیرقابل پیشبینی خود، به شیوهای جذاب در مورد عشق و تراژدی تأمل میکند. علاوه بر این، فیلم کاراکس از دو تلاش بزرگ در مرکز خود (با ارائهی یک اجرای باور نکردنی توسط کوتیار) بهرهمند است.
Big Fish (2003) .8
در فیلم Big Fish ساختهی تیم برتون، ایوان مکگرگور نقش ویلیام بلوم، روزنامهنگار UPI را بازی میکند که برای همراهی با پدرش ادوارد (آلبرت فینی) که بیمار شده است، به آنجا سفر میکند، اگرچه رابطهی آنها هرگز کامل و خوب نبوده است، تا حدی به این دلیل که ادوارد همیشه داستانهای اغراقآمیزی دربارهی زندگی خود تعریف میکرده است. با این حال، وقتی ویلیام شروع به کاوش عمیقتر در گذشتهی پدرش و بررسی داستانهای او میکند، کم کم شروع به کنار هم قرار دادن پازل میکند.
کوتیار در این فیلم فانتزی سرنوشتساز که اولین پروژهی بلند سینمایی آمریکایی او را نشان میدهد، به زیبایی نقش همسر ویلیام را بازی میکند. شخصیت ژوزفین در فیلم، زنی مهربان و صبور است که باردار بوده و نقش مهمی در کمک به ویلیام برای درک بهتر پدرش ایفا میکند. با این که نقش او در مقایسه با شخصیتهای اصلی فیلم چندان بزرگ نیست، اما ماریون کوتیار با جذابیت و بازی طبیعی خود توانسته این شخصیت را به شکلی قابلتوجه به تصویر بکشد. ژوزفین به عنوان کسی که خارج از خانوادهی بلوم است، به ویلیام کمک میکند تا با دیدی تازه و کمتر قضاوتآمیز به پدرش نگاه کند.
کوتیار در نقش ژوزفین، آرامش و واقعگرایی خاصی به فیلم میبخشد. او حضورش را با همان ظرافتی که در بسیاری از نقشهایش دیده میشود، به کار میبرد و هرچند که در حاشیهی داستان قرار دارد، توانسته نقش خود را به شکلی ماندگار و انسانی به تصویر بکشد.
با نقدهای عمدتاً مثبت از منتقدان و مخاطبان عمومی، فیلم واقعگرا و همزمان جادویی تیم برتون، یک تأمل جذاب دربارهی روابط پدر و پسر، غم، از دست دادن و قدرت تخیل است. این فیلم بر اساس رمان Big Fish: A Novel of Mythic Proportions اثر دانیل والاس در سال ۱۹۹۸ ساخته شده است.
Midnight in Paris (2011) .7
اوون ویلسون در نقش اصلی حضور دارد و یک فیلمنامهنویس را به زندگی میآورد که خود را هر روز در نیمههای شب در حال بازگشت به دههی ۱۹۲۰ میبیند، در حالی که در یک سفر مبتکرانه به پاریس با نامزد خود (ریچل مکآدامز دوست داشتنی) و خانوادهاش است. کوتیار نقش آدریانا، معشوقهی خیالی پابلو پیکاسو (با بازی مارسیال دی فونزو بو) را بازی میکند.
ماریون کوتیار در نقش آدریانا، با ظرافت و جذابیت خاصی ظاهر میشود و توانسته شخصیتی را که نمایندهی حسرتها و آرزوهای از دست رفته است، به زیبایی به تصویر بکشد. او با بازیگری طبیعی و آرام خود، به خوبی روحیهای رمانتیک و نوستالژیک را که در مرکز فیلم قرار دارد، منتقل میکند. آدریانا زنی است که خودش نیز از زندگی خود رضایت ندارد و به گذشتهای حتی دورتر از دهه ۱۹۲۰ مینگرد و در همین تضاد درون شخصیتش، کوتیار به خوبی توانسته ابعاد پیچیده و احساسی او را نمایش دهد.
بازی کوتیار به عنوان آدریانا تحسین بسیاری از منتقدان را برانگیخت، زیرا او با ظرافتهای خاصی توانسته بود نقشی را ارائه دهد که بهخوبی در دنیای فانتزی وودی آلن جا افتاده بود. حضور او در این فیلم نه تنها بر جذابیت داستانی فیلم افزوده، بلکه به موازات شخصیت اصلی، بازتابی از عشق به گذشته و جستجوی معنای زندگی در دنیایی شاعرانه را به تصویر کشیده است.
فیلم Midnight in Paris از طریق روایت مبتکرانهی سفر در زمان، به موضوعات نوستالژی و ارتباط انسانی میپردازد و بینندگان را با یک طرح لطیف درگیر میکند که آنها – به ویژه علاقهمندان به دهه ۱۹۲۰ – میتوانند خود را کاملاً در آن غرق کنند. اگرچه این فیلم کمدی عاشقانه توسط وودی آلن بحثبرانگیز (که برخی ممکن است بخواهند فیلمشناسی او را نادیده بگیرند) کارگردانی شده، اما به طور انکارناپذیری جذاب است. پس از آشکار شدن اتهامات سوء استفادهی جنسی این فیلمساز، کوتیار اعتراف کرد که اگر آلن دوباره بخواهد با او کار کند، قطعاً بیشتر تحقیق میکند.
A Very Long Engagement (2004) .6
این فیلم جذاب ژان-پیر ژونه، با بازیگری خوب آدری توتو و بر اساس رمان سال ۱۹۹۱ با همین نام اثر سباستین ژاپریسو، اساساً داستان جستجوی دیوانهوار یک زن جوان برای نامزد خود را روایت میکند که ظاهراً در طول جنگ جهانی اول از سنگرها ناپدید شده و احتمالاً کشته شده است.
ماریون کوتیار در این فیلم نقش تینا لومباردی را بازی میکند که عاشقانه و بهطرزی انتقامجویانه به دنبال قاتلان معشوقش میگردد. تینا شخصیتی پیچیده و قدرتمند دارد که برخلاف شخصیت آرام و امیدوار ماتیلد، در مسیر انتقامگیری و بیرحمی پیش میرود. او از هیچ چیزی برای انتقام از کسانی که به معشوقش خیانت کردهاند، دریغ نمیکند.
کوتیار در این نقش، بازی بسیار قوی و تأثیرگذاری ارائه میدهد. او توانسته احساسات عمیق و جنبههای تیرهتری از شخصیت تینا را به شکلی باورپذیر به نمایش بگذارد. از زبان بدن گرفته تا نگاههای پر از خشم و اندوه، بازی کوتیار در این فیلم نشاندهندهی قدرت درونی و عزم جزم شخصیتش برای اجرای عدالت است. شخصیت تینا بهرغم کوتاه بودن زمان حضورش در فیلم، به شدت در ذهن تماشاگر باقی میماند و کوتیار توانسته با اجرای خیرهکنندهاش توجه زیادی را جلب کند.
در حالی که توتو در نقش اصلی فوقالعاده بود، کوتیار در این فیلم ژونه توجه بسیاری را به خود جلب کرد، به همین دلیل او برای بازیاش جایزهی سزار بهترین بازیگر زن مکمل را دریافت کرد. با توجه به آثار فیلمساز فرانسوی، همانطور که انتظار میرفت، A Very Long Engagement از نظر بصری چشمگیر است. علاوه بر این، درام، رمانس، جنگ و رمز و راز را با نتایج عالی ترکیب میکند.
The Little Prince (2015) .5
در میان بهترین فیلمهای ماریون کوتیار، Le Petit Prince (شازده کوچولو)، یک درام ماجراجویی انیمیشنی بر اساس رمان مشهور سال ۱۹۴۳ با همین نام اثر آنتوان دو سنت-اگزوپری قرار دارد. این فیلم داستان یک دختر کوچک (مکنزی فوی) را دنبال میکند که سعی میکند خود را برای دنیای بزرگسالانی که با مادرش در آن زندگی میکند، آماده کند. خلبان (جف بریجز) دختر را با دنیایی خارقالعاده آشنا میکند که در نهایت با شاهزاده (ریلی اوسبورن) ملاقات میکند.
رز، یکی از شخصیتهای مهم در داستان شازده کوچولو است. او همان گلی است که شازده کوچولو در سیارهی خودش عاشق اوست، اما این عشق با نوعی پیچیدگی و سوءتفاهم همراه است. گل سرخ از سوی شازده کوچولو نمادی از زیبایی، عشق، و در عین حال غرور و حساسیت است. صدای کوتیار به این شخصیت لطیف و حساس زندگی بخشیده است. او با اجرای صدایی ملایم و در عین حال پر از احساسات پیچیده، توانسته روح ظریف گل سرخ را منتقل کند.
کوتیار با تجربهی بازیگری خود توانسته در این نقش صوتی، حس دلبستگی و در عین حال پیچیدگی رابطهی میان شازده کوچولو و گل سرخ را به خوبی به تصویر بکشد. صدای او به عنوان رز، گرمی، زیبایی، و نوعی تنهایی درونی را که در شخصیت گل نهفته است، بازتاب میدهد. این حضور صوتی به رغم مختصر بودن، از قدرت تأثیرگذاری بالایی برخوردار است و به شخصیت گل سرخ عمق بیشتری میبخشد.
اگرچه کوتیار در این اثر عاشقانه و کلاسیک زمان نمایش زیادی ندارد، اما همچنان موفق میشود تواناییهای صداپیشگی خود را به عنوان گل رز – یک شخصیت ضروری در این داستان دوستی و کودکی – نشان دهد که طبیعت خالص و مهربان او شاهزاده را متقاعد میکند تا سیارهی خود را ترک کند و به سفر خود برود. The Little Prince یک فیلم ضروری در کاتالوگ کودکان است و به مخاطبان در تمام سنین پیشنهاد میشود.
Rust and Bone (2012) .4
این درام عاشقانه از ژاک اودیار، آلن (با بازی ماتیاس خونارتس)، پدر کودکی را دنبال میکند که برای زندگی با خواهر و شوهرش به آنتیبس میرود. در همین حال، آلن با استفانی (کوتیار)، مربی نهنگ قاتل، ملاقات میکند و وقتی این دو پس از یک حادثهی وحشتناک با هم آشنا میشوند، خود را شیفتهی او مییابد.
ماریون کوتیار با بازی در نقش استفانی، یکی از پیچیدهترین و عاطفیترین نقشهایش را به تصویر میکشد. او به طرز درخشانی موفق میشود احساسات عمیق یک زن که زندگیاش پس از حادثهای تلخ زیر و رو شده را به نمایش بگذارد؛ از حس ناامیدی و رنج گرفته تا توانایی او برای بازسازی خود و بازگشت به زندگی. کوتیار با استفاده از زبان بدن و حالات چهره، دنیای درونی استفانی را بهشکلی ملموس و تأثیرگذار به تصویر کشیده است.
یکی از جنبههای شگفتانگیز بازی کوتیار در این فیلم، توانایی او در نمایش تحول شخصیتی استفانی است. از ابتدای فیلم که با شخصیت مستقلی روبهرو هستیم که به حرفه خود افتخار میکند تا مرحلهای که به دلیل از دست دادن پاهایش از لحاظ روانی در هم میشکند و سپس شروع تدریجی بازسازی هویت و اعتماد به نفس او، کوتیار به شکلی طبیعی و بدون اغراق این سیر تحول را به تصویر میکشد. رابطهی او با آلن نیز بخشی از این فرآیند تغییر است؛ رابطهای که از جنس همدردی و نیاز متقابل شروع شده و به شکلی از عشق غیرمعمول و معنادار تبدیل میشود.
بازی ماریون کوتیار در Rust and Bone تحسین گستردهای از سوی منتقدان دریافت کرد. او برای این نقش نامزد چندین جایزهی معتبر از جمله جایزهی گلدن گلوب و بفتا شد و اجرای او یکی از عوامل اصلی موفقیت این فیلم در جشنوارهها و میان منتقدان بود.
Rust and Bone در کل یک اثر تماشایی پرشور است که شامل یکی از احساسیترین اجراهای کوتیار است؛ از نظر احساسی و روانشناختی به یک اندازه جذاب است و مخاطبان را در طول فیلم درگیر نگه میدارد. شخصیتها چند لایه هستند و داستان با روایتگری عالی پیش میرود. اگرچه احتمالاً انتخاب مناسبی برای کسانی که به درامهای انسانی علاقه ندارند نیست، اما Rust and Bone یک فیلم ضروری در کارنامهی کوتیار است.
Inception (2010) .3
این فیلم فوقالعاده از کریستوفر نولان حتی پس از گذشت بیش از ۱۰ سال، همچنان تماشایی و به عنوان یکی از محبوبترین فیلمهای کارگردان باقی مانده است. فیلم معمایی Inception سفر یک دزد به نام دام کاب (لئوناردو دی کاپریو) را به تصویر میکشد که با استفاده از فناوری به اشتراکگذاری رویا، اسرار را میدزدد و با کمک یک تیم ماهر، وظیفه به ظاهر غیرممکن کاشتن یک ایده در ذهن یک مدیرعامل قدرتمند را بر عهده میگیرد.
اگرچه این فیلمساز با استعداد به ویژه برای نوشتن شخصیتهای زن پیچیده شهرت ندارد، کوتیار عملکردی باورنکردنی در نقش مال ارائه میدهد و دو جنبه پیچیده از یک شخصیت را به تصویر میکشد؛ یکی که در حافظه کوب وجود دارد و دیگری که ذهن او را آزار میدهد.
مال نمادی از گناه و تراژدی در زندگی کاب است. او در دنیای رویا، با ترکیبی از عشق و ویرانگری ظاهر میشود. شخصیت او پیچیدگیهایی از عشق، خیانت، جنون و حسرت را با خود به همراه دارد. کاب که به همراه مال توانسته بود وارد دنیای عمیق رویاها شود، او را به دلیل مرگ فاجعهباری که مال در دنیای واقعی تجربه کرد، همچنان در ناخودآگاه خود احساس میکند و از این رو، مال به شکل مداوم در رویاهای او ظاهر میشود و در روند مأموریتهای کاب اخلال ایجاد میکند.
ماریون کوتیار با اجرای خود توانسته به شکلی برجسته، شخصیت مال را به تصویر بکشد. او به مال جنبهای مبهم، اسرارآمیز و اغواگرانه میدهد که بهخوبی با فضای پیچیده و چندلایهی فیلم همخوانی دارد. کوتیار با قدرت بازیگریاش توانسته حس تعلیق و عدم قطعیت را به تماشاگر منتقل کند؛ بهطوری که همدردی و در عین حال ترس از او، دو احساسی هستند که بیننده نسبت به شخصیتش تجربه میکند.
یکی از نکات برجسته در بازی کوتیار، توانایی او در نمایش عشق و رنج همزمان است. رابطهی عاشقانه مال و کاب که در اعماق رویاهایشان رخ میدهد، تلفیقی از شیرینی و تلخی است. او با استفاده از زبان بدن، حالات چهره، و لحظات احساسی توانسته است حس عشق عمیق مال به کاب و در عین حال سقوط او به جنون را به خوبی به تصویر بکشد.
بازی ماریون کوتیار در Inception به دلیل پیچیدگی روانشناختی و درونی شخصیت مال، یکی از اجراهای بهیادماندنی او در سینما محسوب میشود. نقش مال، هرچند در ظاهر نقشی فرعی است، اما تأثیر بسیار بزرگی در داستان و شخصیتپردازی کاب دارد و کوتیار با هنرمندی این نقش را به یکی از جذابترین و مرموزترین شخصیتهای فیلم تبدیل کرده است.
Two Days, One Night (2014) .2
درام تمرکز بر خودسازی لوک و ژان-پیر داردن، داستان یک کارگر کارخانه را دنبال میکند که متوجه میشود همکارانش در ازای اخراج او، یک پاداش دریافت کردهاند. بنابراین، در طول یک آخر هفته، ساندرا تلاش میکند آنها را متقاعد کرده که از دریافت پاداش صرفنظر و بتواند شغل خود را حفظ کند.
ماریون کوتیار در این فیلم با قدرت تمام و بدون هیچگونه اغراق یا هیجانآفرینی هالیوودی، به شیوهای کاملاً طبیعی و درونی، شخصیت ساندرا را به تصویر میکشد. ساندرا زنی است که با افسردگی و بحران مالی دستوپنجه نرم میکند و در عین حال باید از غرور خود بگذرد و از همکارانش درخواست کند که از پاداش مالی خود صرفنظر کنند تا او بتواند دوباره به کارش بازگردد.
کوتیار در این نقش با تمام ظرافت و احساساتش، توانسته است درد و رنج عمیق ساندرا را به تماشاگر منتقل کند. او بهخوبی مبارزههای درونی شخصیتش را نشان میدهد؛ اینکه چگونه از یک زن شکستخورده و ناامید که حتی فکر تسلیم شدن را در سر دارد، به تدریج به کسی تبدیل میشود که تصمیم میگیرد برای زندگی و شغلش بجنگد. کوتیار با بازیگری ساده و به دور از نمایشهای اغراقآمیز، تماشاگر را به قلب دنیای ساندرا میبرد و در طی این دو روز، تمام درد و امید او را احساس میکنیم.
یکی از نقاط قوت بازی کوتیار در این فیلم، واقعگرایی اوست. او به شیوهای بسیار انسانی، ضعفها و شکنندگیهای ساندرا را به تصویر میکشد، اما همزمان قدرتی درونی را که در پس این ضعفها پنهان است نیز نمایان میکند. هر تصمیم و هر واکنش او کاملاً باورپذیر و ملموس است و همین باعث شده تا تماشاگران با شخصیت ساندرا احساس همدلی و نزدیکی کنند.
کوتیار برای تلاشهای خارقالعادهی خود در فیلم Two Days, One Night، در نقشی که کاملاً آن شما را میخکوب خواهد کرد، نامزد اسکار شد. این امر، البته، مطالعهی شخصیت او در این فیلم را به عنوان یک اثر ضروری در مجموعه آثار این ستاره تبدیل میکند. علاوه بر اجرای قدرتمند کوتیار، این اثر هراسآور سینمای برادران داردن، به خوبی نوشته شده است و با وجود سرعت آهستهی خود هرگز خستهکننده نیست و پیامهای تأملبرانگیزی دربارهی همدلی و انتخابهای اخلاقی منتقل میکند.
La Vie en Rose (2007) .1
همانطور که احتمالاً پیشبینی میشد، La Vie En Rose مقام اول را به عنوان بهترین فیلم ماریون کوتیار به دست آورد، عمدتاً به این دلیل که او به دلیل اجرای شگفتانگیزش جایزهی بهترین بازیگر زن در جوایز اسکار را برد و این غیرقابل چشمپوشی خواهد بود. این فیلم بیوگرافی الیویه داهان شاید یکی از بهترینها در این ژانر باشد.
ماریون کوتیار در این فیلم به شکلی خیرهکننده در قالب پیاف فرو میرود. او نه تنها از نظر ظاهری با پیاف شباهت زیادی پیدا میکند، بلکه موفق میشود روح و شخصیت پیچیدهی او را به خوبی به نمایش بگذارد. کوتیار با دقت و احساس، جنبههای مختلف زندگی پیاف را به تصویر میکشد؛ از انرژی فوقالعاده و شور و شوق او در روی صحنه گرفته تا لحظات شکننده و حساس در زندگی خصوصیاش، زمانی که با بیماریها و اعتیاد دستوپنجه نرم میکرد.
کوتیار برای این نقش تحولی چشمگیر در ظاهر خود ایجاد کرد. او با استفاده از گریم سنگین و تغییرات فیزیکی فراوان، به طور کامل در شخصیت پیاف فرو رفت. همچنین، حرکات بدن و حالات چهرهی او به شکلی بود که بینندگان را به یاد پیاف واقعی میانداخت. مهمتر از همه، کوتیار توانست رنج، تنهایی، و عواطف پیچیدهی پیاف را با بازی خود بهطرز ملموسی منتقل کند.
بازی ماریون کوتیار در این فیلم بسیار مورد تحسین قرار گرفت و یکی از نقاط قوت اصلی فیلم محسوب میشود. او توانست تضادهای شخصیتی پیاف را با ظرافت و قدرت به تصویر بکشد: زنی کوچکاندام و شکننده که در عین حال صدایی بزرگ و ارادهای آهنین داشت. کوتیار بهخصوص در نمایش دردها و رنجهای جسمی و روحی پیاف، از جمله مبارزهاش با بیماریها و اعتیاد، به شکلی بینقص عمل کرد و با عمق و حساسیت خاصی این لحظات را به تصویر کشید.
اگرچه فیلم داهان کمی ناقص بوده، اما در نهایت تحریکآمیز و لذتبخش است. La Vie En Rose برای هر کسی که خوانندهی با استعداد فرانسوی را دوست دارد یا فقط به فیلمهای بیوگرافی خوب و باکیفیت علاقه دارد، یک فیلم ضروری است، زیرا به طور کامل بر زندگی حرفهای و شخصی Édith Piaf بدون هیچگونه اغراق، نور میاندازد. شایان ذکر است که بسیاری معتقدند که کوتیار احتمالاً بهترین اجرای یک بازیگر زن در تمام دورانها را ارائه داده است. اجرای او در La Vie en Rose به عنوان یکی از بهترین اجراهای بازیگری در تاریخ سینما شناخته میشود و نقشی است که نه تنها به ماریون کوتیار شهرت بینالمللی بخشید، بلکه او را به عنوان یکی از بزرگترین بازیگران زمان خود تثبیت کرد.
شما کدام فیلمِ ماریون کوتیار را بیشتر از همه دوست دارید؟
ماریون کوتیار یکی از برجستهترین و شناختهشدهترین بازیگران معاصر است که توانسته با استعداد و بازیگری منحصر به فرد خود در دنیای سینما به شهرت برسد. او دارای استعداد طبیعی و ذاتی برای بازیگری است و توانسته در ژانرهای مختلفی از جمله درام، کمدی، رمانس و حتی انیمیشن ایفای نقش کند. او با توانایی در نمایش احساسات عمیق و پیچیدگیهای شخصیتها، موفق به خلق کاراکترهایی باورپذیر و ماندگار شده است.
ماریون کوتیار دارای جذابیت خاصی است که او را به یک شخصیت عمومی محبوب تبدیل میکند. او بهخوبی توانسته است با رسانهها و طرفداران ارتباط برقرار کند و به عنوان چهرهای مثبت و الهامبخش در دنیای سینما شناخته شود. او برای بازیهای برجستهاش جوایز متعددی دریافت کرده است، از جمله جایزه اسکار، گلدن گلوب و سزار. این جوایز نه تنها تأییدکنندهی استعداد او هستند، بلکه باعث جلب توجه بیشتری به کارهایش میشوند. شما کدام فیلم ماریون کوتیار را بیشتر از همه میپسندید؟ برای ما در کامنت بنویسید.
منبع: Collider
اگر دختر گیمر و پسر استریمر ازدواج کنند چی میشه؟ میزگیم با سایه و حمید
source